اجلاسی رومانتیک بر بستری پلشت- یاشار سهندی
تا همین هفته پیش کمتر کسی خبر داشت که علاوه بر “مجمع جهانی اقتصادی ” که “همه ساله در شروع فصل زمستان در دهکده “داووس” سوییس برگزار میشود “و مدعوین آن با” لباس رسمی و کت و شلوار و کت و دامن”، حضور بهم میرسانند که با هم مشاوره کنند، چگونه میتوان اقتصاد جهان را سازمان داد که “بصرفد”، اجلاس تابستانه این اجلاس را هم داریم. با این تفاوت اگر در داووس شرکت کنندگان عصا قورت داده حضور می یابند، در اجلاس تابستانه با ” مایو، تیشرت و شلوارک” حضور به هم میرسانند.
این همه به همت جناب ” سِر ریچارد برانسون، مدیر و بنیانگذار ۷۲ ساله گروه شرکتهای ۴۰۰ گانه “ویرجین” است که در زمینههای متنوعی، از جمله خطوط هواپیمایی، سفرهای فضایی و ارتباطات فعال است”، صورت گرفته است. به گزارش سایت ایران وایر: “محل دیدار در یکی از لوکسترین جزایر جهان با آب و هوایی گرم و دلپذیر واقع در بخش شرقی جزایر ویرجین بریتانیا قرار دارد. که در یک قلمرو برون مرزی این کشور در جنوب اقیانوس اطلس و شمال شرقی دریای کارائیب و در حدود هزار و ۸۰۰ کیلومتری جنوب شرقی میامی قرار گرفته است. نام این جزیره نِکِر است….مهمانان حاضر در برنامه نکر، ۷۴ هکتار جزیره خصوصی با آبهای فیروزهای اطراف و سواحل شنی سفید را کاوش میکنند، به استراحت میپردازند، فرصت مرتبتر کردن ذهن دارند و میتوانند با دیگر مهمانها، یک کوکتل در ساحل بنوشند یا در حال استفاده از جکوزی و تماشای مناظر طبیعی جزیره، ایدههای خود را تبادل کنند و حتی برای اجرای ایده خود، سرمایهگذار بیابند.” آنچه که سایت مذکور”ماجراجویی” در جزیره نِکِر می نامد، به قول جناب ریچارد برانسون “بهترین راه برای شعلهور کردن اشتیاق این است که در اطراف شعلههای آتش دیگران باشید. این ماهیت جامعه گروه تاثیرگذار است؛ فرصتی برای نوآوران، خالقان و محرکان همفکر جهان برای اتصال و به اشتراک گذاشتن ایدهها، علایق و برنامهها.” چه تصویر رومانتیکی از رویاهای پلشت استثمارگران.
این جزیره مکانی است که هر ساله سرمایه داران، (البته این واژه “سرمایه داران” بیش از حد خشن و نشانه خیلی چیزهای کریه در دنیای کنونی است؛) آنجا جمع میشوند. و روایت تلطیف شده این جمع شدن این است که آنجا جایی برای دور هم جمع شدن “شبکه مدیران و کارآفرینان” برای ارتباطات گسترده و بدست آوردن فرصتی برای رسیدن به “سود” است. این ادعای نویسنده این یادداشت نیست، سایت ایران وایر با شعف زیاد بر آن تاکید دارد: “همه تصمیمهای سرنوشتساز ضروری پشت درهای بسته و جلسات مقامهای سیاسی و دولتی گرفته نمیشوند بلکه در مجامع دیگری هم چهرههای موثر غیردولتی و دولتی را تشویق به تماس و شبکهسازی و ارتباطات گسترده با یکدیگر میکنند. البته در ازای این فرصتی که میسازند، هزینههای سرمایهگذاری خود را با سود بر میگردانند.” بله! در یکی از لوکسترین جزایر جهان با آب و هوایی گرم و دلپذیر، وقت را به بطالت تلف نمیکنند. شبکه مدیران و کارآفرینان ضمن رفع خستگی، و تنی به آب زدن و پیکی بالا رفتن و ذهن را مرتب کردن، بر سر مهمترین مسئله جهان معاصر یعنی سود مذاکره میکنند.
دلیل اینکه یکباره این اجلاس تابستانه بر سر تصمیم سازی چگونگی استثمار وتضمین سود بیشتر، خبرش در رسانه های فارسی زبان بورژوایی برجسته شده این است که، شاهزاده بورس باز ما نیز امسال در این مهمانی رویایی حضور یافته اند و تا به ” چهرههای تأثیرگذار بخش خصوصی” اطمینان دهند که در ایران فردای بعد از جمهوری اسلامی “مملو” از فرصت سرمایه گذاری و “توسعه دوباره”، یعنی فرصت در اختیار داشتن کارگر ارزان در سطح وسیع فراهم است.
چهرههای تأثیرگذار یکبار به صورت رسمی و دولتی در زمستان، یکبار هم در تابستان به صورت خیلی شنگولانه جمع میشوند تا چگونگی فراهم کردن فرصت کسب سود و استفاده از این فرصت، بحث و تبادل نظر کنند. البته تنها این دو اجلاس فصلی نیست، بلکه هفته و ماهی نیست که این شخصیتها با عناوین متفاوت دور هم جمع نشوند: جی۸، جی بیست، اجلاس شانگهای، اجلاس منطقه ای کشورهای حاشیه ای اقیانوس آرام، ناتو، اجلاس کشورهای اسلامی، کنفرانس امنیتی مونیخ و…. در این میان تنها یک فرصت هم را ظاهرا برای کارگران فراهم کرده اند، “اجلاس بین المللی کار”، که در آنجا باز هم این دولتمردان سازمانده استثمار و تضمین سود بیشتر امکان “تصمیم سازی” دارند تا کارگران.
از سوی دیگر اگر کارگران در هر گوشه این کره خاکی به خود جرات دهند و بخواهند حرفشان را بزنند و عموما مجبورند به شکل اعتصاب آنرا بیان کنند “رهبران سیاسی، مدیران اقتصادی، کارآفرینان و چهرههای موفق در موضوعات مختلف” بی هیچ شک و تردیدی چشم به بازوان مسلح نظامی و امنیتی خود دارند، تا بساط “آشوبگران” را جمع کنند. در دنیای معاصر هیچ اجلاس جهانی ای حتی محلی برای آن بخش از جامعه که ثروت جامعه را تولید میکند وجود ندارد و فرصت و اجازه برگزاری آنرا هم ندارند. اکثریت جامعه با اجبار فروش نیروی کار خود، شرایطی را فراهم آورده که بنا به گزارش مجله فوربس در سالهای گذشته، 85 نفر به اندازه 3.5 میلیارد نفر از جمعیت جهان، ثروت جهان را در اختیار داشته باشند. و اگر تنها یک سوال کوچک بپرسید که چرا باید اینگونه باشد؟ به کمترین چیزی که متهم خواهید شد خشونت طلبی است.
از سوس دیگر،” تغییر جهان و ایجاد دنیایى بهتر یک امید و آرمان همیشگى انسانها در طول تاریخ جامعه بشرى بوده است.” که اکنون در ایران این امر بیش از هر زمانی دیگر ممکن شده است. در ایران شرایط به گونه ای دارد پیش میرود که “ایران آینده”، مملو از فرصتهایی میشود که آن بخش از جامعه که همیشه ندید گرفته شده اند میتوانند حرفشان را بزنند و از آن بیشتر اراده خود را جاری سازند و نشان دهند که زندگی دیگری ممکن است. این را نه شرکت کنندگان اتو کشیده اجلاس داووس و نه ماجراجویان جزیره نِکِر باور ندارند. ناباوری شان به دلیل اطمینان به نیروهای مخوف امنیتی است. برده داران رم باستان هم فکر نمی کردند روزی خواهد رسید که هیچ راهی به رم ختم نشود، اما اینگونه شد و برده داران ناباور اکنون در دل تاریخ دفن شدهاند.
شرکت کنندگان در اجلاسهای تابستانه و زمستانه و ماهانه تنها تاثیر موثری که برجهان داشته اند این بوده که با سرعت عجیبی در تلاش برای رسیدن به سود، اصل حیات کنونی را روی کره زمین تهدید به نابودی کردهاند، اما روزنه امیدی هم هست که میشود و باید این شرایط را تغییر داد و در ایران کنونی بیش از هر جای دیگر این فرصت فراهم است. نیروی چپ اجتماعی که به همراه نیروی متحزب کمونیستی قوی در تلاش و مبارزه است تا این را ثابت کند که میشود زندگی را پس گرفت، و باید پس گرفت. با این باور که شادی همگانی در پرتو تلاش همگانی برای یک دنیای بهتر شدنی است.