اعتراض به دستمزد زیر خط فقر یکی از عرصههای اصلی مبارزه کارگران در دل انقلاب جاری است-کورش متین
فصل تعیین حداقل دستمزد برای سال ۱۴۰۲ رسیده است. هر روز خبر و اظهارنظر جدیدی از سوی دولتیان، نمایندگان مجلس و کارفرمایان شنیده میشود که نشاندهندهی تلاششان برای تحمیل حداقلیترین میزان افزایش دستمزد است.
از سوی دیگر اظهارنظرهایی هم از سوی نمایندگان دستنشاندهی کارگری در جریان است که هرچند تلاش میکنند که نشان دهند در مقابل دولت و کارفرمایان قصد دفاع از کارگران را دارند، اما مثل همیشه و عامدانه در تلاشاند تا جامعه و کارگران را به نرخهای بسیار پائین و غیرواقعی که از سبد معیشت خانوار، خط فقر و از این قبیل آمارها که خود اعلام میکنند قانع کنند.
این تلاشها هر ساله و مانند یک نمایش تهوعآمیز اتفاق میافتد. اما کارگران میدانند که یک بازی بیش نیست و هیچ توقعی از این جدالهای نمایشی و لفاظیهای غیرواقعی ندارند.
در مقابل کارگران در بخشهای مختلف و تشکلهای مستقل کارگری و بازنشستگی تلاش میکنند تا با بررسی و محاسبهی واقعبینانهتر از هزینههای معیشت خانوار کارگری رقم دستمزدی که خود طالب آنند را اعلام کنند.
این عمل از سوی کارگران و تشکلهای مستقل کارگری از چند جنبه حائز اهمیت است.
اول اینکه درمقابل گفتمان و ارقام بسیار حداقلی و ظالمانه نهادهای حکومتی، رقمی بگویند و گفتمانی را جلوبیاورند تا از حق خود برای داشتن زندگی ای بهتر دفاع کنند. و اجازه ندهند که سطح توقع کارگر تا حد خط فقر و خط بقای و انواع خط و خطوط بی تامینی پایین کشیده شود. و با این گفتمان ها کارگران به حق و حقوق خود آشناتر گردند.
دوم اینکه با اعتراض به سطح نازل دستمزدها و همچنین مبارزه برای افزایش آن، افشاگری از بازیهای ضدکارگری در “شورای عالی کار” و همچنین لفاظیهای مسئولین و مقامات حکومتی بیشتر تعمیق پیدا میکند.
و بالاخره اینکه یک رکن اساسی اعلام رقم دستمزد از سوی کارگران و تشکلهای مستقل کارگری هرچند که توسط حکومت قطعاً پذیرفته نمیشود، اما نشان دهنده این است که کارگران نه این سیستم تعیین حداقل دستمزد و حتی نه سیستم سهجانبهگرانهای که بطور واقعی در برخی کشورها صورت میگیرد را قبول ندارند، بلکه خواهان اینند که خود راساً رقم دستمزد خود را تعیین کنند.
در یکی دو دهه گذشته تلاشهای زیادی از سوی فعالین کارگری در این زمینه صورت گرفته است و اگر این تلاشها نبود حکومت همواره تلاش داشته تا به همین درصدهای اندک افزایش مزد هم تن ندهد و انجماد مزدی جزو سیاستهای اصلیش بوده است.
فارغ از تلاشهای مهم و تاکنونی فعالین کارگری برای افزایش دستمزدها، آن چیزی که امسال را متفاوت کرده است، جاری بودن یک جنبش انقلابی عظیم در سطح کشور است.
قطعا وجود یک جنبش انقلابی و اعتراضات سراسری میتواند به تعمیق و گسترده شدن اعتراض کارگران علیه دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر منجر شود.
این مبارزهی کارگران میتواند یک امر مهم در دل انقلاب جاری باشد.
انقلاب جاری از یکسو برای کارگران بطور اعم میتواند بستری برای شکلدهی به اعتراضات بزرگی با خواست افزایش دستمزد مطابق رقم اعلام شده توسط خودِ آنان باشد، و از سوی دیگر برای فعالین و رهبران کارگری میتواند بستری مهم برای پیوند این اعتراضات با تداوم انقلاب جاری باشد.
در چنین شرایطی باید شکلگیری اعتراضات کارگران برای افزایش دستمزد مطابق ارقام تعیین شده توسط خودشان، ایجاد شوراها و تشکلهای مستقل خود حول این مبارزه در مراکز مختلف و پیوند زدن این اعتراضات با خواست انقلاب جاری و سرنگونی حکومت جایگاه و اهمیت بسیاری دارد . و باید در جهت آن تلاش نبود. اگر شعار انقلاب زن، زندگی، آزادی است. مبارزه برای زندگی و معیشت بهتر بخش لایتجزای این انقلاب است.