انتخابات، مخمصه و شکستی برای حکومت و پیروزی ای برای جامعه -مهران محبی
حکومت بلافاصه بعد از مرگ رئیسی همه دستگاه ها و نهادهای خود را برای عبور از بحران پسش آمده بسیج کرد تا شرایط را برای معرکه گیری های دلقک های انتخاباتی کمی مساعد نماید و اندکی تنور انتخابات اش را گرم کند، ولی نشد. رژیم هر نمایش و تقلائی را که بکار گرفت تا شاید بتواند امیدی برای رونق یافتن انتخابات اش کسب کند، ولی در روز انتخابات نتیجه کار کاملا برعکس از آب در آمد و رسوائی و بی اعتباری ای بیشتر از پیش برای اش حاصل شد.
تقابل جامعه با حکومت در دوره قبل از روز رأی گیری؛
جامعه با فشار اعتراضات و ابراز نفرت عمومی عمیق خود جمهوری اسلامی را چنان در گرداب گرفتار کرده و به دور خود به پیچ و تاب انداخته بود که دلقک های انتخاباتی برای ترغیب افراد به رفتن به پای صندوق رأی ناچار به اعتراف به جنایات کلی رژیم و دادن شهادت علیه یکدیگر شدند.
وقتی که پور محمدی جنایتکار و عضو هیئت مرگ زندانیان سیاسی سال ۶۷ به جنایت اش اعتراف می کند و در عین حال برای تبرئه خود، آمر اصلی به این جنایت را خمینی و کل حکومت معرفی می کند و نقش در حد یک مأمور معذور و قاتل دستور گیرنده برای خود می پذیرد و دیگر کاندیداهای دزد و جانی دست به افشاگری از دزدی های یکدیگر و برملا ساختن نقششان در ایجاد مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی و تحمیل آنها بر مردم می زدند، ما مردم انقلابی و عزم جزم کرده برای سرنگونی رژیم بیشتر به قدرت خود و تغییر توازون قوا به نفع خود پی می بردیم و از دچار شدن حکومت به خفت و خواری ای تا این حد به وجد می آمدیم و به سرنگونی آن با انقلابمان در آینده ای نزدیک امیدوارتر می شدیم.
آنچه که امروز زیر فشار اعتراضات سهمگین جامعه در مناظرات مهره های حکومتی به هر بهانه ای مانند انتخابات روی می دهد، کار دادگاه های مردمی در فردای سرنگونی رژیم را که در آن همه جانیان و سران و مهرهای جمهوری اسلامی باید به محاکمه کشیده شوند، راحت تر می کنند. مناظرات و معرکه گیری های رقابتی خیابانی اخیر به یمن فشار انقلاب جاری عملا به صحنه اعتراض و محاکمه سران جنایتکار حکومت تبدیل شد. هیچ دلقکی چیزی غیر از تلاش برای اثبات کمتر بودن میزان دزدی و فساد و جنایت خود نسبت به دلقک های دیگر برای ارائه نداشت و رقابت بر سر این بود که چه کسی کمتر دزدیده، کمتر غرق در فساد اقتصادی و اخلاقی بوده و کمتر در ترور، اعدام، بازداشت و زندان و کشتار و قتل عام شریک و دخیل بوده است و این اعترافات مذبوحانه برای آینده ثبت خواهد شد.
علاوه بر این، زیر چنین فشار اعتراضی و نفرت عمومی ای از کل حکومت بود که خامنه ای جنایتکار و نماد جمهوری اسلامی ناچار به اعتراف به شکست خود در برابر اراده انقلابی مردم شد و با درماندگی در جمع تعدادی از سران و سرداران حکومتی در روزهای پایانی نمایشات و معرکه گیری های تبلیغات نامزدها اعتراف کرد که نتیجه بایکوت وسیع و عمومی انتخابات سه سال پیش ریاست جمهوری و انتخابات چند ماه پیش مجلس اسلامی توسط مردم “دراز شدن زبان دشمنان علیه نظام اسلامی بوده است”!
خامنه ای در سخنرانی اش چیزی غیر از یأس و ناامیدی و وحشت از آینده حکومت اش ابراز نکرد. کل صحبتهای خامنه ای برای حاضرین در نشست و همچنین کاندیداها، دستورات و تعیین خط و خطوط عجین با ترس و نگرانی و هشدارباش در برابر دشمنان به زعم وی زبان دراز شده (همین مردم تشنه سرنگونی حکومت) بود و در پایان با عجز و لابه به التماس از حتی فقیر ترین و تباه شده ترین انسانهای جامعه که این جانی با تحقیر و با زبان ضد انسانی اش آنها را آدمهای بی سر و پا می نامد، می افتد تا برای حفظ آبرو و اعتبار جمهوری اسلامی به پای صندوق های رأی بیایند و به جمهوری اسلامی رأی بدهند.
در کلیت این صحبت های خامنه ای برای مردم ایران تکراری و شناخته شده است که با شرکت در انتخابات قرار نبوده و نیست که تغییر و بهبودی در اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم حاصل شود، بلکه هدف مشروعیت بخشی به حکومت است تا بتواند با تکیه به پشتوانه های اجتماعی و مردمی هم خود مردم را به فقر و فلاکت بکشاند و هر صدای معترضی را خفه کند و هم در کشمکش های منطقه ای و بین المللی از طریق تقویت و حمایت گروه های تروریستی گردن کشی کند.
اما در جزء، قسمتی از صحبت های خامنه ای تازه و اتفاقا برای ما مردم خواهان سرنگونی رژیم حائز اهمیت است و آن اعتراف او به شکست هائی است که خود و حکومت اش از مردم در دو انتخابات گذشته خورده اند. مردم هم به خوبی می دانند که رأیشان فقط برای مشروعیت دادن و قدرت و بقاء دادن به جمهوری اسلامی است و قدرت و بقأ جمهوری اسلامی نیز برابر با ادامه فقر، گرسنگی، بیکاری، سرکوب، اختناق، اعدام، ترور، کشتار و حمله به زنان، تخریب محیط زیست و هزاران بلا و مصیبت دیگر برای عموم مردم و نیز ادامه دزدی و فساد و چپاول سران و عوامل کثیف جمهوری اسلامی است.
از اینرو است که عموم مردم طی این مدت که حکومت تلاش برای بازار گرمی انتخاباتی می کرد، به انحاء مختلف به مقابله پرداختند و خود را برای وارد آوردن یک ضربه مهلک تر همسو و هم صدا کردند. در این مدت ده ها بیانیه و فراخوان از سوی زندانیان سیاسی، خانواده های دادخواه، تشکلها و گروه های کارگری، دانشجوئی و کوئیرها برای بایکوت انتخابات رژیم منتشر شد. بازنشستگان در تجمعات روزهای هفته شعار “ما دیگه رأی نمیدیم” سر دادند و در رسانه های اجتماعی و روی دیوارها شعار “رأی بی رأی و رأی ما سرنگونی است” هزاران بار نوشته شد.
اینبار که حکومت زیر فشار کمر شکن تری قرار گرفت و خامنه ای می دانست که تودهنی سخت تری از مردم خواهد خورد، از اول صبح جمعه به پای صندوق رأی رفت و با رخساری فرتوت و گرفته به التماس و گدائی رأی از مردم متوسل شد. خامنه ای اینبار دیگر نتوانست با سیلی صورت خود را سرخ کند و واقعیت را به صراحت پذیرفت که با بایکوت انتخابات، جمهوری اسلامی زیاد دوام نمی آورد. او گفت: ” قدرت و بقاء و عزت جمهوری اسلامی به رأی شما مردم گره خورده است……بیائید رأی بدهید، رأی دادن هزینه ای ندارد، کار سختی نیست و …”. ولی کارساز نشد و در ساعات بعدی که خامنه ای و حکومت اش مکان های اخذ رأی را خالی و سوت و کور دیدند به تقلاهای مذبوحانه دیگری دست زدند. از طرف دفتر خامنه ای و وزارت کشور به طور جداگانه پیامک های دعوت به رفتن به پای صندوق های رأی حتی در ساعات پایانی شب جمعه برای صاحبان همه سیم کارت های تلفن های همراه ارسال کردند و در بعضی روستاها و مناطق ییلاقی ساکنین و چادر نشینان و دامداران اقدام به تهدید قطع نان و اخراج از مناطق چرای دام کردند تا شاید کمی به مکان های سوت و کور اخذ رأی تحرک ببخشند.
اما مردم انتخاب خود را کرده بودند و با بایکوت سراسری مخمصه و مضحکه انتخاباتی حکومت رأی به عدم مشروعیت سیاسی و حاکمیتی و رأی به سرنگونی آن دادند. بایکوت سراسری انتخاباتی حکومت تودهنی مردم به خامنه ای بود که بارها در سخنرانی ها و هنگام انداختن رأی اش به صندوق و در پیامک اش برای صاحبان سیم کارت های تلفن همراه تأکید کرده بود که دادن رأی به هر نامزدی، دادن رأی به جمهوری اسلامی است.
پایان روز رأی گیری و اوضاع پیش رو؛
ستاد انتخابات جمهوری اسلامی طبق معمول آمار جعلی خود از میزان مشارکت و نتیجه رأی گیری را با وقیحانه ترین شیوه و بیان اعلام کرد. طبق آمار جعلی حکومتی میزان مشارکت ۴۰ درصد و میزان تحریم کنندگان انتخابات ۶۰ درصد از مجموع واجدین شرایط رأی دهی بوده است و حکومت آن را یک پیروزی برای خود به حساب می آورد!
این درجه از وقاحت و بی شرمی را فقط می توان در جمهوری اسلامی دید. حکومتی که بنا بر آمار خود، ۶۰ از ۱۰۰ واجدین رأی دهی مخالف اش و ۴۰ از ۱۰۰ موافق اش بوده و بر همین مبنا یک شکست و باخت ۴۰ به ۶۰ را متحمل شده است، ادعا می کند که پیروز میدان است، فقط می تواند جمهوری اسلامی رسوا و بی اعتبار باشد که با هیچ معیاری در نزد دوستان اش هم قابل سنجش نیست.
حکومت جمهوری اسلامی به چنان حدی از وقاحت و بی شرمی رسیده است که برایش اهمیتی ندارد یادش بیاورند که چند روز پیش رهبرش در جمع سران و سرداران اش اعتراف به شکست از مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ با مشارکت طبق آمار رسمی ۴۹ درصدی و در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲با مشارکت ۴۱ درصدی کرد و گفت که مشارکت کم مردم در انتخابات باعث دراز شدن زبان دشمنان جمهوری اسلامی شده است!
جمهوری اسلامی هر دروغ و پروپاگاندائی که می خواهد سر هم کند. ولی مردمی که این شکست سنگین را بر آن تحمیل کرده اند می دانند که رژیم را به چه موقعیت شکننده تری سوق داده اند و خود را برای وارد آوردن ضربات محکم تر و تحمیل شکست های سخت تر بر حکومت تا سرنگون ساختن آن آماده می کنند.
با اینحال رژیم با هر حقه و کلکی نتوانست روز جمعه مهره مورد نظر خودش را از صندوق بیرون بکشد و مخمصه انتخاباتی اش تا یک هفته دیگر ادامه خواهد داشت.
در این دوره کوتاه گرفتاری انتخاباتی جمهوری اسلامی تحولات مهم و چشم گیری در جنگ میان حکومت و مردم رخ داده است. حکومت متحمل یک شکست اساسی شده و مردم یک پیروزی به دست آورده و یک گام بلند به سوی سرنگون ساختن رژیم بر داشته اند. در این دوره سران و مقامات حکومت درمانده تر در برابر اراده جامعه ظاهر شدند و کلیت حکومت از نظر انسجام حتی در هسته مرکزی آن یعنی در جناح غالب اصولگرایان شدیدا دچار چند دستگی شده و نفاقشان بر سر قدرت و سهم بری از آن و بعلاوه بر سر انداختن مسؤلیت های جنایات اعمال کرده بر جامعه به گردن یکدیگر به اوج رسیده است.