انتخابات ، یک پست و چند رؤیا- حمید دائمی کارگر کارگاهی
با به هلاکت رسیدن رئیس جمهور جلاد و همراهانش در پی سقوط هلی کوپتر حامل آنان، فاز جدیدی از چالش جمهوری اسلامی با جامعه آغاز شد که از جهاتی می توان آن را خان هفتم عمر ننگینش خواند.
نگاه به جوانب مختلف این موضوع موقعیت و وظایف جنبش کارگری را روشن تر می کند.
قبل از هر چیز این نکته حائز اهمیت است که اولا” با وجود کم شدن نمود خیابانی انقلاب زن زندگی آزادی، حکم جامعه نسبت به برچیدن کل بساط جمهوری اسلامی، نه تنها افول نکرده بلکه همه گیر تر و پرقدرت تر شده است. شاهد این قضیه، یکی اینکه اعتراضات و اعتصابات و جنگ علنی خیابانی زنان، کارگران، و بازنشسته ها، پرستاران و … است که کماکان ادامه دارد و از سویی تحریم انتخابات پیشین (مجلس مفتخوران اسلامی) داشتیم که نزدیک به ۸۰ درصد جامعه با رای ندادن خود اعتراضشان را علنا به کل نظام پوسیده حاکم اعلام کردند . مثال دیگر مرده گردانی قصاب جمهوری شان برای اعاده حیثیت و توقف سیل مطالبات همگانی مردم و جامعه است که با هلهله شادی و خوشحالی و برگزاری جشن های گسترده توده ای؛ شاهد اعلام موضع آشکار جامعه به حکم سرنگونگی جمهوری سیاه و جنایتکار بورژوازی اسلامی بودیم.
موقعیت خود رژیم بعد از انقلاب مهسا بشدت متزلزل شده و نقاط اتکا خویش را بسرعت از دست داده و تنها ابزار باقی مانده و تکراری اش، میلیتاریزه کردن و سرکوب هر چه بیشتر جامعه است. در نتیجه گزینه پیش رو و عنصری که قرار است جایگزین رئیسی جلاد شود، باید که این ویژگی را تأمین کند. یعنی از دل بحران ها و آشوب های به جا مانده از ۴۵ سال حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی و همچنین مطالبات رادیکال پس از انقلاب زن زندگی آزادی ، در بطن جامعه رو به انفجار بتواند جامعه را کنترل کرده و مهار زند. رژیم نه چنین مهره ای دارد و نه کلا خود قادر به ادامه این روند است.
چالش دیگری که از قبلی کم اهمیت تر نیست؛ رو کردن مهره ای است که در ژست “دموکراتیک” و “مشروعیت” خود و کل نظام را تأمین کند. این چالش از آنرو سخت تر شده که از زمان سرکوب خونین انقلاب ۱۴۰۱ مردم، هم در داخل و هم در سطح جهان، کمترین توهمی به این دو خصلت نداشته جمهوری اسلامی وجود ندارد. نه در داخل و نه در خارج. در یک کلام؛ کل نظام تمام وجاهت و مشروعیت اش را از دست داده است. از اینرو مردم و جامعه جهانی فراموش نکرده است که این مزدوران- چه در مجلس، چه در قوه قضائیه و کابینه نفرت انگیز رئیسی و چه در بیت جنایت و کشتار خامنه ای دیکتاتور- همان هایی هستند که در انظار عمومی؛ مردم را اعم از زنان و کودکان، پیر و جوان، وحشیانه آماج گلوله قرار دادند، صدها نفر را در خیابان کشتند، ده ها هزار نفر را دستگیر، زندانی و شکنجه کرده و با تجاوز و کشتار و اعدام سعی در مرعوب کردن و خاموش کردن شعله انقلاب داشتند.
در این میان موضوع جالب تری که اتفاق افتده، خیز داوطلبان تسخیر پست ریاست جمهوری است. دزدان رذلی که از گوشه و کنار دستگاه غارتگران که اینبار حفظ نظام اولویت دوم شان است، با هدف چپاول باقی مانده ثروت و مایملک جامعه به میدان آمده اند. افشای همقطاران برای شان ابزاری است تا بتوانند هرجور شده به این منصب که اسم رمز تسلط بر اموال جامعه است نائل شوند. تا جایی که در ابتدای کار، رهبر دزدان ناچار به تذکر در این مورد شده و خواستار کمتر به گند کشیدن یکدیگر شده است.
چنته خامنه ای خالی تر از آن است که جرات کند مزدوری را نماینده شخص خویش معرفی کند. چرا که نزدیک ترین حلقه به گوشانش هم، برای تضمین این فرصت ترجیح می دهند کم و بیش به انتقاد از او برخیزند و حواریونش نیز لب به انتقاد و گوشه و کنایه باز کرده اند. او هم در صف متحدان سابقش و هم در میان مردم و جامعه جهانی، بی ریشه تر از همیشه شده و از وحشتی که مردم پس از انقلاب مهسا برایش آفریدند بدنبال مهره ای سر سپرده که هم قادر به حفاظت از مال و منال حاصل از غارتش باشد و هم این چند صباح آخر عمرش را در سودای آرامش هدر ندهد، است.
این خلاصه ای از وضعیت رژیم درمانده ای است که راه گریزی از چنگ عدالت خواه مردم و جامعه ندارد.
رفقای کارگر!
اکنون نوبت ماست. میدان و شرایط بیش از پیش آماده پیشروی ماست. برای افشاگری ماهیت انتخابات رژیم و عناصر مزدور تشنه قدرت و غارت، کار چندانی نداریم چراکه خود به اندازه کافی زیر پای خود را خالی می کنند. ما تنها باید به گسترش اعتراضات همت بورزیم. اعتصابات و اعتراضات خود را گسترش دهیم و بخش های دیگر کارگران و مزدبگیران را به صفوف اعتراض و اعتصاب فرا بخوانیم.
رژیم مثل سابق قادر به سرکوب نیست. چون نه انسجام لازم را دارد و نه نیروی کافی. اکنون فرصت ماست که خود را به سنگر خیابان بکشانیم. کما اینکه در فاصله رسیدن به روز انتخابات بتوانیم کار رژیم را یکسره کرده و انقلاب مان را به پیروزی برسانیم.
اکنون مردم به جان آمده از فقر و فساد و محرومیت آماده ی هرگونه تعرضی هستند. مردم تشنه آزادی و زندگی و منزلت، مترصد فرصتی برای سرنگون کردن دیکتاتوری سرمایه اسلامی هستند.
باید تمرکزمان را بر سر به میدان کشیدن شان بگذاریم. باید انتخابات را به نقطه پایان عمر کثیف سرمایه در ایران بدل کنیم. با تشکل و سازماندهی خود و دیگر هم سرنوشتان خود در صفوف حزب پیشرو و انقلابی کمونیست کارگری، به آرمان و آرزوی دیرینه بشریت جامه عمل بپوشانیم.
با همه قوا به پیش برای تشکیل شوراها در کارخانه و محله و میادین مبارزه
زنده باد حزب کمونیست کارگری