بازداشت به جرم مطالبه کار-مهران محبی
کارگران بازداشتی آق دره باید فورا آزد شوند
روز ۸ مرداد ۱۴۰۲ اهالی روستای آق دره وسطی از توابع تکاب در آذربایجان غربی با خواست کار و بکار گرفته شدن در معدن سنگ تراورتن آق دره، در محل معدن تجمع برگزار می کنند. این تجمع که با همراهی زنان ساکن روستا صورت گرفت، مورد یورش مزدوران سرکوبگر حکومت قرار گرفته و تعدادی از اهالی خواهان کار روستا مجروح می شوند. مأموران پس از ایجاد درگیری و ضرب و شتم شدید اهالی روستا، ۳۲ نفر از آنها را بازداشت می کنند.
بازداشت شدگان این تجمع غیر از ۶ نفر از آنها که کارگر معادن طلا و سنگ تروارتن آق دره بوده اند، بعد از مدتی و البته با قید وثیقه آزاد می شوند و آن ۶ نفر همچنان با اتهامات “اخلال در نظم عمومی”، “اقدام علیه امنیت داخلی کشور” و “آدم ربائی” در بازداشت بسر می برند. لازم به یادآوری است که اعتراضات کارگری در روستای آق دره طی سالهای گذشته نیز جریان داشته و سال ۱۳۹۵ در جریان یک تجمع اعتراضی ۱۷ کارگر معدن طلای آق دره بازداشت و به اتهام “اخلال در نظم عمومی” به تحمل شلاق محکوم شدند و حکم شلاق به اجراء در آمد.
امنیت داخلی و نظم عمومی مورد ادعای حکومت، یعنی امنیت سرمایه داران مفتخور و به معنای تحمیل فقر و بیکاری بر جامعه است. در نظم سرمایه داری که اساسش بر بهره کشی مزدی گذاشته شده، ارتش بیکاری چماقی بر سر کارگران شاغل و تحمیل فقر و بندگی بیشتر به آنهاست. برای حکومت هار جمهوری اسلامی که اساسش بر رانت خواری و دزدی و چپاول گذاشته شده، باید اکثریت عظیمی از کارگران بیکار باشند تا بتواند دستمزد ۵ برابر زیر خط فقر و کار در بدترین شرایط را بر کارگران شاغل تحمیل کند و با سودهای افسانه ای جیب های گشاد سران و مقامات دزد و غارتگرش را پر کند. باید هر معترض به بیکاری و خواهان کار را سرکوب و زندانی کند تا میلیونها نفر را به سکوت وادار نماید. باید اوضاع پادگانی و فضای سرکوب را حاکم کند تا امنیت را برای دزدان و جنایتکاران مفتخور تأمین نماید. اخلال در نظم یعنی به پا خاستن کارگران و مردم علیه این سیستم بردگی و حکومت جانیان همواره به دنبال منع و حذفش از جامعه بوده اند. اخلال در نظم یعنی همان اعتراض توده ای کارگران و زحمتکشان به بیکاری، فقر، بی مسکنی، بی تأمینی معیشتی و هزار ناامنی دیگر. جمهوری اسلامی اعتراضات کارگران و مردم را تحت عنوان اخلال در نظم سرکوب میکند تا در سایه آن بساط چپاول برای اقلیت بی خاصیت گسترانده شود. به خاطر همین باید بکشد و جنایت کند تا بتواند به بساط چپاول و غارتش ادامه دهد. پرونده قطور این حکومت در رابطه با قتل و جنایت در حق کارگران و بیکارانی که فقط خواهان کار بوده اند، گواه این واقعیت است. جانیان همین حکومت دزدان و قاتلین مردم، پرونده کشتار کارگران مس خاتون آباد و جوانان جویای کار روستای شهروئی بهبهان را در بایگانی دارند. این جنایتکاران روز سوم بهمن ۱۳۸۲ صف اعتراض کارگران اخراجی مجتمع مس خاتون آباد شهر بابک در استان کرمان را با مسلسل از زمین و هوا به گلوله بستند و در نتیجه ده ها نفر زخمی و یک کارگر کشته شد. روز بعد هم کارگران و خانواده هایشان که در مقابل فرمانداری شهر بابک تجمع کرده بودند را مستقیما هدف شلیک گلوله قرار دادند و علاوه بر زخمی کردن بیش از ۳۰۰ نفر، چهار کارگر به نامهای ریاحی، جاویدی، مهدوی، مؤمنی و یک دانش آموز به نام پورامینی را به قتل رسیدند.
همچنین در جریان تجمع جوانان جویای کار روستای شهروئی در ۲۲ آذر ۱۳۹۴ که با خواست کار مقابل پالایشگاه گاز بید بلند بهبهان شده و جاده را مسدود کرده بودند، سرکوبگران حکومت با شلیک مستقیم گلوله به سوی معترضان، مرتضی فرج نیا را به قتل رساندند و جوان دیگری به نام ابراهیم شهروئی به شدت مجروح شد که اینک معلول و ویلچر نشین است.
جمهوری اسلامی، حکومت ضد زندگی، ضد برخورداری عموم جامعه از رفاه است و حتی حاضر به دادن اجازه زندگی کردن در شرایط چند برابر زیر خط فقر به مردم نیست، اگر صدای اعتراضشان بلند شود. برای حکومتی که تا این حد ضد انسان و درنده است، کشتار و ضرب و شتم کارگران خواهان کار برایش امری ” عادی” است و دستگاه قضایی اش نیز در خدمت همین جنایت است. این حکومت ۴۴ سال است که ضدیت آشتی ناپذیر خود را با حق زندگی کردن و با خود زندگی اکثریت مردم ادامه می دهد. این حکومت، حکومت فقر و مرگ و نیستی برای عموم مردم و چپاول ثروتها و سرمایه های اجتماعی برای اقلیت در حاکمیت و وابستگانش است.
این رژیم نسبت به حکومت های سرمایه داری متعارف در جهان که تحت فشار اعتراضات و انقلابات کارگری در سطحی مجبور به پذیرش وظیفه تأمین زندگی کارگران و عموم مردمان تحت حاکمیتشان شده اند، یکی از وحشی ترین حکومت های سرمایه داری جهان است که بر دریایی از خشم و نفرت مردم حکومت میکند .در برابر این حکومت مردم در عرصه های مختلف اجتماعی به مقابله برخاسته و خواستهایشان را طلب میکنند. اعتراضات کارگران در معدن آق دره و یا اعتراضات علیه بیکاری را باید در چهارچوب این شرایط دید. باید با خواست کار یا بیمه بیکاری و آزادی بی قید و شرط کارگران بازداشتی آق دره به حکومت اعتراض کنیم و فشار بیاوریم و ۶ کارگر بازداشتی را از زندان آزاد کنیم. باید با اعتراضات سراسری خود ابزار سرکوب و زندان را از دست حکومت بیرون بکشیم و در زندانها را باز کنیم.
نکته مهم اینجاست که هم اکنون حکومت اسلامی در حلقه محاصره اعتراضات کل جامعه قرار گرفته است. این مبارزات پایه های محکم انقلاب زن زندگی آزادی را بنا کرده است. انقلابی که با قتل مهسا امینی فوران پیدا کرد و اکنون یکسالگی آنرا گرامی میداریم .
جمهوری اسلامی حکومتی که بقایش در گرو فقر و فلاکت عمومی است، حکومتی که پاسخ انسانهای خواهان کار برای زنده ماندن را با گلوله و زندان و شلاق می دهد، فقط باید سرنگون شود تا مردم کارگر و زحمتکش امکان زندگی کردن بیابند. تدارک عظیمی که مردم برای گرامیداشت یکسالگی انقلاب خود و یاد مهسا امینی این سمبل انقلاب زن زندگی آزادی دیده اند، عزم راسخ مردم را برای سرنگونی این حکومت به نمایش میگذارد. زنده باد انقلاب.