تلاش برای دستگیری نیری در آلمان-کاظم نیکخواه
این روزها خبر حضور یکی از آدمکشان شناخته شده حکومت اسلامی حسینعلی نیری در آلمان، جنب و جوش گسترده ای را برای دستگیری و محاکمه او به جریان انداخته و کلا بحث در مورد جنایات و هولوکاست حکومت اسلامی را در سطح بین المللی دامن زده است. تجمعات و افشاگریها و بحثهای زیادی حول حضور او و برای دستگیری و محاکمه این موجود خبیث به جریان افتاده است. آخرین آن یک تجمع اعتراضی و افشاگرانه روز شنبه ۲۹ ژوئیه بود که با حضور شمار قابل توجهی از نیروهای اپوزیسیون در مقابل کلینیک دکتر سمیعی در هانوفر برگزار شد. سران و دست اندرکاران این حکومت هزاران شاکی خصوصی دارند و کلا به جرم جنایت علیه بشریت هرجا که آفتابی شوند مورد پیگرد قرار میگیرند و همچون نیری و شاهرودی و منصوری باید فراری شوند و خود را مخفی نمایند.
حسینعلی نیری یکی از اعضای کمیته مرگ در سال ۶۷ بوده است که در عرض مدت کوتاهی حکم اعدام بین ۵۰۰۰ نفر و بنا به گزارشاتی ۱۵۰۰۰ نفر از دستگیر شدگان و زندانیانی را که اکثرا در خیابانها به صورت فله ای دستگیر شده بودند صادر کرد و همه آنها بلافاصله اعدام شدند. ابراهیم رئیسی رئیس جمهور کنونی حکومت اسلامی، مصطفی پور محمدی که بعنوان وزیر دادگستری سابق و معاون قوه قضائیه کنونی و همچنین سمتهای متعدد دیگری در حکومت نقش ایفا کرده و میکند، و همچنین مرتضی اشراقی دادستان وقت تهران، اعضای اصلی کمیته مرگ در کنار نیری بودند. دستان این جانیان تا مرفق به خون عزیزان مردم آغشته است.
با انتشار خبر حضور نیری در آلمان شماری از چهره ها و فعالین اپوزیسیون و نیروهای حقوق بشری در برابر کلینیک مغز و اعصاب مجید سمیعی جمع شدند و دست به افشاگری علیه حکومت و نیری زدند و بر دستگیری او تاکید کردند. بعلاوه شکایتی به دادگاههای آلمان توسط تنی چند از ایرانیان که از آسیب دیدگان جنایات این حکومت هستند ارائه شد. و پرونده ای علیه او تشکیل گردید و گفته میشود که دادستان کل آلمان پرونده او را دست بررسی دارد. بنا به یک گزاش پلیس به مرکز درمانی مغز و اعصاب دکتر سمیعی رفته و بعد از بررسی اعلام کرده است که او در آنجا حضور نداشته است. اما با توجه به سابقه همکاریهای دولت و پلیس آلمان با جمهوری اسلامی در سالهای گذشته، کمتر کسی این گزارش را بی طرفانه تلقی مینماید. نمونه ویزا دادن به شاهرودی یکی دیگر از آدمکشان مشهور جمهوری اسلامی و بعد فراری دادن او از در پشتی بیمارستان، بر عدم بی طرفی دولت و پلیس آلمان تاکید میکند. شاهرودی را بعد از اینکه زیر فشار اعتراضات و افشاگریها به جرم جنایت علیه بشریت در آستانه دستگیری بود دولت المان مخفیانه اسکورت کرد و به ایران فرستاد.
رسانه های جمهوری اسلامی از جمله روزنامه میزان حضور نیری در آلمان را تکذیب کردند و نوشتند که او نه در این روزها و نه در چند ماه گذشته و نه در چند سال گذشته به اروپا سفر نکرده است. سمیعی هم طی اعلامیه ای اعلام کرد که کسی از ایرانیان در این بیمارستان حضور نداشته است و خبر را به این شکل تکذیب کرد. اما گفت به عنوان یک پزشک ناچارم هرکس را که به کلینیک مراجعه میکند معالجه کنم. اما چندین روزنامه و خبرگزاری معتبر آلمانی نظیر دی ولت با فاکتهای متعددی تاکید کردند که او از ۶ تیر ماه در آلمان بوده و همچنان در آلمان حضور دارد. آنها خبر دادند که نیری با ویزای شنگن به ایتالیا سفر کرده و از آنجا به آلمان رفته و با دو خوروی سفارت جمهوری اسلامی به بیمارستان قلب و اعصاب سمیعی در هانوفر وارد شده تحت درمان قرار گرفته است. و به احتمال زیاد هنوز با نام مستعار در آلمان است. برخی سیاستمداران آلمانی و اعضای پارلمان این کشور حضور جنایتکاری مثل نیری در آلمان را یک رسوایی برای دولت آلمان اعلام کردند. برخی پزشکان ایرانی نیز به حضور نیری در آلمان و مداوای او در بیمارستان سمیعی اعتراض کردند.
حکومت اسلامی یک ماشین کشتار و شکنجه و تجاوز است و اکثر دست اندرکاران آن صدها و هزاران شاکی خصوصی دارند و در دادگاههای بین المللی تحت تعقیب هستند. اینکه دست اندرکاران این حکومت جرات سفر به اکثر کشورهای جهان را ندارند و هرجا فضای آزادی اعتراض و شرایطی دموکراتیک وجود داشته باشد تحت پیگرد و دستگیری قرار میگیرند، و ناچارند یا فرار کنند یا خود را مخفی نمایند، وضعیت نزار این حکومت را بروشنی جلوی چشم میگذارد. حمید نوری یکی از دست اندرکاران و شکنجه گران این حکومت بوده است که اکنون به جرم جنایت علیه بشریت در سوئد به حبس ابد محکوم شده و زندانی است. غلامرضا منصوری یکی دیگر از اینها بود که از آلمان فرار کرد و بعدا به نحو مشکوکی در رومانی به قتل رسید. برپایی تریبونال بین المللی برای بررسی جنایات حکومت در آبان ماه در لندن و تریبونال مردمی در اونتاریوی کانادا نیز از شماری از سران حکومت را به عنوان جانیان علیه بشریت اسم برده و آنها را غیابا محکوم کرده و آنها تحت تعقیب قرار دارند.
اکثریت مردم ایران از جمهوری اسلامی عمیقا منزجر و متنفرند. میلیونها تن از مردم عزیزانشان توسط این حکومت به شیوه های مختلف به قتل رسیده و نابود شده اند. این مردم زخم خورده و دادخواهند. دست اندرکاران امروز و دیروز این حکومت همچون نیری و خود خمینی و خامنه ای همه ابعاد وسیع و باورنکردنی ای از جنایت و تجاوز و شکنجه و ستمگری علیه عزیزان مردم را در کارنامه خود دارند. به همین دلیل امروز جنبش دادخواهی یک جنبش اجتماعی گسترده است که با شعار نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم، دادخواه جانباختگان و قربانیان این حکومت است. جنبش دادخواهی به نحو قابل فهمی یک جنبش سرنگونی طلبانه است و میخواهد دوران دردناک و تاریک حاکمیت این حکومت ضد انسانی هرچه زودتر پایان یابد. دامنه گسترده این جنبش به سراسر دنیا کشیده شده و به همین دلیل شکنجه گران و آدمکشان این حکومت جرات ندارند علنا پایشان را از کشور بیرون بگذارند و حتی در داخل کشور نیز جرات بیرون آمدن بدون محافظ را ندارند وگرنه عمامه هایشان به هوا پرتاب میشود.
نکته جالب و قابل توجه در این رابطه اینست که علیرغم خشم بسیار عمیقی که در جامعه علیه حکومت اسلامی و دست اندرکارانش موج میزند،مردم بطور واقعی در پی برپا کردن چوبه های دار و اعدام و انتقام از جانیان حاکم نیستند. تجربه به اکثر مردم این کشور نشان داده است که کشتار و انتقام، نهایتا به دیکتاتوری و سرکوب مردم منجر خواهد شد. مردم بدنبال امنیت و آزادی و رفاه و شادی هستند. بطور واقعی پاسخ حکومت اعدام و کشتار و تحجر و عقب ماندگی و چپاول، برپا کردن چوبه های دار نیست. بهترین پاسخ به این باندهای آدمکش و متحجر اینست که مردم، زن و مرد در شادی و آزادی و بدون یکه تازی و دخالتگری مذهب و آخوند و مسجد، زندگی کنند، شادی کنند، برقصند و در برابر چشم آنها زن و مرد دست در دست هم و بدون حجاب و پوشش اجباری و رعایت شئونات عقب مانده اسلامی در خیابانها بگردند و هیچ مرتجعی جرات نکند به آنها چپ نگاه کند چه رسد که به آنها دست درازی کند.
نیری و دیگر دست اندرکاران حکومت اسلامی باید از ترس دادگاههای مردمی بر خود بلرزند و اعتراضات هر روزه بخشهای مختلف مردم و فضای دادخواهی و حق طلبی در جامعه نشان میدهد که دور نخواهد بود روزی که به حاکمیت این ماشین جنایت تماما مهر پایان زده شود و مردم زن و مرد شادی کنند و نفس راحتی بکشند.