جایگاه مبارزه بازنشستگان، تلاش مذبوحانه مزدوران سرمایه-یاشار سهندی
مبارزه بازنشستگان تامین اجتماعی بر سر افزایش دستمزد در آستانه به ثمر نشستن است. مبارزه بی وقفه بازنشستگان، بخصوص در دو ماه گذشته چنان عرصه را بر حکومت تنگ کرد که در قدم اول مجبور به کنار گذاشتن وزیر کار شدند. در قدم دوم قالیباف این سردار سرکوبگر و فاسد که شهره عام و خاص است، و در طی تجمعات روزانه، بازنشستگان بارها بر همدستی مجلس و شخص قالیباف و دولت رئیسی در یورش به سطح معیشت کارگران با شعار “هم مجلس هم دولت نیستند به فکر ملت” یا “دولت جنایت میکند مجلس حمایت می کند” تاکید کردند، مجبور شد به دولت حکم کند “مصوبهی افزایش مستمری بازنشستگان مغایر با قانون” است و از دولت خواست که این دو مصوبه را “اصلاح” کند.
در این میان نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس اسلامی، ولی اسماعیلی؛ خواسته از این نمد کلاهی نصیب خود کند، و مثلا خود را طرف “مستضعفین” بشناساند؛ عصر ۳۱ تیرماه ذوق زده خبر میدهد که معاون اول رئیسی، مُخبر ( یکی دیگر از غارتگران بنام جمهوری اسلامی است که مستقیما به فرمان خامنه ای کار میکند) ابلاغ فرمودند که ۳۸ درصد اضافه حقوق اجرایی گردد. ساعتی نگذشت مجبور شد کل خبر را تکذیب کند. در این راستا یک مفت خور دیگر در مجلس به نام “بابایی کارنامی،” مدعی است اگر کسی قرار باشه “درباره موضوع حقوق بازنشستگان اظهارنظر کند من باید اظهار نظر کنم. نمیشود که هر کسی از زاویه خود و با اهداف سیاسی از قوانین بهرهبرداری کند.” او ادامه داده و میگوید:”متاسفانه برخی از نمایندگان بازیهای سیاسی برای قوانین در مجلس راه انداختهاند. ما نمایندگان اشتباه میکنیم که به جای دولت درباره اجرای قوانین و مصوبات اظهارنظر میکنیم.”
در همین خبر کوتاه صفوف آشفته حکومتیان را به روشنی میتوان دید.
بهر حال اکنون خبر اینست که ظاهرا دولت ۱۰روزی مهلت دارد که بررسی کند که مصوبه اش را اصلاح میکند یا خیر! و بعد، مجلس ببیند اگر دولت این کار را نکرد خود رسما دستور به باطل بودن مصوبه دولت بدهد. در مصوبه هیات وزیران که موضوع اعتراض بازنشستگان است. به جای افزایش ۳۸ درصدی مزد پایه به اضافه مبلغ ثابت ۵۱۵ هزار تومان ، برای “سایر سطوح مزدی” تنها ۱۰درصد افزایش و برای حق مسکن به جای ۶۵۰هزار تومان، مبلغ ثابت ۵۵۰هزار تومان در نظر گرفته شده است. اکنون مصوبه مجلس که قالیباف آنرا ابلاغ کرده است علیرغم همه ضدو نقیض گویی هایشان یک عقب نشینی بر اثر سمبه پر زور اعتراضات بازنشستگان در مبارزه جمعی شان است.
این وسط یک عده مزدور سرمایه پیام پشت پیام میدهند و از نمایندگان سرمایه در مجلس اسلامی تشکر میکنند. در جریان مبارزات بی وقفه کارگران بازنشسته، تشکیلات سیاه خانه کارگر که به اسم کانون بازنشستگان و تشکل دیگری به عنوان “اتحادیه پیشکسوتان ایران” که مستقیما زیر نظر چاقوکش معروف، حسن صادقی اداره میشود نیز بیش از پیش بی آبرو شدند. اکنون که مجلس عقب نشسته است، ایشان مدعی شدند که اگر “تلاش مُجدانه” ما نبود اصلا دست کسی به جای بند نبود! و از مجلس ضد انقلابیون اسلامی تشکر می کنند و قربون و صدقه مجلس و نمایندگانی میروند که به قول کسانی مانند محجوب، یک ویرگول شیطنت آمیز در لایحه بودجه گذاشتند و افزایش حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی را ۱۰درصد تعیین کردند. حد اعتراض ایشان که اکنون مدعی همه چیز شدند به همان شیطنت ویرگولی بود. اکنون این مزدوران بسیار وقیح سرمایه، برای خود نوشابه باز میکنند و به همدیگر تبریک می گویند. بطور نمونه؛ خانه کارگر قزوین این چنین نکبت خود را به نمایش گذاشته:
“بر خود تکلیف و وظیفه شرعی میدانیم از همه کسانی که در این مدت ۴ ماه همه تلاشهای شبانه روزی، مستمر و اثرگذار خود را انجام دادند و همه وقت و همت خود را صرف نتیجه بخشیدن به این موضوع کردند، خصوصا جناب آقای محجوب دبیرکل محترم خانه کارگر، جناب آقای صادقی رئیس اتحادیه پیشکسوتان کشور که حضورشان و اقداماتشان مایه آرامش و قوت قلب برای بازنشستگان است ) لابد با برق تیغه چاقوی دسته زنجانی!) همچنین تلاشها و رایزنیهای شبانه روزی ( بیچاره ها!)… ” بعد هر چه خدم و حشم سرمایه است ر ا نام بردند تا از ایشان “صمیمانه تشکر” نموده باشند. البته برای خالی نبودن عریضه یادشان بوده که از” همه بازنشستگان صبور که در این مدت متحمل آسیب جسمی و فکری شدند” نیز صمیمانه تشکر کنند! اما بازنشستگان در نزد ایشان چه کسانی هستند و چه تعریفی دارند.
حسن صادقی در یادداشتی همه مبارزات بازنشستگان را به جیب خود و کانونهای ضد کارگری واریز کرده و مدعی شده بازنشستگان ” طلایه داران انقلاب اسلامی ” هستند! حسن صادقی ادامه میدهد :” آستانه تحمل این قشر … به مرز هشدار(رسید) و موجبات اعتراضات آنان را در قالب تجمعات صنفی و خودجوش فراهم آورد. بازنشستگان که نیمی از عمر شریف خود را بدون هیچ توقعی(!) در راه تولید و خدمت به کشور سپری کرده بودند ( منظور از تولید استثمار شدن است، و منظور از خدمت به کشور سود سرمایه است)، به دور از انصاف بود که در کف خیابانها به دنبال حق و حقوق طبیعی خود باشند.” کسی از انصاف می گوید که تنها به ضرب چاقوکشی و به یاری شکنجه های سربازان گمنام امام زمان توانسته خود را نماینده بازنشسته جا بزند؛ البته “انصاف” حکم میکند که بگویم ایشان نماینده “طلایه داران انقلاب اسلامی” هستند، که رسالت شان سرکوب و باز هم سرکوب کارگران است. این جناب اذعان میکند که ایشان قصد نداشتند در باب آن ویرگول شیطانی کار خاصی بکنند، اما ” برگزاری … تجمعات صنفی از سوی بازنشستگان که به صورت جزیرهای و پراکنده،( از غیظش مبارزات سراسری و همزمان در شهرهای گوناگون اینگونه تعریف کرده) علی رغم میل باطنی آنها ( میل باطنی خودشان را میگوید!) برگزار گردید (اجبارا) منتج به مذاکره و چانه زنی نمایندگان بازنشستگان (طلایه داران انقلاب اسلامی) شد.”
این جماعت خود بهتر از هر کسی میدانند، چیزی که نیستند همین نماینده کارگر و کارگران بازنشسته بودن است. ایشان نماینده چاقوکشان جمهوری اسلامی در “جامعه کارگری” هستند. و در طی مبارزات جاری بازنشستگان تامین اجتماعی، بسیار کوشش کردند که این مبارزات را به کنترل خود درآورند و اسباب چانه زنی جناحی خود سازند، اما موفق نشدند. حسن صادقی عدم موفقیت خود را اینگونه اعتراف میکند؛ افرادی که او آنها را “سودجو” معرفی میکند :” سعی کردند بر موج احساسات جامعه کارگری کشور سوار شوند تا در شبکههای اجتماعی خود، فضای کشور را ملتهب نشان دهند.”
فضای کشور نه تنها در شبکه های اجتماعی، بلکه بطور واقعی در کف خیابان ملتهب است. و زمین، هر روز بیشتر از روز قبل زیر پای مزدوران سرمایه داغ میشود. واقعیت این است که شبکه های اجتماعی در خدمت سازماندهی مبارزات کارگران بازنشسته بود. و دست اندرکاران این شبکه ها به بهترین نحو از این امکان استفاده کردند و عملا تشکیلات سیاه خانه کارگر را از سر راه مبارزات کارگران بازنشسته کنار زدند. تلاشهای شبانه روزی ادعایی مزدوران سرمایه، تلاشی بود برای متوقف کردن مبارزات کارگران بازنشسته، که هیچ کدام از دوز و کلک های پوسیده شان نگرفت و نهایتا مجلس اسلامی سرمایه مجبور شده، مصوبه دولت را باطل اعلام کند. البته اگر نزاعهای درونی شان اجازه دهد.
امری که امثال حسن صادقی را به شدت آزار میدهد این است که کارگر بازنشسته راهش را پیدا کرده است: “فقط کف خیابون بدست میاد حقمون” و نه عجز و لابه کردن در تشکیلاتی با روسایی مانند محجوب و صادقی. در این کف خیابون بودن، آن چیزی که بیشتر جلوه کرده روحیه بازنشستگان است. آنچه مهم بوده، این است که وجود انسانی اش را در جمع می یابد. تلاش جمعی، حضور جمعی، بودن جمعی شاید از خود خواسته اصلاح مستمری حقوق، مهمتر شده است.
افزایش ۳۸درصدی مستمری، با وجود گرانی که هیچ چشم اندازی از فروکش کردن آن نیست، هیچ گوشه ای از زندگی کارگران بازنشسته را بابت تامین مایحتاج حتی ضروری زندگی جواب نمی دهد. این خواسته در واقع اعتراض بازنشسته به تعرض به معیشتش وبرنامه جراحی اقتصادی رئیسی بود. کارگران بازنشسته علیه فقر و تبعیض و اختلاس برخاسته اند واین خود باوری دارند که شعار میدهند: حیا کنید، سهم ما را ادا کنید. وقتی بازنشستگان حقوق ملت را زیر عبا نشان میدهند و فریاد مرگ بر این بندگی و بردگی را فریاد میکنند. نشان میدهد در واقع طلب افزایش ۳۸ درصدی بهانه است، اصل نظام نشانه است.
حسن صادقی مدعی شده :” قطار افزایش سایر سطوح حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی به ایستگاه پایانی نزدیک شده است…” و اظهار امیدواری کرده دولت سر عقل بیایید و ” مانع رسیدن این قطار به ایستگاه پایانی خود نشود. ” اما حقیقت این است که قطار اعتراضات سراسری کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان، دادخواهان، کشاورزان، تشنگان و گرسنگان دارد سرعت میگیرد. مبارزه ای که در کف خیابون و با دست خالی مقابل حکومت تا بن دندان مسلح شکل گرفته است و موجی از سر احساسات نیست و گذرا هم نخواهد بود. بلکه در پی خود موجهای دیگری را براه خواهد انداخت. مبارزه بازنشستگان تامین اجتماعی تنها گوشه ای از قدرت اعتراضات جاری است.