جدال چند دهه طبقه کارگر و مردم علیه حکومت درنقطه تعیین تکلیف است !- سیما منصوری
جنبش “مجامع عمومی” جنبش اعمال اراده مستقیم توده ای
دوره ای که گانگستریسم دولتی و وقاحتِ عریان با ژورنالیسم پولی و تخصص در دروغگوئی ، به ” علم سیاست ” و رکن ثابت سرمایه داری معاصر برای بقا بردگی مزدی و انباشت سود رسمیت یافته است، اوباش ها و آدمکُشان ِ “دیپلمات “شده اند تا سطح حکومت های سیاسی سرمایه در ایران و افغانستان و عراق و….. ارتقاء یابند. تا متولیان سرمایه در هیئت جانورانِ اسلامی با خون پاشیدن بر جنبش های اجتماعی و انقلابات کارگری و توده مردم، حافظ و ضامن منافع نظم نوین سرمایه و “اقتصادبازار آزاد ” باشند !
اما در پس همه این تقلا ها به ندرت جامعه ای مثل ایران تا به این درجه سیاسی، پُر تلاطم و پُر جدال و پُر نفرت است. اینجا همه چیز شتاب گرفته است و ارقام در هر قلمروئی بزرگتر شده اند. از ِوقاحت حکومت و استثمار و غارتگری و اختلاس ها و سرکوب و اعدام ها، تا خشم ونفرتِ بر گلو فریاد شده ی نپذیرفتن های این مردم و اعتراضات و اعتصابات و جنبش های اجتماعی/ طبقاتی که دائم در کف کارخانه و خیابان و مدارس و هر عرصه جامعه قد علم کرده است !
صف بندی ها و جدال طبقات و یقه گیری ها در وضعیت کنونی تنها برای ” چانه زنی “نیست، اینجا جنگ است. جنگ نابرابر مردم با رژیمی که دارد برای بقا همین امروزش با سلاح علیه مردم میجنگد و چشم ها و سرها را نشانه میرود. و در این جنگ جمهوری اسلامی در مخمصه حکومتش و میان معادلات جهانی و منطقه ای سرمایه، و بحران ها و وضعیتی که خود رقم زده گرفتار آمده است .
بحران لاینحل اقتصادی که با بنیان هایش و با موجودیت اش گره خورده راه علاجی ندارد. بحران عظیم سیاسی/اجتماعی که تمام پیرامونش را گرفته تا عمق ساختارها و راس هرم اش رسوخ کرده است و روی “آخرین پِله طبقه کارگر/کارمزدی و این مردم محاصره اش کرده اند ! مردم انتخاب سیاسی شان را کرده اند ! خیزش آبان ِ ۹۸کارگران و فرودستان کار مزدی و توده مردم، رسمیت دادن و به صدا در آوردن شیپور بزیر کشیدن این حکومت با انقلاب بود.
مردم آمدند که جارویشان کنند، اما زورشان نرسید. و نه برای اینکه آگاهتر نبودند و یا به حد نصاب نرسیده بودند. بلکه بضاعتشان کم بود و ابزارشان جور نبود . این حکومت در یک توازن نابرابر در جنگ با مردم باقی ماند و اسلحه وکشتاراساس ماندنش شد !
اما جدال ها و رویدادهای دوره بلافاصله پس از قیام آبان تا به امروز نشان داده است که جنبش های اعتراضی/ اعتصابی طبقه کارگر و توده مردم گسترده تر به مکان سیاسی بالاتری ارتقا یافته و در قامت “خود آگاهی سیاسی ” قد علم نموده است و دینامیسم تغییر و جارو کردن این وضیت بیش از قبل دارد با منفت های سفره معاش و رفاه ترجمه میشود. با راهکارهای محکم و ظرف اجتماعی قابل اِتِکاتر به جلو میرود و با زبان سیاسی بی لکنت و قابل فهم و در عمل سیاسی سر راست و جسورانه مردم خیز برداشته است . یک نمونه بارزش قد علم کردن اعتراضات و جنبش طبقه کارمزدی و مردم در قامت جنبش ” مجمع عمومی ” ها و گفتمان شورایی است !
دوره هائی در تاریخ نحولات سیاسی و مبارزاتی طبقه کارگر /کارمزدی و مردم وجود دارد که با بجلو آمدن جنبش های معینی تعریف میشوند . مثل شوراها در انقلاب روسیه ، و یا اتحادیه ای.و…..، و امروز در اینجا ” جنبش مجامع عمومی” لزوما نه با تعاریف کلیشه ای و کلاسیک ، بلکه جنبشی در اشکال متنوع و به وسعت نپذیرفتن ها و جدال های بی وقفه طبقه کارگر /کارمزدی و توده مردم بر سّرِ مُقدِرات و قلمروهای گوناگون زندگی و به گستردگی جنبش ها برای تغییر این وضعیت دارد به جلو گام بر میدارد!
به عبارت روشنتر تاکید و کوبیدن بر ” جنبش مجامع عمومی “، نه صرفا بعنوان مطلوبیت ظرف اعتراضی کارگر و معلم و…برای کشمکش بر سّر مزد و حقوق های معوق و…، بلکه خّم شدن بر آن و بالا بردن پرچم این “جنبش بعنوان قطب نمای حرکت و بیان خصلت نمای این دوره ، یک فرصت تاریخی مبارزات طبقه کارگر و توده مردمان است.
این جنبش ماهیتنا” نه تنها بستری برای پا جلو گذاشتن و پیشروی ماگزیمالیستی ترین گرایش از منفعت های کارگری / مردمی ست ، بلکه پُرقدرت و کلیدی و قابل اتکاترین مرجع توده ای در گذر از حاشیه به متن و مرکز جامعه و پّس زدن های سّدهای حکومتی و رفتن به قلب سیاست سراسری و دخالتگر است .
علیرغم همه سرکوب ها و …، اعتراضات کارگران هفت تپه و فولاد و پروژه ای و معادن و شهرداری ها و….، و معلمان و بازنشستگان و حمل و نقل و….، تا مادران آبان و دادخواهان همه جنایت ها و غارتگری ها و..،بر متن چنین جنبشی بر صدر جدال های سراسری در مرکز جامعه جا گرفته اند و به پیش میروند!
رژیم و همه سرپا نگهدارندگان و مشاورانشان و. هم به این موضوع .واقفند و هم ترسیده اند که طبقه کارگر/کارمزدی با مبارزات بی وقفه اش رادیکالیسم را به ظرف اعتراضی لایه های فرودست اجتماعی و مردم تسری داده و. مطالبات متمدنانه و انسانی به سمت جنبش طبقه کارگر و افق ضد سرمایه چرخیده است .
حکومت و آنها که از ابتدا زیر بغلشان را گرفته اند، میدانند که نیروی اجتماعی تغییر ، سّر پیدا کرده ست و دارد به سمتی میرود که چفت شدن بخش های گوناگون این ” جنبش مجامع اعتراضی رادیکال ” که سیاست را از معاش و رفاه ِ زندگی و خوشبختی ،تا رهائی و برابری زن و علیه مذهب و اعدام و .. ترجمه میکنند در یک بزنگاه سیاسی بنیانشان را زیر و رو خواهد کرد!
زلزله سیاسی/اجتماعی که نه تنها منطقه را به وجد و تغییر خواهد کشاتید،که پس لرزه هایش تا قلب اروپا هم خواهد رسید.
این رژیمی است که کل بورژوازی در برابر طبقه کارگر علم کرده و در سایه اش دارد انباشت سرمایه میکند. این دوره از تحولات سیاسی و جنگ طبقه کارگر و به یک معنا همه مردم با حکومت، دوره پر تلاطم و بخشا هولناکی خواهد بود.
این مجامع و در این دوره از موجودیت و ماهیت جدال هایشان، اعتبار و رسمیت شان را لزوما نه از اکثریت عددی ، که از حقانیت مطالبات انسانی و روی میز مردم علیه این بربریت سرمایه و یک رژیم آدمکُش میگیرند .
همسوئی و ماهیت منفعت های مشترک و خاصیت طبقاتی این جدال ها ، ضرورت ارتباط و چِفت شدن این “مجامع دخالتگر” و بافته شدنشان حول پایه ای و اساسی ترین مطالبات روی میز کارگر/معلم /پرستار /بازنشسته و کولبر و…..تا مجمع مادران دادخواه و مردمان خشمگین را اجتناب ناپذیر به یک صف کرده و چشمگیرترین عمل سیاسی توده ای در مقیاس سراسری را ممکن و محتمل و خیلی زود بجلو هُل خواهد داد !
سیر برگشت ناپذیر تحولات و نایستادن هر یک از طرفین جدال در موقعیت و مکان گذشته و کنونی شان ، طبقه کارگر و مردم بطور کلی، و رژیم را به یک رویاروئی قطعی و قهرآمیز تعیین تکلیف کشانیده است .
حکومت برای بقاء همین امروزش “راه علاجی” بجز تحمیل سونامی فلاکت وفقر و توحش و تیغ کشیدن بر مردم و… را .ندارد. و مردم نیز برای سفره معاش و رفاه زندگی و بقاء خود انتخابی جز به زیر کشیدن قهری این حکومت و دست بردن به قدرت به نیروی خود و با سازمان یافته ترین ساختار سیاسی/طبقاتی شان ( احزاب و ..) نخواهند داشت !
در دل خیزش پیش رو که بمراتب عظیم تر و رادیکالتر و خشمگین تر از قیام های قبل خواهد بود ؛ ” جنبش مجامع عمومی ” ، دخالتگرانه ترین آرایش عمل سیاسی/اعتراضی توده ای طبقه کارگر/ کارمزدی و این مردم در بطن این خیزش بزرگ اجتماعی و ضامن پیشروی اش خواهد شد !
این “جنبش مجامع” گرچه متنوع و بسیار است اما هنوز یکصدم پتانسیل و قدرت توده ای و قابلیت هایش را بروز نداده است .
جنبشی که از جمع مادرانِ خاوران و آبان، تا مجمع کارگران کوت عبدالله و هفت تپه و فولاد و ورزقان و سونگون و…..،
از مجامع چند ده نفری تا مجمع چند ده هزار نفری کارگران پروژه ای و معلمان و بازنشستگان و کشاورزان و…، طبیعی و شدنی ترین ظرف نپذیرفتن و جدال ها، که از چند دهه مقاومت و مبارزات بی وقفه پُربها و تلاش ساختارهای سازمان یافته تر سیاسی/طبقاتی شان … بجلو آمده است .
این جنبش ها هویت انسانی و رادیکالی.دارند و خارج از هر تعابیری، نیروی رهبری کننده و سازمان یافته و سخنگویان خودش را دارد. این جنبش ها به راه و افق پیش رویشان واقفند و. به یقین همسو و درهمتنیده چفت خواهند شد!
حکومت هر امر و سیاست و رفتار وقیحش را دارد با شیادی و قُلدری و به زور اسلحه تحمیل میکند . اما در جنگ قطعی عنقریب طبقه کارگر ومردم با حکومت، مردم ” سلاح ” را از دستان حکومت بیرون خواهند کشید و طبقه کارگر/ کارمزدی ، بزرگترین تصمیمات ، از اعتصابات سراسری تا مشارکت ش برای چشمگیرترین عمل سیاسی قهر آمیز و درهمتنیده شدن کارخانه و خیابان را به اعتبار قدرت این جنبش اجتماعی و ساختارهای سازمان یافته اش بجلو خواهد بُرد !
بهبود سفره معاش تا قدرت گیری طبقه کارگر/کارمزدی و مردم در به زیر کشیدن رژیم و قدعلم کردن برای تسخیر و اعمال قدرت سیاسی، با حد نصاب رسیدن برای فراخوان یک روز آفتابی و از صندوقهای آرا بیرون نخواهد آمد. مجمع عمومی ها و شوراهای قدرت چیزی نیست که آنروز با “برنامه ریزی ” ساخته شوند. از بطن همین مبارزات و جنبش مجامع دخالتگرِهمین طبقه و مردم و با دسترسی به ابزار سازمان یافتگی شان و از جدال های همین امروزشان پرورش میابند وسّر بلند خواهند کرد.
کافی است به چهره بورژوازی نگاه کنیم تا پیشروی طبقه کارگر و این مردم در به زیر کشیدن حکومت را بببتیم. به موازات گسترش سرکوب ها و ساخت و پاخت های سیاسی و..شان ، بورژوازی آدمهایش را جلو فرستاده و پرچم دستشان داده و علیرغم نیات ” خیرخواهانه تئوری سازان خوش باور” در حزب ستیزی ، به روز خودش ده ها حزب سیاسی راست و فاشیستی و… را رویشان نورافکن خواهند می اندازند و میخواهند به جان کارگر و این مردم بیندازند. اما در مقابل شاهد عروج جنبش کارگری در جلوی صحنه سیاست هستیم که با خود هر روز بیشتر گفتمانهای کارگری، گفتمان های چپ و رادیکال را به جلو آورده است. آلترنایتو شورایی را مقابل مردم قرار داده است. و در این بستر همین امروز با جلو آمدن صفی از رهبران کارگری چپ و رادیکال روبروییم که بسیاری از آنها به چهره های سرشناس سیاسی جامعه تبدیل شدده اند و این صف هر روز وسیعتر میشود. و در چنین موقعیتی است که جامعه به نقطه تعیین رسیده است. و انقلاب را فریاد میزند. زنده باد انقلاب