جراحی اقتصادی و ویژگیهای اقتصاد ایران
تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
خلیل کیوان: چشم انداز اقتصاد ایران روز به روز تیره تر میشود. بیش از چهار دهه است که دولتهای مختلف آمدند و رفتند اما حکومت نتوانست بر بحران اقتصادی خودش فائق شود. امروز فقر و فلاکت اکثریت عظیمی از مردم ایران را زیر فشار گذاشته است. در این شرایط دولت رئیسی با سیاست جراحی اقتصادی تصمیم گرفته فقر و فلاکت بیشتری را به مردم تحمیل کند. آیا این سیاست مبتنی بر نئولیبرالیسم است؟ ویژگی های اقتصادی ایران چه هست و چه تفاوتهایی با مدلهای اقتصادی شناخته شده در دنیا دارد؟ آیا اساسا حکومت جمهوری اسلامی میتواند بر بحران اقتصادی خودش غلبه کند؟ تقابل حکومت و مردم که با گرانی های بیشتر به اوج خودش رسیده به کجا می کشد؟ این پرسش ها را با حمید تقوایی در میان میگذاریم.
حمید تقوایی منظور از جراحی اقتصادی که این روزها حکومتی ها و بقیه مطرح میکنند چه هست و چرا امروز این موضوع مطرح و با این شدت دنبال میشود؟
حمید تقوایی: اصطلاح جراحی اقتصادی ساخته حکومت رئیسی یا اقتصاد ایران نیست. این یک اصطلاح جهانی است و منظور هم همه جا اقدامات ضربتی و شدید اقتصادی است به نفع صاحبان سرمایه و علیه کارگران و علیه توده مردم. اقداماتی نظیر باز گذاشتن دست بخش خصوصی در تعیین شرایط کار و بهره کشی افسارگسیخته از کارگران، زدن از خدمات رفاهی، تشدید ریاضتکشی اقتصادی و سپردن همه چیز به قوانین بازار. به آن جراحی اقتصادی میگویند چون برای جامعه و برای مردم دردآور است و معمولا با تکانها و اعتراضات و حتی شرایط بحرانی برای حکومت ها همراه است.
در شرایط امروز ایران جراحی اقتصادی تلاشی است از جانب حکومت برای اینکه بحران مزمن اقتصادی و در واقع ورشکستگی و فروپاشی اقتصادی شان را به نحوی علاج کنند و یا لااقل تخفیف بدهند. تفاوت جمهوری اسلامی با دیگر کشورهائی که همین سیاست را پیش برده اند اینست که با اقتصاد ورشکسته و به آخر خط رسیده ای مواجه است. جراحی اقتصادی در واقع آخرین تقلاهای حکومتی است که نه از نظر اقتصادی و نه سیاسی هیچ چشم انداز و راه خلاصی از بحران همه جانبه و مزمنی که با آن دست بگریبان است ندارد.
خلیل کیوان: حزب کمونیست کارگری ایران بارها تاکید کرده است که ریشه بحران اقتصادی حکومت سیاسی است. در شرایط امروز ایران معنی این چه هست؟ آیا ناکامی برجام و کلا بن بست اقتصادی حکومت به این دلیل میتواند باشد؟
حمید تقوایی: ما همیشه معتقد بوده ایم که در ایران شرایط سیاسی باعث این بحران اقتصادی شده و به یک معنا ریشه این مساله در خود اقتصاد نیست. این وضع نابسامان بحرانزده و امروز باید گفت ورشکستگی اقتصادی در جمهوری اسلامی ناشی از سیاستهای دراز مدت و سیاستهای استراتژیک و هویتی حکومت است. جمهوری اسلامی در همان قدم اول که بقدرت رسید با مرگ با آمریکا و غرب ستیزی خودش را تعریف کرد و بر این مبنا به خودش سازمان داد، در معادلات منطقه ای و کلا در جنبش اسلام سیاسی و تروریسم در جهان نقش کلیدی بازی کرد، و هر روز بیشتر به قطب روسیه و چین نزدیک شد و در برابر کل غرب قرار گرفت. این وضعیت باعث شده است که اولا اقتصاد ایران در بازار جهانی جائی نداشته باشد و منزوی بماند و ثانیا از ثبات سیاسی لازم برای کارکرد سرمایه ها حتی در کوتاه مدت برخوردار نباشد. با برجام و یا بدون برجام حکومت نتوانست و نمی تواند سر و سامانی به وضعیت اقتصادی خود بدهد چون همه موجودیت و استراتژی سیاسی اش بر غرب ستیزی بنا شده است. اگر بخواهند از غرب ستیزی دست بکشند در واقع هویت خود را انکار کرده اند. من قبلا هم این مثال را زده ام که کنار گذاشتن غربستیزی و ضدآمریکائیگری برای حکومت مانند آنست که هیتلر یکروز اعلام میکرد یهودی ها هم آدم های زیاد بدی نیستند و همه با هم برابر هستیم! خوب اگر این موضع را میگرفت تیشه به ریشه حکومت فاشیستی خودش زده بود. جمهوری اسلامی هم یک چنین حالتی پیدا کرده است. یک رژیم فاشیسم اسلامی است که اساسش ضدیت با غرب است، ضدیت نه تنها با حکومتها بلکه حتی با تمدن غربی، با فرهنگ غربی و علوم اجتماعی که ریشه در فرهنگ غربی دارد. حتی در مقابل علم پزشکی، پزشکی باصطلاح سنتی و اسلامی را علم کرده اند! حکومت حول این ضدیت با غرب و باید گفت با جهان متمدن، ساختار پیدا کرده است و حول همین به خودش سازمان داده است. کنار گذاشتن این سیاست به معنی نفی خود است و ادامه آن به معنی ادامه بن بست و فروپاشی اقتصادی. این پارادوکسی است که مدتهاست رژیم با آن روبرو است.
در مورد برجام پرسیدید. ابتدا باید بگویم که نفس برجام ریشه در همین غربستیزی دارد. برجام اساسا توافقنامه ای است برای کنترل پروژه هسته ای جمهوری اسلامی. حکومت این پروژه را لازم دارد تا در برابر کمپ غرب یک برگ برنده داشته باشد و بتواند خودش را سرپا نگهدارد. دقیقا مانند کره شمالی. برجام از اینجا شروع شد و امروز هم بحث دخالتگری های حکومت در منطقه و تحریم سپاه پاسداران روی میز است. همه اینها مسائلی سیاسی است و نه اقتصادی.
نکته دیگر اینکه حتی آن دوره ای که برجام برقرار بود بحران اقتصادی حکومت نه تنها تخفیف پیدا نکرد بلکه شدت هم پیداکرد به نحوی که به خیزش ۹۶ منجر شد. این هم نشان میدهد که توقف برجام یا تحریمهای اقتصادی ریشه مساله نیست. همانطور که اشاره شد اقتصاد درهم ریخته عارضه استراتژی و جهتگیری سیاسی ضد غربی حکومت است و لذا تا زمانی که جمهوری اسلامی در قدرت است بحران اقتصادی نیز ادامه خواهد داشت.
خلیل کیوان: چه رابطه ای بین وضعیت اقتصادی در ایران با سیاست جراحی اقتصادی و کلا با ریاضتکشی اقتصادی می بینید؟
حمید تقوایی: جراحی اقتصادی یک اقدام ضربتی است برای پیاده کردن تمام و کمال ریاضت کشی اقتصادی. اما ریاضت کشی اقتصادی در جمهوری اسلامی با دولت رئیسی و سیاست جراحی اقتصادی شروع نمیشود. دستمزدهای یک پنجم خط فقر و پیمانکاری و مقاطعه کاری و مناطق ویژه اقتصادی و قراردادهای موقت و سفید امضا و ممانعت از تشکیل هر نوع تشکل حتی صنفی کارگران و غیره همه اجزای مختلف ریاضتکشی اقتصادی است. حکومت از بدو روی کار آمدنش همین سیاستها را به پیش برده است. ریاضتکشی جزئی از نسخه اقتصادی نئولیبرالیسم است اما جمهوری اسلامی برای تسمه کشیدن از گرده طبقه کارگر مکتب و نظریه اقتصادی ای لازم ندارد. میتوان گفت جمهوری اسلامی بخاطر اسلامیت و نحوه شکل گرفتنش ماهیتا طرفدار ریاضت کشی اقتصادی است .
بعد از انقلاب ۵۷ خواه ناخواه بسیاری از کارخانه ها، صنایع و معادن و کلا رشته های مختلف اقتصادی در دست حکومت قرار گرفت و بعد سپاه پاسداران و بسیج و مراکز حکومتی نظیر بیت رهبری، آستان قدس رضوی و دفتر اجرایی فرمان امام کاملا بر بخش اعظم منابع و صنایع و رشته های تولیدی مسلط شد. این مراکز از مکتب یا نظریه سیاسی خاصی پیروی نمی کنند. میتوان گفت چپاول و ثروت اندوزی هر چه بیشتر با اتکا به رانت و قدرت دولتی و کنترل و در انحصار گرفتن همه فعالیتهای اقتصادی و از سوی دیگر تحمیل بیشترین بی حقوقی ها و فقر و فلاکت به کارگران سیاست ذاتی این مراکز است. این مراکز ذاتا طرفدار ریاضت کشی اقتصادی هستند چون از این طریق سودهای نجومی به جیب میزنند. از سوی دیگر با ارگانهای سرکوبی که در اختیار دارند جلوی اعتراض طبقه کارگر را میگیرند و اجازه نمیدهند که متشکل شود و حتی قرار دادهای دسته جمعی ببندد. بعبارت دیگر آنچه در دنیا ریاضت کشی اقتصادی نامیده میشود در ایران جزیی از سیستم خود حکومت است.
ولی اگر سیاست ریاضتکشی اقتصادی در کشورهائی به یک سیستم اقتصادی متعارف و با ثبات تبدیل شده در جمهوری اسلامی چنین وضعیتی ندارد. همانطور که توضیح دادم غربستیزی حکومت چنین اجازه ای نمیدهد. اگر مثلا در شیلی بعد از کودتا پینوشه همین سیاست ریاضتکشی را پیاده کردند و توانستند بالاخره شیلی را بطرف سرمایه داری تمام و کمال بازار آزاد ببرند، در ایران این اتفاق نمی افتد بخاطر اینکه جمهوری اسلامی بر خلاف حکومت پینوشه هویتی ضد غربی دارد و بهمین دلیل از بازار جهانی منزوی است. در یک جمله میتوان گفت اقتصاد ایران بخاطر دلایل سیاسی بحرانزده است ولی تا آنجایی که به ریاضتکشی اقتصادی مربوط میشود از روز اول سیاست حکومت همین بوده است.
خلیل کیوان: پنج سال قبل در سال ۲۰۱۷ میلادی شما در یک گفتگو با تلویزیون کانال جدید که بعدا متن کتبی آن منتشر شد اقتصاد ایران را نظام دزدسالار نامیدید. این به چه معنی است و چه تاثیری در بن بست اقتصادی حکومت دارد؟
حمید تقوایی: امروز فساد اقتصادی را همه دارند می بینند و حتی بخشهایی از خود حکومت معترفند که سیستم شان فاسد است. مساله این است که در ایران این فساد یک عارضه نظام نیست بلکه جزء نهادینه شده در خود نظام است. بدون این فساد جمهوری اسلامی امرش نمیگذرد. در کشورهای سرمایه داری همه جا فساد هست و هر از چندی پرونده ای رو میشود و کسی را محاکمه میکنند و چرخ اقتصاد هم میگردد. اما در ایران اگر مفسدین اقتصادی را بگیرند، کلا رشته های تولیدی، صادرات و واردات و خدمات و همه رشته های اقتصادی میخوابد. فساد در ایران تنها بخاطر این نیست که فلان آیت الله یا فلان سرمایه دار دزد و فاسد است. درست است که همه مقامات از بالا تا پائین دارند میخورند و میچاپند ولی فساد حاکم جنبه اخلاقی و شخصی ندارد. سیستمی بر این مبنا شکل گرفته که فساد جزء لایتجزای آنست. خصوصیات این سیستم را قبلا در مقاله ای که اشاره کردید توضیح داده ام (خواننده علاقمند میتوان به مقاله سرمایه داری بحرانزده و کلپتوکراسی اسلامی در ایران رجوع کند). بطور خلاصه خصوصیات این دزدسالاری چنین است:
یک رکن اقتصاد جمهوری اسلامی رانتخواری است. رانت خواری نه به معنی پارتی بازی که در هر کشور سرمایه داری وجود دارد، بلکه بعنوان یک جزیی از سیستم که تمام سرمایه گذاریها و مالکیت بر معادن و بر کارخانه ها و بر رشته های تولیدی و واردات و صادرات و غیره بر اساس رابطه ویژه ای است که شرکتها و بانکها و کارفرمایان و پیمانکاران با حکومت یا بعبارت دقیقتر با بیت رهبری و سپاه و بسیج دارند. بازار قاچاق و بازار سیاه جزء نهادینه اقتصاد ایران است و در دست خود حکومت است. همه مزایده ها و مناقصه ها و قراردادهای اقتصادی نه در بازار آزاد بلکه در میان باندهای مختلف حکومتی و آقازاده ها و وابستگانشان منعقد و دست بدست میشود. ارز چند نرخی که یک منبع درآمد عظیم برای بخشی از شرکتها و باندهای مافیای اقتصادی است یک جزء دیگر این سیستم است. بر متن این شرایط است که چپاول معادن و منابع ثروت جامعه و جنگل خواری و زمین خواری و آب خواری و ارتشا فراگیر و دزدیهای میلیاردی مقامات و آیت الله ها و سران سپاه و بسیج و آقازاده هایشان صورت میگیرد. اینها همه از ارکان اقتصاد سرمایه داری در جمهوری اسلامی هستند. منظور از دزدسالاری اسلامی چنین سیستمی است. یعنی سرمایه داری مبتنی بر عوامل و محورهائی که هر یک در یک اقتصاد متعارف سرمایه داری مصداق فساد و عارضه سیستم محسوب میشود.
خلیل کیوان: برخی معتقد هستند که ریشه مشکل اقتصادی در ایران سیاستهای نئولیبرالیستی حکومت در ایران است؟ آیا اینطور است؟ شما در این مورد چه فکر میکنید؟
حمید تقوایی: بنظر من سیستم اقتصادی در ایران نئولیبرالیستی نیست. همانطور که توضیح دادم ریاضتکشی اقتصادی سیاست همیشگی حکومت بوده است ولی نئولیبرالیسم و یا اقتصاد مبتنی بر فریدمنیسم و مکتب شیکاگو، ابعاد و ارکانی دارد که در مورد اقتصاد جمهوری اسلامی صدق نمیکند. میدانیم که خصوصی سازی و سپردن همه چیز به بخش خصوصی یک پایه اصلی نئولیبرالیسم است. نئولیبرالیسم معتقد است که دولت باید حداقل دخالت را در اقتصاد داشته باشد. در جمهوری اسلامی برعکس، بخش اعظم اقتصاد، مراکز تولیدی و سرمایه ها و سرمایه گذاریها و تصمیمات اقتصادی، در مالکیت و تحت سلطه سپاه و بسیج و بیت امام اداره میشود. یعنی ارگانهای حکومتی بخش اعظم سرمایه ها و منابع ثروت را تحت مالکیت و کنترل خود دارند. از سوی دیگر این نهادهای حکومتی از دولت مستقل اند، خودشان تصمیم میگیرند و حتی فرودگاه و بنادر خصوص ی خودشان را دارند، از گزارش دادن به دولت و پرداخت مالیات معاف هستند و غیره. بازار قاچاق و بازار سیاه نیز دولتی نیست ولی در راس اش باندهای دولتی قرار دارند. مالکیت بسیاری از معادن و جنگلها و زمین و غیره هم دولتی نیست ولی در اختیار باندهای حکومتی است. به این اعتبار سیستم اقتصادی در جمهوری اسلامی نه دولتی است و نه خصوصی و هم دولتی است و هم خصوصی. این امر چنان عیان و برجسته است که خود حکومتی ها اقتصاد ایران را خصولتی مینامند. این سیستم شباهت چندانی به نئولیبرالیسم که معتقدست که همه چیز باید در دست بخش خصوصی باشد و قوانین بازار آزاد باید همه چیز را تعیین کند ندارد.
خلیل کیوان: راه خروج از بحران اقتصادی ایران چیست؟ آیا میتوان تصور کرد که با وجود جمهوری اسلامی این بحران حل بشود؟ بخشهای دیگر سرمایه داری ایران، نیروهای اپوزیسیون بورژوائی حکومت، در صورت بقدرت رسیدن میتوانند راه حلی برای این اقتصاد داشته باشند ؟
حمید تقوایی: جواب هر دو بخش سئوالتان منفی است. اولا تا وقتی که جمهوری اسلامی حاکم است راه حلی متصور نیست. پایه این وضعیت بحران اقتصادی، سیاسی است و در نتیجه راه حلش هم سیاسی است. راه حلش سرنگونی جمهوری اسلامی است. کارگران و توده مردم، ۹۹ درصدی هایی که از این شرایط جانشان به لب رسیده است باید بلند بشوند و حکومت را بزیر بکشند. هم مساله سیاسی است و هم راه حلش سیاسی است.
ثانیا پاسخ این سئوال که آیا کلا سرمایه داری ایران میتواند جوابی برای بحران اقتصادی، حال با و یا بدون حکومت اسلامی، داشته باشد، نیز منفی است.
همین امروز تمام کارشناسان اقتصادی، اپوزیسیون راست جمهوری اسلامی، همه دولتها، و نهادهای اقتصادی بین المللی پیرو فریدمنیسم و نئولیبرالیسم هستند و سیاستها بانک جهانی را توصیه میکنند. همه در واقع مدافع ریاضتکشی اقتصادی هستند و معتقدند گرچه برای مردم سخت و دشوار است اما راه شکوفائی اقتصادی همین است. همه متفق القولند که یارانه ها باید قطع شود، سوبسیدها باید قطع بشود، بازار نرخ ارز را تعیین کند و غیره. به همین دلیل است که انتقاد اینها به جراحی اقتصادی رئیسی مضمون و محتوای این سیاست نیست بلکه انتقادشان حداکثر این است که کابینه رئیسی جربزه اش را ندارد و سواد و تخصص این کار را ندارد و غیره. بعبارت دیگر جراحی اقتصادی را همه قبول دارند ولی دولت رئیسی و کل حکومت را قادر به این کار نمی بینند.
واقعیت اینست که هر دولت دیگری هم بجای جمهوری اسلامی بیاید و بخواهد سرمایه داری را در ایران حفظ کند ناگزیرست همین سیاستها را در پیش بگیرد. این نسخه جهانی است که صندوق بین المللی پول و بانک جهانی برای حکومتها می پیچد و اگر اینکار را نکنند اعتبار به آنها نمیدهند و به بازار مالی جهانی راهشان نمیدهند.
بنابراین تا وقتی سرمایه داری در ایران هست ریاضت کشی اقتصادی هم با آن هست. بورژوازی ایران نمیتواند راه دیگری برای سود اندوزی و انباشت سرمایه داشته باشد.
ریاضتکشی در کشورهای صنعتی غرب که قبلا اساسا مبارزات طبقه کارگر باعث شده بود کارگران به نفع خود و تود مردم امتیازاتی بگیرند و دولت رفاه و خدمات اجتماعی مثل آموزش و بهداشت رایگان و بیمه بیکاری و غیره حاصل آن بود، به معنی حذف این دستاوردها است. امروز در همه کشورها حتی در کشوری مثل سوئد که نمونه دولت رفاه بود، از این دستاوردها چیزی بجای نمانده و همه چیز به بازار آزاد سپرده شده است. ولی در کشوری مثل ایران که هیچوقت این رفاه و دولت رفاه وجود خارجی نداشته ریاضتکشی اقتصادی یعنی فقر مطلق. در غرب اصطلاح سفت کردن کمربندها را بکار می برند اما کمربندهای شکمی که به پشت چسبیده را نمیتوان سفت کرد. ازینرو در کشورهائی نطیر ایران سیاست ریاضتکشی اقتصادی با تلاطمها اجتماعی همراه است و نهایتا به شورش و خیزشهای توده ای و انقلاب منجر میشود. یعنی آنچه هم اکنون در ایران در حال اتفاق افتادن است. امروز جمهوری اسلامی در قدرت است و خیزش مردم به درست حکومت را نشانه گرفته است اما تا آنجا که به ریاضتکشی اقتصادی مربوط میشود این صرفا ناشی از دزدسالاری اسلامی یا حکومت اسلامی نیست، بلکه نسخه جهانی سرمایه داری در همه کشورهاست. و در ایران این یعنی گرسنگی، یعنی فقر مطلق، یعنی همین وضعیتی که الان شاهدش هستیم حال یا با اسم اسلام و یا بدون اسم اسلام.
ازینرو باید گفت راه حل اقتصادی ایران نفی سرمایه داری است. راه حل سوسیالیسم است و بس. تا وقتی که شما سرمایه داری را دارید این وضع تحت عناوین مختلف حالا با تاج یا با عمامه و یا با هر شکل دیگری ادامه خواهد داشت. راه حل این است که جامعه برود بطرف نفی استثمار و بردگی مزدی تا بتواند به رفاه و آزادی برسد.
٢٨ مه ٢٠٢٠
با تشکر از امیر توکلی برای پیاده کردن متن اولیه این مصاحبه