جنبش بازنشستگان، ویژگیها و دستاوردها-یاشار سهندی
در ۲۵ تیر، در بیش از ۲۰ شهر ایران، بار دیگر بازنشستگان در کف خیابان پیگیر خواسته های خود شدند. دراین روز بازنشستگان در چند ساعت حضور شان در اوج گرمای تابستان در کف خیابان، در برخی از شهرها ( مانند شهرهای استان خوزستان) به معنی واقعی طاقت فرسا، یک نفس شعار دادند و دست به راهپیمایی زدند.
۴ ماه از اول سال گذشته است و رژیم اسلامی سرمایه به شیوه همیشگی خود، با وقت کشی، وعده وعیده های توخالی سعی میکند بازنشستگان را دست به سر کند و آنها را از نفس بیندازد، تا خسته شوند و پیگیر مطالباتشان را فراموش کنند. اما درست عکس انتظار جمهوری اسلامی دامنه اعتراضات بازنشستگان گسترده تر شده است. در روز ۲۵ تیر جاهایی حضور پر تعداد نیروهای سرکوبگر مانع شکل گیری تجمعات شده است، اما بازنشستگان در شهرهای دیگر جبران مافات کردند و در کف خیابون علیه کل حاکمیت شعار دادند.
جنبش بازنشستگان کارگران ایران، جنبشی منحصر بفرد در تاریخ جنبش کارگری جهان است که در بطن مبارزات اعتراضی برای سرنگونی جمهوری اسلامی در ایران شکل گرفته و قوام یافته است. این جنبش بر سر خواسته ای “صنفی”، اگر بشود چنین توصیف کرد، شکل گرفته است. اما این جنبشی صنفی نیست، چون مسئله وخامت معیشت و زندگی مساله همه کارگران بازنشسته در هر صنفی (کارگران شرکتهای بزرگ،کارگران کارگاههای کوچک، معدن چیان، و کارگران ساختمانی و…) و هر کاری که مشغول به آن بوده اند،و مساله همه مردم است. اعتراض به این وضعیت به مساله سیاست روز کل جامعه تبدیل شده است و جنبش بازنشستگان مربوط به کل طبقه کارگر و همه مردم است. کارگر بازنشسته دیگر خود را طرف یک کارفرمای خاص نمی بیند بلکه خود را مستقیما طرف دولت سرمایه داران می بیند، حتی برای خواستی که صنفی شناخته میشود، خواست افزایش حقوق ها. بدین خاطر بیشترین شعارهادر اعتراضات آنها به صراحت علیه کل حاکمیت سرمایه اسلامی در ایران است.
این بخش از کارگران دیروز (با میانگین سنی ۶۳ تا ۶۵ سال) و بقول خودشان “معترضان امروز” به واقع نه تنها آگاه شده اند که حق تنها با اتحاد و در کف خیابان بدست می آید، بلکه بعد از یک عمر استثمار در شعارهای اعتراضی شان به نقش خود در تولید و اجتماع اینگونه تاکید میکنند:”سی سال کار کردیم، اختلاس که نکردیم” یا ” سی سال پس انداز کردیم اختلاس نکردیم”یا ” شرم کنید حیا کنید سهم ما را ادا کنید” یا ” حقوق بازنشسته زیر عباست امروز” و فراتر رفته و به عنوان نماینده کل جامعه شعار میدهند: ” حقوق ملت زیر عباست امروز”. بازنشستگان با این شعارها نشان میدهند که بیش از گذشته به نقش خود در جامعه پی برده اند و متوجه هستند که نتیجه دسترنج آنها توسط چه کسانی غارت شده است و به همین خاطر است که متحدانه تر حضور پیدا می کنند.
دیده میشود که بعضا نمادهای مذهبی مانند کفن پوشیدن، یا پرچم های یا حسین بدست گرفتن و یا اینکه فردی در گوشه ای حجت ابن الحسن، یا خود امام حسین را صدا میزند(!) در همچین مواقعی، بحث گرایشات مختلف در جنبش کارگری اعتبار چندانی ندارد. بلکه اینها تنها نشانه نفوذ اندیشه های حاکم بر افراد است. حتی اگر از دریچه بحث گرایشات حاکم بر جنبش کارگری به قضیه نگاه کنیم، این گرایشات با توجه به جنبش عظیم ضد مذهبی در جامعه دیگر از قدرتی برخوردار نیستند که بتوانند بر جنبش بازنشستگان و جنبش های اجتماعی در جامعه تاثیر داشته باشند. در تجمعاتی که در بطن یک جنبش اجتماعی وسیعتر سرنگونی طلبی علیه رژیم اسلامی سرمایه شکل گرفته، این شعارها و اقدامات یا محو میشوند یا به چشم نمی آیند. (بگذریم که بخشی از این اقدامات میتواند کوشش نیروهای امنیتی باشد.)
نکته دیگر اینکه دیگر بحث جنبش کارگری در ایران، در محدوده اعتراضات شاغلین محصور نمانده است. جنبش بازنشستگان نمایانگر بخشی از خودآگاهی کارگران است. وقتی شعار “زیر بار ستم نمی کنیم زندگی، جان فدا می کنیم در راه آزادی”، شعاری که یادآور انقلاب سال ۵۷؛ را دگرگون کرده و با این پیوند جدید “مرگ بر این بردگی مرگ بر این بندگی” سر میدهند و با این پیوند به واقع معنی واقعی تر و طبقاتی تری به آن بخشیده اند. این پیوند تنها از سر ذوق و ابتکار شخصی نیست بلکه بخش تکمیلی این شعار است و بر نکته درستی انگشت میگذارد. با این سرود جنبش بازنشستگان دارد می گوید همه عمر به بردگی کشیده شده اند تا جیب نجومی بگیران پر شود، اکنون به صراحت معترض نظام طبقاتی سرمایه داری حاکم هستند.
این جنبش جدا از مبارزات کارگران هفت تپه و فولاد و معدن سونگون و دیگر بخشهای طبقه کارگر نیست. در عین حال دارد تاکید میکند دایره مبارزه کارگر محدود به محدوده کارخانه نیست و فقط به عمر کاری کارگر هم محدود نمی شود. این جنبش به کارگران شاغل هم دارد نشان می دهد که تنها با یک کارفرمای معین سروکار ندارند بلکه کل حاکمیت علیه طبقه کارگر است.
یکی از نکات مهم که باید بر آن انگشت گذارد این است که مبارزات کارگران بازنشسته سازمان یافته و هماهنگ است. حضور در ساعت معین، در مکان معین و با شعارهای معین، در شهرهای مختلف نشان از یک سازمان دهی صحیح مبارزات دارد که به یمن ابزارهای مدرن؛ ماهواره، اینترنت و کانالهای اجتماعی ممکن شده است. بازنشستگان به معنای واقعی کلمه از این ابزار بهترین استفاده را میبرند.
از کانون دولتی بازنشستگان که دنبالچه خانه کارگر است و محل تجمع مزدوران سرمایه است که بگذریم و باید بگذریم؛ هیچ بازنشسته ای، در هیچ کجای ایران، امکان برگزاری یک جلسه جمعی یا مجمع عمومی را ندارد. با این وجود اما با یک تصمیم دسته جمعی، برای ساعتی، بخشی از شهر را به اشغال خود در می آورند؛ که بی شک در شهرهای کوچک همه شهر را تحت تاثیر اقدام خود قرار میدهند. به واقع این تجمعات اعتراضی به نوعی مجمع عمومی کارگران هم هست. و در آنها کسانی فرصت می یابند و سخنرانی کوتاهی می کنند و پیشنهادهایی هم مطرح می کنند و در همان کف خیابان تصمیم خود را با شعار “فردا، همین ساعت همین جا” یا ” تا حق خود نگیریم هر روز همین بساطه” را سر میدهند و این دومی تهدید حکومت هم هست و در عین حال تصمیم جمعی است که به صورت جمعی بیان میشود.
بازنشستگان، عملا همراه با کارگران هفت تپه درب تشکیلات سیاه خانه کارگر به اسم کانون بازنشستگان تامین اجتماعی را گل گرفتند. جز و فرع کردن چاقو کشان اسلامی که بازنشستگان محترم صبر داشته باشند، شکایت پیش داروغه بردیم، جواب ندادند. خودمان به خیابان می آییم! هیچ بازنشستهای را نه قانع میکند و نه اساسا به آن توجه میکند. حامیان ظاهرالصلاح این تشکیلات که به شدت دلخور وجود کانالهای تلگرامی بازنشستگان هستند و مدعی اند دنبالچه خانه کارگر را باید تقویت کرد(!) مجبور شده اند که ساکت شوند و یک گوشه ای شاهد قدرت جنبش بازنشستگان باشند.
این جنبش چنان قدرتمند شده است که اکنون در نبردی نابرابر به مصاف نیروی سرکوبگری میرود که به آنها فرمان داده شده بی محابا شلیک کنند. اما مواردی دیده شده که پلیس برای دستگیری هجوم آورده اما بازنشستگان فرد بازداشتی را از چنگ پلیس بیرون کشیده اند. مانند نمونه اصفهان. یا شاهد بودیم که چگونه بازنشستگان در تبریز صفوف سرکوبگران را از هم شکافتند و به تظاهرات خود ادامه دادند. بنابه گزارشات در کرج نیر در ۲۵ تیر ماه، بازنشستگان با هجوم به پلیس و پایداری در محل مانع ربودن بازنشستهای معترض شدند.
امام جمعه هشتگرد در بحث مبارزه با بی حجابی معترف شده بود که با “گارد اجتماعی” روبرو هستیم که مانع بازداشت فرد بی حجاب میشوند. این پدیده را در میان بازنشستگان و در تجمعات اعتراضی شان میتوان دید و همه این قدرت نمایی به این خاطر ممکن شده است که بازنشسته، خود را اکنون در کف خیابان در همیاری و همبستگی با همکاری می بیند که نمیداند کجا کار میکرده، ولی میداند که همه عمرشان با بهره کشی برای سود سرمایه دار به هدر رفته است، می یابد.
تنها نقطه ضعف اعتراضات جاری، که مختص جنبش بازنشستگان هم نیست عدم پیوند خوردن مبارزات جاری بخش های مختلف جامعه است. شعارهایی که بعضا در اتحاد معلم و بازنشسته داده میشود باید پر رنگتر و هماهنگتر و گسترده تر شود. همه جنبش های اعتراضی باید همدیگر را به پشتیبانی از یکدیگر فرا بخوانند. و این قدم آخر برای دگرگون کردن اوضاع حاکم و سرنگونی جمهوری اسلامی است. در واقع جنبش بازنشستگان میتواند موجب شکل گیری اتحاد طبقاتی شود که این خود در عین حال سد محکمی در برابر همه آلترناتیوهای بورژوازی از هر قماشی است.
۲۶ تیر ۱۴۰۱