جنبش دستمزد و انقلاب زن زندگی آزادی-کاظم نیکخواه
سال ۱۴۰۲ با اعتراضات و اعتصابات کارگران و بازنشستگان و پرستاران و التیماتوم معلمان شروع شده است. حرکت متحدانه کارگران هفت تپه و بازنشستگان در شوش یک چشمه از روندی که در راه است را به همگان نشان داد. اعتراضات و تجمعات همزمان و متحدانه بخشهای مختلف کارگران و بازنشستگان و معلمان را به همین شکل در سال جاری شاهد خواهیم بود و باید شاهد باشیم. راه دیگری جز این نیست.
افزایش قیمت دلار نزدیک به ۶۰ هزار تومان و جهش قیمتها و افت قدرت خرید همه مزدبگیران، با تعیین دستمزد نازل ۵ میلیونی توسط حکومت پاسخ گرفت و خشم همه بخشهای حقوق بگیر را صد بار بیشتر بر انگیخت. با این دستمزد ناچیز قرار است سفره های همه این بخشهای کارگری خالی تر شود، گرسنگی عمیق تر شود، و محرومیت گزنده تر و کشنده تر گردد. از آن طرف قرار است نجومی بگیران و نجومی خوران بازهم پروار تر شوند و کاخهایشان را از قبل بالا کشیدن معیشت کارگران بلند تر و با شکوه تر کنند و یکه تازی و حیف و میل کنند و برای فقر مردم شانه بالا بیندازند و بخندند. حکومت اسلامی حکومت این مفتخوران است. خود بخشی از اینهاست و گردانندگانش آخوندهای میلیاردر و زالو صفت هستند.
با این اوضاع روشن است که کارگر و معلم و بازنشسته نمیتواند ساکت بنشیند و شاهد خانه خرابی خود و هم طبقه ایهایش باشد. جنگ مدتهاست شروع شده است و باید جنگید. جنگ برای بقا. جنگ برای رفاه. جنگ برای عقب زدن تعرض سرمایه داران و حاکمین انگل و حریص. دیگر نمی پذیریم! دیگر تحمل نمیکنیم! کور خوانده اید! این سخن قلبی همه بخشهای کارگری است.
اعتراضات و تجمعات و اعتصابات همین یک ماه اخیر نشان میدهد که سال جاری سال داغی خواهد بود. سال نپذیرفتن. سال کوتاه نیامدن. سال به کم رضایت ندادن.
اعتراضات و اعتصابات بر سر دستمزد و علیه فقر و برای رفاه اجتماعی، بر متن انقلاب زن زندگی آزادی به حرکت در آمده است. بخشی از این انقلاب است. میخواهد عذاب زندگی در زیر سلطه حکومت تحجر و چپاول و جنایت را برای همیشه پایان دهد و دنیای بهتر و جامعه بهتری را رقم بزند. اینجاست که بحث دستمزد و مبارزه علیه فقر و برای افزایش دستمزدها به این انقلاب گره میخورد و بخشی از این انقلاب زیبا و شورانگیزی است که شروع شده است و تا رسیدن به هدف متوقف نخواهد شد.
اوضاع جامعه ایران عمیقا سیاسی است. همه چیز سیاسی است. رقص سیاسی است، بی حجابی سیاسی است، موزیک سیاسی است. و مبارزه برای دستمزد هم صدبار بیشتر سیاسی و بخشی از این انقلاب است.
زن زندگی آزادی، یعنی همین که تحجر و تبعیض و تحقیر زنان باید تماما پایان یابد، و همچنین زندگی همگان باید از عذاب و فقر و محرومیت بطور کامل خلاص شود و امنیت و آزادی برای همه شهروندان به قانون جامعه تبدیل شود.
حرف کارگران اینست که اگر پول هست باید برای همه باشد. نه فقط برای سرکوبگران و ایادی حکومت و مفتخوران حاکم. حرف کارگران اینست که حقوق نماینده مجلس نباید بیشتر از کارگری باشد که در معدن و مراکز نفت و ماشین سازیها و بالای ساختمانها و جاهای دیگر خطر را به جان میخرد و کار میکند. دستمزد ۵ میلیونی کارگر و حقوق ۲۰۰ میلیونی نماینده مجلس قابل قبول نیست. آن دوره تمام شد. حرف کارگر اینست که اگر ما همه چیز را تولید میکنیم خود باید تصمیم گیرنده باشیم نه آنها که جز مفتخوری خاصیتی ندارند.
به طور خلاصه نکته اصلی اینست که بحث دستمزد و حقوق وقتی که از جانب کارگران و بازنشستگان و معلمان طرح میشود، بخشی از انقلابی است که میخواهد زندگی انسانی را به متن جامعه بیاورد. بحث فقط بر سر چند درصد بیشتر اضافه کردن دستمزد زیر خط فقر نیست. بلکه بر سر زدن زیر سیستمی است که اختیاردارانش ضد کارگرو ضد معلم و ضد بازنشسته و ضد زن و ضد انسان هستند. این یعنی اینکه مبارزات و تجمعات و اعتصابات علیه دستمزد ۵ میلیونی ، بخشی از انقلاب زن زندگی آزادی است و در سال جاری در کنار خیزشهای خیابانی شاهد اعتصابات سراسری و متحدانه تمام بخشهای کارگران و معلمان و تجمعات و اعتراضات بازنشستگان خواهیم بود و انقلابی انسانی را تا تمام کردن کار باند های مفتخور و بی خاصیت و متحجر حاکم پی خواهیم گرفت.
انقلابی انسانی برای جامعه ای انسانی. این روند زیبایی است که شروع شده است و تا رسیدن به هدف ادامه خواهد یافت.