جنبش معیشت و دستمزد: گفتگو با شهلا دانشفر در برنامه خط رفاه در کانال جدید

#کارگر_کمونیست #نشریه_کارگری_حزب

مندرج در کارگر کمونیست ۸۶۷

حسن صالحی: بحث این هفته بر سر دستمزد است. دستمزدها یک شاخص مهم در جامعه هستند که سطح رفاه و زندگی مردم را نشان میدهد. حال با توجه به اوضاع درب و داغان اقتصادی و فشارهای متعددی که به مردم وارد میشود. از جمله گرانیهای سرسام آور، نرخ تورم بالا مساله دستمزد را به مساله داغی تبدیل کرده و روی میز قرار دارد و در مورد آن باید صحبت کنیم. خود حکومت هم نسبت به این موضوع واقف و نگران است.  شهلا دانشفر بحث بر سر دستمزد خیلی داغ است. حکومت مدتی ساکت بود ولی بحث ها بخصوص در یکی دو هفته  اخیر بالا گرفته است. پایان سال موعد تعیین میزان حداقل دستمزد سال آتی است و اخیرا هم وزیر کار در این رابطه بحث هایی داشته است. از جمله یک بحثی که الان مطرح شده اینست که دستمزدها باید صنفی تعیین شوند. یعنی مزد بر اساس شرایط و سختی کاری هر صنف تعیین گردد. و برای مثال دستمزد کارگران معادن بر اساس شرایط و سختی کارشان تعیین شود و  در هر صنف دیگری به همین شکل. این سیاستی تازه است و قبلا نبوده است. نظر شما در مورد این بحث چیست؟

شهلا دانشفر: همانطور که اشاره کردید آخر سال است و موعد بررسی و تعیین حداقل میزان دستمزد برای سال آینده. همانطور که خبر دارید شورایعالی کار در این رابطه جلسه ای مقدماتی برگزار کرده است و امسال بخاطر فلج همه جانیه  اقتصادی حکومت موضوع خیلی حادتر شده  است و حکومت در مخمصه بدی گیر کرده اند ودارند تو سر  یکدیگر میزنند و دعواهایشان بشدت بالا گرفته است. بویژه اینکه زیر فشار اقتصادی شدید از جمله سقوط ارزش ریال و افزایش سرسام آور نرخ تورم همین الان جنبش بر سر معیشت جنبشی فراگیر و اجتماعی است که کارگر، معلم، بازنشسته، پرستار و بخش عظیم جامعه را در بر گرفته است. و جمهوری اسلامی زیر این فشار ها نمیتواند نفس بکشد.

درآمارهایشان میگویند که درسال ۱۴۰۰ بیست و پنج میلیون از مردم به زندگی زیر خط فقر رانده شده اند. و الان در۱۴۰۳ بدنبال شکست هایی که جمهوری اسلامی در منطقه خورد و بعد از این ابعاد از سقوط اقتصادی حکومت که نرخ دلار انقدر بالا رفته که خودشان گفتند اگر به ۹۰ هزار برسد سقوط اقتصاد جمهوری اسلامی حتمی است، مساله تعیین حداقل دستمزد یک چالش بزرگ برای جمهوری اسلامی است.

این چنین است که حکومت اسلامی در ادامه تعرضات معیشتی به کارگران و کل جامعه طرح تعیین حداقل دستمزدها بر اساس شرایط صنوف را جلو آورده و دارد روی آن مانور میدهد. طرحی که زیر بار اعتراض جامعه خرد خواهد شد.

بگذریم همین بحثهایی هم که حکومت در مورد دستمزد انجام میدهد، از سر ناچاری و زیر فشار جنبش قدرتمند بر سر معیشت است. یعنی حتی همین که میگویند مزد بر اساس صنوف تعیین شود، برایشان جایگاه عملی ندارد. این حکومت حتی توان پرداخت دستمزدهای  فعلی را هم ندارد.

از همین رو امروز  حکومت بر سر تعیین میزان حداقل دستمزد  در یک مخمصه جدی قرار گرفته و میخواهد بار بحرانهایش را تا جایی که در توان دارد  برگرده کارگران و جامعه تحمیل کند. و برای انجام آن باید راهی برای تامین هزینه نیروی سرکوبش نیز جستجو کند. از جمله دیدید که بخش عظیمی از طرح بودجه حکومت ، به نیروی سرکوب و جنایتش اختصاص داشت.

در چنین وضعیتی است که حکومت دارد از تعیین دستمزد متفاوت بر اساس صنوف متفاوت صحبت میکند. یعنی یک سطح از دستمزد برای معادن. یک سطح  دستمزد برای پتروشیمی ها و یک سطح از آن برا ی نفت و غیره. این به معنای زدن زیر حتی قانون کار خودشان که در ماده ۴۱ آن از تعیین میزان حداقل دستمزد بر اساس نرخ سبد معیشت و تورم صحبت میشود.  بگذریم که همه ارقام مربوط به تورم و سبد معیشتی هم که تعیین میکنند مهندسی شده است. اما همین هم برای این حکومت معنا ندارد و دارد به عبور از همه اینها رسمیت میدهد. این تصمیم در عین حال اهداف و تبعات دیگر هم دارد. یکی تکه تکه کردن بخش های مختلف کارگری با دستمزدهای متفاوت و شکاف در جنبش سراسری بر سر خواست افزایش دستمزدهاست. اما نکته مهم اینست که بحث از همه اینها فراتر است. دستمزد و سطح حقوقها امروز برای کارگران و برای حقوق بگیران جامعه به نماد  جنبش بر سر معیشت تبدیل شده است. همانطور که مبارزه علیه حجاب نماد مبارزه علیه کل بساط آپارتاید جنسی است. همانطور که مبارزه علیه اعدام نمادی برای فتح یک خاکریز دیگر حکومت است. و همه اینها اجزای گفتمانهای انقلاب زن زندگی آزادی هستند. از همین رو در بحث بر سر میزان حداقل دستمزدها مباحث بسیاری جلو می آید. از جمله بحث دستمزد در میان کارگران با مباحثی علیه دزدیها، علیه حقوقهای نجومی، علیه باندهای مافیایی حکومت همراه است و این مباحث حکومتیان را بشدت به هراس انداخته و جنگ و دعواهایشان بالا گرفته است.

بنابراین بحث تعیین حداقل دستمزد بر اساس صنوف درست است که جدید است. اما از روی استیصال، ورشکستگی حکومت است و روشن است که کارگران و مردم از این مباحث عبور میکنند و بحث امروز بر سر پایان دادن به این بربریت و توحش است.

حسن صالحی: البته دستمزدها در میان بخشهای مختلف کارگری متفاوت است. ولی اینجا بحث بر سر حداقل دستمزد است. با این طرح و تعیین دستمزد بر اساس صنوف یعنی اینکه اینها وقتی میخواهند حداقل دستمزد را تعیین کنند، باید یک لیست بلند بالایی از دستمزد برای صنوف مختلف تعیین کنند و این خیلی عجیب است. اما به نظر میرسد که طرح اینها الزاما گره زدن دستمزد به مساله شرایط کاری نیست بلکه به این دلیل است که میخواهند بحث میزان تورم را در محاسبات خود برای تعیین میزان حداقل دستمزد وارد نکنند. چون یک بحث حتی در میان عوامل خود جمهوری اسلامی این بود که دستمزدها باید متناسب با قیمت پانزده قلم اساسی از کالاهای مورد نیاز کارگران در نظر گرفته شود. حتی میگفتند دستمزد متناسب با سقف تورم تعیین شود. ولی امروز این سقف انقدر بالاست که اینها نمیتوانند حرفش را بزنند و جوابگویش باشند. بنابراین تحت عنوان  دستمزد متناسب با شرایط سختی کار در هر صنف میخواهند از زیر بار این موضوع خود را بیرون بکشند. در این مورد نظر شما چیست؟

شهلا دانشفر: نکته درستی را اشاره میکنید. همانطور که اشاره کردم حکومت در مورد موضوع تعیین حداقل دستمزد گیر کرده و حتی از طرح بحث بر سر نرخ تورم، سبد معیشت و غیره که هر ساله در کمیته مزد طرح میشد پرهیز میکنند و هراس دارند. چون میدانند که بحث بر سر ارقام شصت میلیون و پنجاه میلیون وغیره است. همین الان میگویند که اگر خط فقر را  بر اساس محاسبه صندوق بین المللی پول محاسبه کنیم دستمزدها باید شصت میلیون تومان تعیین شود. یعنی اینکه روزانه پانصد هزار تومان اضافه شود. این مباحث برای حکومت در شرایط امروز خطرناک است. برای همین همانطور که اشاره کردید مباحثی آن چنانی به میان کشیده میشود. بعلاوه اینکه حکومت در واقع میخواهد  بزند زیر کل موضوع تعیین حداقل دستمزد سالانه که برایش معضلی است. بخاطر اینکه تعیین حداقل دستمزد بر اساس صنوف مختلف دیگر به معنای  تعیین میزان حداقل دستمزد سراسری است. این به معنای تکه پاره کردن بخش های مختلف کارگری به لحاظ سطح دستمزد پایه است. تعیین حداقل دستمزد بعنوان مبنا  در تمام جوامع جهانی هم معنا دارد و جمهوری اسلامی دارد زیر همه اینها میزند. و این یک تعرض همه جانبه به نیروی کار است و در نتیجه هر کارفرمایی با هر تعریفی هر شکلی از دستمزد را به کارگر میدهد. این یعنی یک توحش و یک بربریت و یک استثمار وحشیانه.  روشن است که کارگران و مردم معنای این کلمات را بخوبی متوجه هستند و  به آن تن نخواهند داد. از جمله همین الان می بینید که چه اعتراضاتی حول این مباحث شکل گرفته است. در واقع همین بحث ها به اعتراض علیه سطح نازل دستمزدها و مبارزه برای خواست افزایش دستمزدها، آنهم در شرایطی که انقدر گرانی هست بیشتر دامن میزند. الان یک گفته اینست که میگویند قیمت دستمزدها باید ۵۰۰ برابر قیمت دارو باشد و دارند حکومت را به چالش می کشند. در پستی از بازنشستگان چنین نوشته شده بود: دلار هشتاد و یک هزار تومان است، صیفی جان از شصت هزار تومان به بالا، حقوق بازنشسته صد دلار، لعنت بر همه تان و با این گفته ها اعتراض خود را بیان کردند. و همین الان تمام بخشهای بازنشستگان فراخوان اعتراضی جمعی داده اند برای خواست عیدی برابر با دو ماه حقوق. یعنی اعتراضات به حدی است که کارگران و بخشهای مختلف بازنشستگان دارند اعتراضات جمعی و فراگیر را تدارک می بینند. از جمله علی بابایی کارنامی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس از متناسب بودن مزد کارگران و کارمندان با نرخ تورم  و  تعیین دستمزد بر اساس نرخ چهارده تا پانزده قلم کالا صحبت میکند و همانجا در دعواهایشان میگوید یک خانواده پنجاه تا شصت نفره اقتصاد کشور را نابود کرده اند و اگر اینها کنار بروند وضع بهتر میشود. به اینکه چه اصولگرا و چه اصلاحگرا همین بساط را بر پا کرده اند. این گفته ها نشان میدهد که چقدر صفشان به هم ریخته است. ضمن اینکه سوال من اینست که چرا فقط چهارده تا پانزده قلم چرا هزینه همه نیازهای معیشتی کارگر را در نظر نمیگیرند.و تازه چه کسی این قیمت را تعیین میکند. باز هم همان شورایعالی کار و دار و دسته های حکومتی؟ بصورت مهندسی شده؟

در برابر این گفته ها جامعه دارد حرف خودش را میزند. بطور مثال در پست های اعتراضی در کانال جدید می بینیم که گفته میشود که مزد باید پانصد برابر قیمت دارو و افزایش قیمت ها تعیین شود. و اگر بانک جهانی از بالا رفتن خط فقر در این سطح صحبت کرده بنابراین باید مزد کارگر هم شصت میلیون شود. اینها گفتمان های جامعه است . بنابراین  مبارزه بر سر افزایش دستمزدها به یک نقطه دیگری رسیده است.

حسن صالحی: این نکته مهمی است چونکه در سالهای قبل همیشه در ماههای آخر سال بحث ها بالا میگرفت و به هر حال جمهوری اسلامی دستمزد بسیار ناچیز حداقلی را هر ساله اعلام میکرد. و این مساله همواره موضوع اعتراضات کارگری بوده است. ولی الان صحبت من بر سر همین موضوع است . فکر میکنید که از چه راههای موثری میشود استفاده کرد برای اینکه دراین شرایط تاثیر گذاری بیشتری داشت. این مهم است که در جبهه کارگران به نظر شما اگر پنج اقدام موثر هستند، آنهاچه هستند؟ برای اینکه این صف قویتر شود و تاثیر گذار باشد.

شهلا دانشفر: همانطور که حکومت این بحث ها را به میان آورده، کارگران هم باید به جنگ این بحث ها که تدارک تعرضی معیشتی به آنها و کل جامعه است بروند. از جمله اولین قدم میتواند دادن بیانیه اعتراضی مشترک از سوی کارگران و تشکلهای مختلف کارگری باشد. این بیانیه ها در واقع یک قدرتنمایی و یک ابراز وجود متحد کارگری و اجتماعی است. اکنون یک اجماع کارگری بر سر مبارزه برای معیشت و رفاه است. در برابر این اجماع و اتحاد است که حکومت به شدت وحشت کرده است.

روشن است که چنین بیانیه هایی ما به ازا کار میدانی و اعتراضات خیابانی را خواهد داشت. بنابراین یک کار مهم اینست که با این کار ما صف متحد خود را هر چه وسیعتر به نمایش بگذاریم.

بر اساس این گفتمان های مشترک دومین کار ما سازماندهی تجمعات برنامه ریزی شده و هفتگی بر سر دستمزد است. همانطور که بازنشستگان هر هفته تجمع میکنند. پرستاران با اعتراضاتشان خواستهایشان را پیگیر میشوند، امروز بخش های مختلف کارگری میتوانند با همدیگر اجماع کنند و بگویند که هفته ای یکبار علیه فقر، علیه تعرضات معیشتی حکومتی و برای خواست دستمزد شایسته جمع میشویم و  خواستار برچیده شدن حقوقهای نجومی و اختلاسگریها شوند. بگویند اینهمه هزینه دستگاههای سرکوب و خرافه و مذهب و جنگ افروزیهای حکومت میشود، همه از جیب ما بیرون کشیده میشود و با این گفتمانها اعتراضاتی با ابعاد اجتماعی شکل دهند. بروند جلوی مراکز دولتی، بروند جلوی همان محلی که کمیته مزد حکومت جلساتش را میگذارد و آنجا را به محل اعتراض خود تبدیل کنند. راهپیمایی شکل بدهند. و از این قبیل کارها که که مثالهایش بسیارند. اقدامی که مطمئنا بخشهای مختلف جامعه از آن حمایت کرده و به آن می پیوندند. به  این دلیل روشن که چنین اعتراضاتی پایه ای برای مبارزه بر سر معیشت کل جامعه است. اعتراضاتی بر سر دستمزد که در آن حرف کارگر و مردم اینست که دیگر فقر و بی تامینی و تعرضات معیشتی را نمی پذیرند. یعنی اینکه به ما ربطی ندارد که ارزش ریال پایین آمده و اقتصادتان در حال سقوط است.  مسبب این وضعیت خود شما هستید. مسبب این وضع بساط دزدسالار شماست که هر روز اقلام جدیدی از دزدی هایتان رو میشود. علت در اخصاص پولهای کلانی است که صرف نیروهای نیابتی و سیاستهای تروریستی خود در منطقه کرده اید.  بنابراین  حقوق ما باید فورا افزایش پیدا کند. درمان و تحصیل  باید رایگان باشد.  و معیشت  منزلت حق مسلم ماست.   بدین ترتیب پلاتفرمی از خواستهای معیشتی را محور مبارزت متحدانه خود بر سر دستمزد و معیشت قرار دهیم. برداشتن همه این قدمها در فضای انقلابی جامعه و استیصال حکومت ممکن است. شرایطی که همه جامعه متفق القول هستند که این حکومت دارد به سرنگونی نزدیک میشود و باید به زیرش کشید. و مردم همین امروز با امید فراوان دارند از سرنگونی حکومت صحبت میکنند. در چنین وضعیتی باید حکومت را در یک فشار سنگینی قرار داد که گورش را گم کند وبرود. اینها همه آن دریچه هایی هستند که جامعه میتواند حکومت را به بن بست کامل برساند و بساطش را جمع کند. مساله دستمزد، مساله پایان دادن به آپارتاید جنسیتی، مساله پایان دادن به اعدامها همه اینها به هم مربوطند.

حسن صالحی: من نکاتی را که تاکید کردید را تکرار میکنم  تا در اذهان باقی بماند چون مهم هستند. یک تاکید این بود که حداقل یک روز را در هفته به تجمعاتی بر سر دستمزد و افزایش دستمزد ها و طرح خواستهای مربوط به دستمزدها اختصاص دهیم. یا وقتی که حکومتیان جلساتی بر سر مزد میگیرند که در آنها کارگر و نمایندگان کارگری جایی ندارند، با تجمع در بیرون از سالن جلسات مزد صدای اعتراض کل جامعه به فقر و بی تامینی باشیم. و انتشار بیانیه های اعتراضی جمعی و نیز اعلام اینکه سطح توقعات ما کارگران چیست تاکیداتی خوبی در پیشبرد مبارزه بر سر دستمزد هستند.  اما شهلا دانشفر خیلی مشخص است که جمهوری اسلامی بشدت از جنبش اعتراض کارگران و مردم نگران است. اخیرا وزارت کار ابلاغیه ای داده بود که استخدام کارگران را مشروط کرده است به اینکه سابقه کارگران را در بیاورند وببینند که آنها چند بار نسبت به کارفرمای خود اعتراض و شکایت کرده اند. که این آشکارا نشان میدهد که حکومت نگران محیط های کارگری هستند و میخواهند کارگران معترض استخدام نشوند تا محیط های کارگری آرام تر شوند. موضوع دقیقا از چه قرار است؟

شهلا دانشفر: بگذارید ابتدا در ارتباط با بحث قبلی به نکته ای اشاره کنم. آنهم استفاده وسیعتر از مدیای اجتماعی برای بیان اعتراض علیه دستمزدهای نازل و تحقیر آمیر و علیه اعدام و سرکوب است. مدیای اجتماعی یک خیابان است. کاربران بسیاری دارد. بنابراین این گفتمان ها و اعتراض بر سر معیشت و در عین حال علیه اعدام باید بیش از این در مدیای اجتماعی موج بزند. اما اجازه بدهید به سوالی که مطرح کردید بپردازم. این موضوع نیز به اوضاع سیاسی امروز جامعه مربوط است. همانطور که اشاره کردم جمهوری اسلامی بشدت از جنبش کارگری و اعتراضات مردمی می ترسد. بخاطر اینکه میبیند که چطور اعتراضات کارگری در فضای انقلابی جامعه در تداوم انقلاب زن زندگی آزادی نقش افرین است. اعتراضات کارگران از جمله نفت و تجمعات و راهپیمایی هایشان، شعاردهی هایشان و شرکت خانواده ها در این اعتراضات، اعتراضات معلمان، بازنشستگان و فریاد شعار اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد و اعتراضات گسترده پرستاران همه و همه مکان سیاسی اجتماعی اعتراضات کارگری را نشان میدهد. حکومت از این جنبش که بعدی اجتماعی دارد وحشت دارد. درهراس از نیروی این جنبش است که جمهوری اسلامی دارد شبکه مافیایی خود را در محیط های کارگری و برای تحت پیگرد قرار دادن کارگران معترض و تحت کنترل قرار دادن این کارگران شکل میدهد. همانطور که جلوتر اشاره کردم این فضای امنیتی را جمهوری اسلامی قبلا در نفت ایجاد کرد. در آنجا از کارگران معترض لیست سیاه درست میکردند و به مراکز مختلف می فرستند تا مانع استخدام این کارگران در شرکتهای دیگر شوند. که سرپرستی آنهم با سازمان منطقه ویژه اقتصادی بود. الان به فکر افتاده اند این کار را در سطح سراسری انجام دهند. اما جواب چنین طرحهای سرکوبگرانه ای را جنیش کارگری داده و از آن عبور کرده است. کارگران نفت که سالهاست این سیاست در قبال آنها اجرا می شد با اعتراضاتشان این فضای پادگانی را شکسته اند.و ما شاهد اعتراضات چندین هزارنفره کارگری در مراکزی چون پارس جنوبی و دیگرمراکز نفتی هستیم. اجرای چنین طرحهایی در شرایط کنونی خواب و خیال است و حالا اینها میخواهند در جنبش کارگری چنین طرحی را انجام دهند. همین الان سندیکای شرکت واحد در اعتراض به این طرح بیانیه داده و در مدیای اجتماعی اعتراضات زیادی ابراز شده است. حتی از میان خودشان حسین حبیبی رئیس هیات مدیره کانون هماهنگی شوراهای اسلامی می گوید ما با این طرح مخالفت کردیم. چون دیدند هوا پس است. درچنین شرایطی وزیر کار آمده و این طرح را رندانه بصورت دو لبه مطرح کرده است که هم از کارگران گزارش داده شود و هم ازکارفرمایانی که کارگران از آنها شاکی بوده اند. تا این طرح سرکوبگرانه اش را جلو بکشد. اما سوال اینست که در موقع استخدام کارگر گزارش شاکیان از کارفرما چه جایی دارد. کارگر کار میخواهد و کارفرما نباید اجازه تعرضی به کارگر داشته باشد. این حرفها در واقع برای لاپوشالی کردن طرح سرکوبگرانه شان است. کارگران میدانند که چنین طرحهایی چه جایگاهی دارند و در مقابلش می ایستند. درعین حال این طرح نشانگر وحشت رژیم از جنبش کارگری است. جنبش کارگری با قدرت در حرکت است و ما شاهد این هستیم که جنبش کارگری صدای اعتراض جامعه علیه تعرضات حکومت به زنان تحت عنوان حجاب با فریاد روسری را رها کن، تورم را مهار کن است. صدای اعتراض جامعه علیه اعدام و زندان با صدور بیانیه های اعتراضی از سوی تشکلهای مختلف کارگری و اجتماعی و شعارهای اعتراضی در کف خیابان است. امروز جنبش کارگری در تمام مسائل حاد سیاسی جامعه قد علم کرده و نقش تحول بخشی در انقلاب زن زندگی آزادی و تداوم آن دارد.

این جنبشی است که حکومت از  آن وحشت دارد. به همین دلیل میخواهد فعالین معترض را در لیست سیاه قرار دهد تا به خیال خود جلوی سازمانیابی و گسترش اعتراضات کارگری را بگیرد و آنرا عقب زند. اما جامعه این را قبول نمی کند. بنابراین این آخرین تقلاهای حکومتی است که سراشیبی سقوط است و کارش تمام است.

حسن صالحی: شهلا دانشفر بسیار  متشکرم که در این بحث شرکت کردیم.

شهلا دانشفر: من هم متشکرم

 

#کارگر_کمونیست #نشریه_کارگری_حزب