حربه اعدام، علیه انقلاب-یاشار سهندی
جمهوری جنون اسلامی سرمایه، صبح جمعه دیگری را با مرگ آغازید. خبر قتل وحشیانه مجید کاظمی، صالح هاشمی و سعید یعقوبی در زندان دستگرد در شهر اصفهان، برخشم و نفرت مردم بیش از پیش دامن زد. و این خشم در بیانیه شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت که هنوز در اعتصاب بسر میبرند، این گونه انعکاس یافته: ” این اعدام ها تهدیدی برای همه ما کارگران و ما مردم در جامعه است که فریاد زن زندگی آزادی سر دادیم و علیه قتل مهسا امینی فقط به جرم حجاب ،اعتراض کردیم و به خیابان آمدیم و اعتراض خود را علیه اینهمه بیحقوقی و فقر و گرانی و بی تامینی فریاد زدیم…. ما به این اعدام ها اعتراض داریم.”
در جمهوری اسلامی هر روز هفته، در این ۴۴ سال، با اعدام همراه بوده است. جمهوری اسلامی وقتی دربن بست است می کشد. وقتی هم که فکر میکند در اقتدار است باز هم میکشد. این جمهوری تنها با قتل و کشتار سر پاست. حال که به سرعت به سمت سقوط پیش میرود باز هم می کشد؛ به این امید واهی که خدای سال ۶۰ یاری اش کند که سر پا بماند که باز هم بکشد.
جمهوری اسلامی تنها جایی که تبعیض روا نمی دارد در اعدام است. از هر سنی، ( از کودک تا آدم پا به سن گذاشته)، از هر جنسی( زن یا مرد) و هر موقعیت اجتماعی ای که محکومین داشته باشند، برایش فرقی نمی کند. موضوع اصلی قتل برای ماندگاری بیشتر است. اعدام قتل عمد دولتی، در جمهوری اسلامی ارتقا یافته و به وسیله کشتار همگانی تبدیل شده است.
خدای سال ۶۰ از زبونی میکشت، خدای سال ۱۴۰۲ نیز همین گونه است. چیزی که دراین میان فرق کرده این است که جمهوری اسلامی به سرعت به سمت سرنوشت محتوم خود، یعنی سرنگونی پیش میرود. قتل فجیع مهسا امینی جرقه ای شد که آتش انقلاب زن زندگی آزادی را بر افروخت. اعدام سه معترض در اصفهان اقدام از روی ترس حکومتی است که در محاصره مردمی است که یکبار دیگر پا به میدان گذاشته اند و انقلابی دیگر را شکل داده اند. به محض انتشار خبر قتل سه جوان در اصفهان، محلاتی در تهران به اعتراض برخاستند ؛ و شب هنگام محلات بیشتری در تهران و نیز در شهرهای دیگری، اعتراض علیه اعدام و علیه حکومت سفاک شعله کشید. در جایی مردم شعار دیگری از انقلاب ۵۷، “وای بر روزی که مسلح شویم” را فریاد زدند. و این جواب مردمی است که سرباز ایستادن ندارند و عزم کرده اند انقلاب را به سرانجام خود برسانند.
جنبش علیه اعدام که خواستار لغو بی قید و شرط این حکم است، یکی از جنبش های قوی است که علیه جمهوری اسلامی شکل گرفته است. این جنبش اکنون در بطن انقلاب زن زندگی آزادی شکل توده ای و سیاسی تری بخود گرفته است. باید یکبار برای همیشه این ابزار سرکوب جامعه را از دست نه تنها جمهوری اسلامی بلکه بورژوازی ایران بیرون کشید. قتل سه جوان در اصفهان پرونده جنایات جمهوری اسلامی را قطور و گور این حکومت را عمیق تر از گذشته ساخت. رژیم اسلامی سرمایه از این جنایات جان سالم بدر نخواهد برد. انجمن صنفی فرهنگیان شهر هرسین در پیامی نوشت:
” زندگی را کشتید !صبح را کشتید ! ” انسان” را کشته می خواهید! زندگی را ، صبح را و ” انسان ” را مزاری هست. بر این مزار ها ” ماتم” نمی گیرند. بر این مزار ها گریه و مویه و مرثیه نمی کارند!هرگز! هرگز!
خشم مقدس و عصیان و بغض و نفرت است که زمین شقاوت و استبداد را شخم می زند آنگاه، با رعدی به فریاد تاریخ و ابری به سهمگینی انقلاب، باران ” خون ” می بارد، “خونی” که زندگی و صبح و “انسان” را خلق کند. صبحی، که افق آن رهایی و برابری است. زندگی ای، که عشق و خرد را هدیه می دهد و ” انسانی” که ، ” اعدام” را تاب نیاورد …. ناکارآمدی شما در تمامی عرصه های زیست اجتماعی بر هیچ انسان منصف و آزاده ای پنهان نیست. با ” اعدام” ، این حربه ی فاسد نمی توان بر این همه ستم سیستماتیک سرپوش نهاد. با ” اعدام” نمی توان به جنگ اراده هایی آمد که انتخاب کرده اند : ” زندگی ” می خواهند.”.
انجمن صنفی فرهنگیان شهر هرسین، که در این یادداشت بخشهایی از آن را یاد آور شدیم تاکید کردند ” قانون اعدام نمی تواند برای جامعه امنیت فراهم سازد ، خود محوری ، خون آشامی، قهر سازمان یافته ای که در این قانون نهفته است نمی تواند ” بقا” را ضمانت کند. “
برای رسیدن به روزهایی که از اعدام خبری نباشد باید زودتر کار رژیم اسلامی سرمایه را یکسره کرد، آنوقت جمعه ها روزی خواهد شد برای صلح و شادی. اما پیش از آن، در روزهایی که جمهوری اسلامی بذر مرگ می پاشاند ما نیز به همراه شورای صنفی معلمان باور داریم مقاومت زندگیست. “ما باور داریم که روزی شما را محاکمه خواهیم کرد و نوای زندگی را به این سرزمین بازخواهیم گرداند.”