حکومت درمانده و اقتصاد ورشکسته-کاظم نیکخواه
سقوط به ته دره” اصطلاحی است که این روزها در مورد اقتصاد جمهوری اسلامی و ریال به کار برده میشود. و این حقیقت دارد. ارزش ریال دارد به صفر میرسد. دلار هر لحظه و هر ساعت در برابر ریال دارد گرانتر میشود. همین اکنون که این یادداشت را مینویسم قیمت دلار از مرز ۶۰ هزار تومان گذشته است. ماه پیش بالای ۳۰ هزار تومان بود. دو برابر شدن قیمت دلار در برابر ریال در عرض یک ماه به چه دلیل است؟ آیا میتوان توضیح اقتصادی در مورد این وضعیت داد؟ اثرات آن بر زندگی مردم چیست؟
جواب روشن است. توضیح اقتصادی پیچیده ای لازم نیست. این وضعیت جمهوری اسلامی است که اوضاع را به این وضعیت کشانده است. یعنی سقوط ریال به دلیل سقوط جمهوری اسلامی است. مدتهاست که ما از این سخن گفته ایم که بحران اقتصادی جمهوری اسلامی ریشه سیاسی دارد و نه اقتصادی. آیا این را به وضوح نمیشود در کل اوضاع ایران مشاهده کرد؟ این حکومتی است که به دلیل سیاستهایش، بحران سازیهایش، تروریسمش، دخالتگریهایش در کشورهای مختلف وغیره، خود را در دنیا منزوی کرده است و با خود اقتصاد این کشور را به قهقرا برده است. نه فقط کشورهای دنیا علاقه ای به مراوده اقتصادی با این حکومت ندارند، بلکه مدام بسته های تحریمی تازه ای را برای آن تدارک می بینند. نه صادرات و نه واردات و نه تولید کار نمیکند. تولید به زیر ۲۰ درصد و ۳۰ درصد رسیده است. دست اندرکاران و به اصطلاح “آقا زاده ها” و مافیای انگل و مفتخور حکومتی کارشان مدام ثروت تل انبار کردن در ابعاد نجومی و سرازیر کردن ثروتها و پول به خارج کشور برای بعد از سرنگونی حکومت اسلامی است. ارگانهای اسلامی بیشمار حکومتی مثل دهها نهاد و بنیاد و ستاد و حوزه و کمیته و سازمان و نهضت و بسیج به صف شده اند تا هرچه از اقتصاد میشود بیرون کشید را ببلعند و دست اندرکارانشان دچار جنون ثروت اندوزی شده اند. سپاه و بسیج و ارتش و نیروهای انتظامی و سرکوب و زندانها مدام بودجه های کلان دریافت میکنند. جریانات تروریست اسلامی در کشورهای دیگر نیز با حاتم بخشی جمهوری اسلامی پروار میشوند. این لیست براستی بسیار طولانی است. یک تک مورد از این لیست نیست که نفعی به حال اقتصاد داشته باشد. برعکس اینها لاشخورهای اقتصاد بیمار و بحران زده این کشور هستند. موارد دیگری مثل قاچاق و تولید و صدور سلاح و مواد مخدر و امثال اینها را نیز باید به این لیست اضافه کرد.
وجود این وضعیت نمیتواند نتیجه اش سقوط هر روزه اقتصاد به ته دره نباشد. این سر راست ترین و منطقی ترین توضیح وضعیت اقتصادی این کشور است. هرکس که برای وضعیت اقتصادی و سقوط ریال و اقتصاد سراغ عوامل دیگری میرود و فرمولهای اقتصادی را زیر و رو میکند، قطعا میخواهد سر مردم کلا بگذارد. د.
نتیجه سقوط و بی ارزش شدن هر روزه ریال، طبعا به معنای افت مداوم قدرت خرید مردمی است که اکثرا زیر خط فقر زندگی میکنند. فقر و گرسنگی و بیخانمانی و زباله گردی و بیکاری و کودکان کار و تن فروشی و هزار مشکل دیگر، نتیجه این وضعیت خواهد بود.
این روشن است که بحران و فلج اقتصادی در این کشور با وجود حکومت اسلامی راه حلی ندارد. خود حکومتیان نیز مدام به اشکال مختلف به آن اعتراف میکنند. سوال اینست که آیا این بدان معناست که با جود این حکومت مطلقا نمیتوان برای دفاع از زندگی و معیشت مردم کاری کرد؟ جواب اینست که قطعا میشود. کاری که میشود و باید کرد مبارزه علیه حکومت است. با اعتصابات و اعتراضات و تجمعات باید گلوی جمهوری اسلامی را فشرد و آنرا مجبور کرد که بخشی از پولهای عظیم و کلانی را که قرار است صرف ارگانهای مفتخوری و سرکوب و تروریسمش کند، صرف زندگی مردم نماید. با وجود درب و داغان بودن اقتصاد، در این کشور پولها و ثروتهای عظیمی وجود دارد. صرف بودجه حتی یکی دو نهاد سرکوب و اسلامی در خدمت مردم، میتواند زندگی میلیونها نفر را از فقر و گرسنگی نجات دهد. اما عملی شدن این کار به سادگی صورت نمیگیرد. حکومت اسلامی باید ناچار شود که از حلقوم سپاه و بسیج و کمیته های اسلامی و حوزه علمیه و نهادهای خرافه پراکنیش بزند و صرف مردم کند.
این روزها شاهد اعتصابات کارگران ذوب آهن و فولاد و بازنشستگان و بخشهای دیگر کارگری بودیم. گسترش این اعترضات و اعتصابات قطعا گوشی را دست حکومت خواهد داد که مردم ساکت نمیمانند و جامعه از گرسنگی باز هم گر خواهد گرفت. فضای انقلابی و سرنگونی طلبی در جامعه باعث میشود که وحشت سراپای حکومت را بیشتر بگیرد و ناچار شود فکری به حال گرانی و زندگی مردم بکند. باید اعتراضات را گسترش داد. اعلام کرد که ما دیگر زندگی زیر خط فقر را قبول نمیکنیم. حقوقهای زیر خط فقر را نمی پذیریم و فقر و بی تامینی و بیکاری و گرانی را نمی پذیریم. این کاملا عملی است. یعنی تنها راه گسترش اعتصابات و اعتراضات و فشردن گلوی مفتخوران حاکم است که امکان و شرایطش کاملا وجود دارد.
قطعا خیلی زود کارگران و معلمان و کارکنان ادارات و بازنشستگان و پرستاران و بخشهای مختلف مردم با اعتصابات گسترده تر خود جلو خواهند آمد و جمهوری چپاولگر اسلامی را در منگنه خواست معیشت و زندگی بهتر مچاله خواهند کرد. این مبارزات در عین حال سکویی برای گسترش انقلاب زن زندگی آزادی و سرنگونی جمهوری اسلامی نیز خواهد بود.