درماندگی مزدوران مستهلک سرمایه-یاشار سهندی
“من کار دارم و آدم شما نیستم!” این را یک آقای بسیار نامحترم به اسم بیات، در جواب به جمعی از بازنشستگان معترض ساکن تهران، که در مقابل وزارت کار جمع شدند تا پیگیر چرایی عدم تغییر اساسنامه کانون بازنشستگان شوند بر زبان جاری ساخت. طبق خبر مندرج در کانال تلگرامی “شورای بازنشستگان ایران” یکی از این جمعیت بازنشستگان معترض برگشته در جواب ایشان گفته: ” تو نماینده ما هستی و کار تو نیز مربوط به ماست ….، از سر زدن به کارخانه هایت دست بردار و به کار بازنشسته ها برس.” در ابتدای همین خبر میخوانیم جمع بازنشستگان معترض ” با آقای دهقان کیا رییس کانون بازنشستگان تهران روبرو شدند و از ایشان دلیل کم کاری و سستی و از جمله اینکه: “چرا هیات مدیره شماره تلفن های فعالین بازنشستگی را به پلیس امنیت داده و این چه برخورد کثیفی است که با بازنشستگان مطالبه گر می کنند.”. ایشان اظهار بی اطلاعی کرد. اما بازنشستگان گفتند که: “آقای مجیدی همکار شما در این کار دخیل هستند در ضمن چرا از اجرای نشست های عمومی کانون خودداری می کنید؟ برای برنامه هفتم توسعه چه کرده اید؟ دارند آش را با جاش می برند و شما نشسته اید”. در پاسخ این جناب یک کیف پر از نامه نشان دادند و منت گذاشتند که پیگیر کارها هستند و ضمنا تاکید فرمودند من مخالف اعتراض خیابانی هستم! یکی از بازنشستگان هم گفت:” اگر ما نبودیم سال گذشته ۳۸ درصد افزایش حقوق ها مالیده بود.”
در خبر دیگری در همین کانال یک بازنشسته در جواب به حسن صادقی چاقو کش، که بار دیگر لازم دیده از آبروی نداشته خود مایه بگذارد تا فشاری را از سر جمهوری اسلامی بکاهد؛ نوشته است:” جالب است که امثال صادقی و خدایی میدانند که چه خبر است. از خودشان هستند. رفیق دزدند و شریک قافله. همیشه در مقابل تجمعات اعتراضی کارگران و بازنشستگان بوده و آنها را به نامهنگاری و متینگهای نمایشی دلخوش کرده اند و حالا هم حرفی میزنند که از غافله عقب نمانند و مقابل تجمعات پیگیرانه بازنشستگان خودی نشان دهند که ” ما هم هستیم”!!! ما میدانیم که شما هستید ولی در مقابل ما ونه در کنار ما. سنگ راه ما نشوید.”
این اخبار به خوبی انعکاس دهنده روحیه اعتراضی کارگران و بازنشستگان است و نیز از سوی دیگر نشانه موقعیت پلشت و ننگین و درماندگی مزدوران رژیم اسلامی سرمایه است که با نام کارگر و بازنشسته به سرکوب کارگران و بازنشستگان مشغولند. ایشان اگر کلت به کمرشان نباشد بی شک ته جیب شان چاقوی ضامن دار و پنجه بکس پیدا میشود، که به وقتش آنرا بیرون می آورند. تو این زمینه حسن صادقی شهره عام و خاص است.
در چند روز گذشته حسن صادقی و حسن حبیبی و علی خدایی” نمایندگان طیف کارگری شورای عالی کار” ( این عنوانی است که کیهان لندن با آن از ایشان یاد می کنند. به کیهان لندن برمی گردیم!) دوباره به تکاپو افتادند که نقش سنگ راه کارگران را بازی کنند. این جماعت نامه به وزیر کار( بخوانید وزیر بهره کشی) نوشتند که جناب وزیر الوعده وفا! گویا ” در مقطع امضای صورتجلسه دستمزد ۱۴۰۲” وزیر وعده دادند اگر تورم مهار نشد در دستمزد تجدید نظر میشود. نه این است که چاقو بدستان سرمایه مردمانی ساده و بی شیله و پیله ای هستند، برای همین به وزیر بهره کشان اعتماد کردند و گر نه محال بود صورت جلسه را امضا کنند! بهر حال ایشان در این نامه از وزیر خواستند “لطفا” به وعده تان عمل کنید چون تورم که پایین نیامده بالا هم رفته است. جناب وزیر ایشان را کمتر از این دیدند که جواب بدهند. برای همین یکی از مقامات وزارت خانه سازماندهی بهره کشی از کارگران، در جواب به ایشان نوشته: آمار شما واقعی نیست، تازه ما کلی کارهای “به جامانده” از دولت قبلی را انجام دادیم. حال شاید یک کوپن الکترونیکی هم در نظر گرفتیم، تا ببینیم خدا چی می خواهد!
آن سه تن هر کدام یک چیزی گفته تا شاید کارگران باور کنند به فکر زندگی کارگران هستند. حسن صادقی، متخصص در بریدن زبان کارگر با چاقو ضامن دار، جناب وزیر را اینگونه ترسانده: ” تورم به حد نگرانکنندهای رسیده و مردم را با مشکلات عدیدهای روبرو کرده است که به دلیل بیکفایتی دولت و بودجه نویسی غلط سازمان برنامه و بودجه و همچنین سیاستهای منفعت طلبانه بعضی از کارفرمایان است و به همین دلیل کارگران دلیلی بر کوتاه آمدن از حقوق مسلم خود نمیبینند. آنها که با زبان منطق غریبهاند، بدانند کارگران به وقتش نشان خواهند داد که زبانشان همیشه خوش و نرم نیست.”
خب البته وزیر در جواب ایشان در ملاعام چیزی نگفته اما آنجا که خودشان با خدایشان تنها هستند ( در جلسات شورای عالی سرمایه) حتما به ایشان تذکر خواهند داد: ” خبر مرگتان پس شما چه غلطی میکنید!” ؛ این تنها وزیر نیست که اینگونه فکر میکند. کیهان لندن هم از این جنابان چاقو به جیب، انتظاراتی دارد.
در متن گزارش کار شده در کیهان لندن، این مزدوران سرمایه به عنوان “فعال کارگری” شناسانده میشوند. در عالم اوهام کیهان لندن، نوبت بعدی مجددا به پادشاهی خواهد رسید و اینبار “پادشاهی خواهان” تجربه چهار دهه سرکوب حکومت اسلامی جلو چشم شان است و برای همین حواس اش است که از تجربیات ایشان در فردا روزی اگر به قدرت برگردند استفاده کافی را ببرند. همانگونه که سپاه نباید تروریست خطاب شود، مزدوران سرمایه در جنبش کارگری هم نباید رنجیده خاطر شوند، از الان ایشان “فعال کارگری” هستند و میتوانند خدمات شایسته خود به سرمایه را “در سایه توجهات عالی ملوکانه” ادامه دهند. توجه خواننده را به این جلب میکنم که همین چندی پیش یکی از همکاران کیهان لندن، خانم الاهه بقراط در مخالفت با منشور بیست تشکل به صراحت نوشتند: نه خیر اصلا از این خبرها نیست که کارگر به رفاه برسد، هر چیزی حدی دارد! راست می گوید اگر کارگر تامین باشد، پس کی کار کند! اگر کارگر ارزان و خاموش نباشد چطور به سرمایه گذار خارجی اطمینان دهند که مردمان ایران، مردمان با کیفیتی هستند ( نقل به معنی از پرویز خاوند، استاد اقتصاد ساکن پاریس)، اگر کارگر بخواهد شورا داشته باشد، پس چگونه استثمار سامان یابد ( نقل به معنی از همه اساتید اقتصاد) و اگر کارگر بخواهد احساس کند انسان است و حق دارد در رفاه باشد و زندگی خوشی داشته باشد، احساس رقابت ذاتی انسان چی میشود ( نقل به معنی از همه کارشناسان در خدمت سرمایه)؛ هر چیزی تو این دنیا حساب و کتاب دارد، از جمله استثمار.
طوفانی پیش روست و این را مزدوران سرمایه بخوبی حس میکنند، این را ما همیشه تاکید داشتیم. اما قرار نیست این طوفان تنها به این منجر شود که شکل حکومت سرمایه در ایران تغییر یابد. در این چهل سال تشدید استثمار و فقر تا بی نهایت، کارگران تجربه های زیادی در مبارزه و اعتراض شان علیه سرمایه داری آموختند. اگر ایشان باور ندارند. اندکی صبر! چیزی نمانده که همه نمایندگان سرمایه این نکته را بفهمند. باید اذعان کرد این را هم فهمیده اند برای همین به گرگهای باران دیده ای چون صادقی و حبیبی و خدایی نیازمندند.
روحیه مبارزه جویی کارگران و بازنشستگان تنها یک روحیه عصیان زدگی نیست، جنبش کارگری ایران به آن سطح از خود آگاهی رسیده است که درمقابل هر شکل از حکومت سرمایه بایستد. کارگران و بازنشستگان در ایران به تجربه بس سخت و گران، فهمیده اند که “فقط کف خیابون بدست میاد حقمون”؛ خط قرمز کارگران خط رفاه است که این خط را هم خود کارگران تعیین می کنند، و به کمتر از منزلت انسانی راضی نمی شوند. مزدوران مستهلک سرمایه، فرسوده تر از آنند که بتوانند در مقابل قدرت جنبش کارگری ایران بایستند. جنبشی که با مبارزات بی وقفه خود یکی از دلایل بسیار مهم شکل گیری انقلاب شریف و انسانی زن زندگی آزادی بوده است.