دزدیهای نجومی، فلاکت عمومی-مهران محبی
افشای دزدی یک هزار میلیارد تومانی (زمین خواری ۴۲۰۰متری) آخوند کاظم صدیقی معروف به شیخ گریان امام جمعه و واعظ و روضه خوان محبوب خامنه ای آخرین فقره از دزدیهای نجومی حکومتی افشاء شده در سال ۱۴۰۲ بود. ماجرا این بود که باغ ازگل به مساحت ۴۲۰۰مترمربع از زمین ۲۳۰۰۰متری ای در شمال تهران که در اختیار مدرسه علمیه خمینی تحت مدیریت و اختیار صدیقی بوده است، به نام صدیقی و دو پسرش سند خورده است.
بعد از افشای این دزدی، آخوند صدیقی در مقام دفاع از خود برآمد که دفاعیاتش نه تنها هیچ روتوشی برای پوشاندن کثافتش ایجاد نکرد، بلکه بیشتر از پیش بوی گند تعفن خود و خامنه ای و روحانیت و اسلام را بالا آورد. دروغ های صدیقی در دفاع از خود به حدی احمقانه بود که حتی نزدیکان و بخشی از حکومتیها را هم به واکنش و انتقاد واداشت. واکنش مردم هم معلوم بود که غیر از اینکه حرفهای صدیقی را دستمایه جوک ساختن و جوک گفتن و به سخره گرفتن کنند، نمی توانست باشد.
صدیقی دزد جنایتکار، رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر و مدرس و تربیت کننده آخوند در حوزه علمیه خمینی که پیشتر ریاست محاکم عمومی تهران و ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات و سمت بازرس قوه قضائیه را داشته، همان منبردار و روضه خوان نماز جمعه تهران است که برای حل مشکلات معیشتی مردم را به رعایت تقوا و ایمان دعوت می کرد. همان که می گفت: خدا روزی رسان است و از مردم می خواهم در برابر معضلات اقتصادی مقاومت کنند. و بسیاری دیگر از این چرندیات آخوندی بر زبان آورده بود!
این آخوند کپک زده و متعفن که معلوم نیست چه چپاول ها و غارتهای نجومی دیگری کرده و چه مؤسسات و شرکتهائی را تصاحب کرده است، طبق افشاگری یاشار سلطانی (همان کسی که زمینخواری او را اخیرا افشاء کرده است) ماهیانه یک میلیارد تومان فقط اجاره هتل جهان در مشهد به حسابش واریز می شود. در حالیکه ده ها میلیون کارگر و کارکن و مزدبگیر با دستمزد ۶ تا ۸ میلیون تومان در ازای یک ماه کار و زحمت در سرما و گرما روزگار را با هزار سختی و مرارت سپری می کنند و میلیونها نفر دیگر برای زنده ماندن به سطل های زباله هجوم می برند یا در مرزها سوختبری و کولبری می کنند و هر روز اخباری از به قتل رسیدن تعدادی از آنها با شلیک مزدوران جنایتکار حکومت منتشر می شود.
بدین ترتیب در حالیکه صدیقی و حکومت جنایتکار اسلامی در گرانترین و خوش آب و هواترین منطقه شمالی تهران مرکز آخوند پروری برای تحمیق جامعه و سرپا نگهداشتن نظام دزدان با بهترین امکانات و محوطه باز و فراخ بسر میبرند، علاوه بر وجود هزاران کلاس درس فاقد امنیت و کیفیت مناسب آموزشی در سراسر ایران، صدها مدرسه کپری و خشت و گلی در مناطق محروم وجود دارند.
و نیز در حالیکه هزینه های گزاف صرف آخوند پروری در حوزه های علمیه مانند “حوزه علمیه خمینی” صدیقی می شود، سالانه بیش از یک میلیون کودک و دانش آموز به خاطر فقر و نداری خانواده از ورود به مدرسه محروم و یا از ادامه تحصیل باز می مانند.
تا اینجای موضوع، مربوط به بعد اقتصادی این دزدی مانند عموم دزدیهای دیگر بود. دزدی صدیقی ابعاد سیاسی و ایدئولوژیکی هم دارد که حائز توجه هستند.
صدیقی از آخوندهائی است که به خاطر ارادت وافر و سرسپردگی محضی که به خامنه ای دارد، نفس او (خامنه ای) را گرم تر از نفس امام زمانشان می داند. از زبان امام زمانشان نقل کرده که خامنه ای از جنس او(امام زمان) است و اعلام کرده که شایستگی های خامنه ای به حدی بالاست که شاید دیگر ضرورتی نداشته باشد امام زمان ظهور کند و اراجیف زیادی از این دست گفته است. صدیقی جایگاه و موقعیت مذهبی و سیاسی مهمی در حکومت دارد و ماجرای افشاء شدن دزدی اش ضربه ای به ارکان اعتقادی و ایدئولوژی مذهبی و اسلامی و همچنین ضربه ای به تتمه اعتبار رکن اصلی حکومت از نظر اقتدار و حفظ انسجام درونی است.
دزدی صدیقی تا همینجا باعث واکنشها و درهم ریختگی هائی در میان آخوندها و خودیهای حکومت شده است. خبرگزاری ایسنا واکنش صدیقی را شبهه برانگیز می داند و می گوید: “سپردن دستگاه های عریض و طویل فرهنگی که مستقیما با موضوعات دینی و ایمان مردم سر و کار دارند، به آقای صدیقی فاقد هر گونه توجیه است”. محمدعلی ابطحی از جناح اصلاح طلب با طعنه به صدیقی می گوید: “یک رابین هود جاعلی زمین را به نام صدیقی جعل کرده و صدیقی اینجوری مظلوم واقع شده و گریه های او به خاطر این مظلومیت است”. روزنامه اصولگرای فرهیختگان هم از عدم پاسخگوئی صدیقی و دفتر او نسبت به اسناد فاش شده فساد مربوطه انتقاد کرده است و واکنشهایی از جانب اشخاص دیگری صورت گرفته اند.
افشای چنین فسادی که بیشتر از همه اعتبار و موقعیت رأس حکومت را هدف قرار داده است، متأثر از وضعیت وخیم حکومت است. موقعیت امروز خامنه ای در رابطه با حکومت و حکومتیان شبیه به موقعیت ناخدای کشتی در حال غرق شدن است که دیگر کاری از دستش بر نمی آید و فرامین و دستوراتش اعتبار ندارند و سرنشینان کشتی در حال ترک کشتی برای نجات جان خود بدون توجه به ناخدا هستند.
حکومتیان و دور و بری های خامنه ای، حکومت را در حال سرنگونی می بینند و امیدی به خامنه ای برای حفظ آن ندارند. نزدیک شدن معرکه ها و میدان های کشمکشها و یکدیگر پاره کردنهای باندهای حکومت به درب بیت خامنه ای بیانگر این اوضاع هستند.
با گسترده تر شدن دامنه و عمق بیشتر یافتن اعتراضات عمومی علیه حکومت و با پیشرویهای انقلاب، دور نیست که آن زمان که معرکه ها به درون بیت خامنه ای کشیده شوند.