صد روز از انقلاب جاری گذشت-کورش متین
خیزش اعتراضی که پس از مرگ مهسا امینی در تاریخ ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۱ شروع شده بود، یکصد روز پر تلاطم را پشت سر گذراند. اعتراض به قتل مهسا امینی در بازداشتگاه پلیس، بلافاصله و با خاکسپاری او تبدیل به اعتراضات ضدحکومتی شد. مردم در شهر سقز خیابانها را به تصرف درآوردند و به ساختمان فرمانداری حمله کردند و جنگ و درگیری کل شهر را در برگرفت. روز سوم قتل مهسا، اکثر شهرهای کردستان به صحنه اعتراضات خیابانی تبدیل شد و پس از آن اعتصابات عمومی گستردهای برقرار گردید. مردم آزادیخواه و انقلابی ایران در تمامی شهرها به خیابانها آمدند و علیه حکومت دست به تظاهرات زدند. خیابانهای شهرهای مختلف به صحنهی یک قیام انقلابی تمام معنا تبدیل شد.
حکومت تمام تلاشش را کرد تا ماجرا را به مرگ مهسا محدود کرده و با اعلام شفاف سازی از آن ماجرا را خاتمه دهد. از طرف دیگر نیز دم و دستگاه سرکوبش دست به کشتار مردم زده تا فضای رعب و وحشت شدیدی برای به خانه راندن مردم ایجاد کنند. اما این خیزش سریعا ماهیت خود را نشان داد. ماهیتی کاملا سرنگونی طلبانه و با خواست برچیدن تمامی ارکان استبداد حکومتی. مردم در خیابانها زن، زندگی، آزادی را صدا زدند و خواهان پایان دادن به حاکمیت حکومتی شدند که زن را به بند و انقیاد کشانده، زندگی را به یغما برده و آزادی در آن جایگاهی ندارد. مردم معترض به خوبی دریافته بودند که برای دستیابی به هر درجه از آزادی و زندگیطلبی باید حکومت را سرنگون کرد و زنان با خواستهای مترقی و آزادیخواهانه در صف اول این خیزش قرار گرفتند.
این خیزش سراسری به همین جا ختم نشد. معلمان به صحنه اعتراض آمدند و تحصنهایی سازمان دادند. دانشجویان دانشگاهها را به سنگر اصلی آزادیخواهی تبدیل کردند و دانشآموزان با اعتراضاتشان در مدرسه و خیابان به کابوس حکومت تبدیل شدند. کارگران اعتراضاتشان گسترده شد و حتی مواقعی اعتراضات سیاسی و ضدحکومتی به راه انداختند. پدیده اعتصابات عمومی سراسری شد و تمامی شهرهای کشور در پی فراخوانهایی دست به تعطیلی عمومی زدند و اراده سرنگونی طلبانهی خود را در ابعاد دهها میلیونی به رخ حکومت کشاندند.
دنیا این صحنهها را میدید و این خیزش توانست همبستگی های وسیعی در سطح جهانی را به خود جلب کند. از همان روز اول نیروی بسیاری همصدا با مردم آزادیخواه ایران علیه حکومت فاشیستی جمهوری اسلامی به میدان آمد. ایرانیان در کشورهای مختلف به همراه مردم آن کشورها به صدای اعتراض مردم داخل ایران تبدیل شدند و یک اجماع جهانی در همسویی با اعتراضات مردم شکل گرفت. تا اینجای ماجرا، این خیزش توانسته بود یک اتفاق بینظیر و بیسابقه در تاریخ را رقم بزند.
حکومت تماما مرعوب شده بود و برای همین با تمام توانش دست به کشتار و سرکوب زد. دهها هزار نفر را بازداشت کرد. عناصر مهم و شناخته شدهی اعتراضات و جنبشهای اجتماعی را زندانی کرد. برای برخی معترضان احکام اعدام صادر کرد و تا همینجا دو نفر از جوانان آزادیخواه را اعدام کرده است و برای مرعوب کردن جامعه اجرای اعدامها به اتهامات دیگر را گسترش داد و یک جنگ تمام عیار به مردم تحمیل کرد. اما در مقابل شاهد بودیم که مردم تلاش کردند تا شعلهی اعتراضات خیابانی خاموش نشود و در صدمین روز از شروع آن، هرجا که ممکن شد دست به اعتراض زدند.
طبیعتا این جنبش هم مانند هر انقلابی فراز و نشیبهایی دارد. اشکال مبارزاتی تغییر و تحولاتی به خود خواهد دید. اما آنچه که مسلم است این است که مردم امیدوار و مصمماند که حکومت سال جدید را نبیند. اینکه حکومت چند ماه دیگر یا تا هر زمانی بتواند به واسطه سرکوبگری نظامش را حفظ کند هیچ تغییری در اراده و عزم مردم برای تلاش به جهت سرنگونی حکومت نخواهد داد. این جامعه قطعا به عقب برنخواهد گشت و همین حالا هم تاثیرات اجتماعی جنبش به مراتب فراتر از تاثیرات سیاسی آن بوده است. مردم به شکل اعلام نشدهای حجاب اجباری را تا هم اکنون از جامعه جارو کرده اند. اراده عمومی مردم برای سرنگونی طلبی با صدای بلند فریاد زده میشود و کسی ترسی از حکومت در خود نمیبیند. در روزهای آینده شاهد گسترش اعتراضات همزمان با اشکال متنوعی ز سازماندهی مبارزات خواهیم بود. سازماندهیهای مخفی و زیرزمینی در میان جوانان و مردم انقلابی شروع شده است و دارد به سمتی میرود که خلاءهای تاکنونی جنبش را پُر کند.
این جنبش چنانچه با انقلاباش به پیروزی برسد چهرهی تمام منطقه خاورمیانه و حتی جهان را تغییر خواهد داد. چرا که خصلتهای خلاصیطلبی و آزادیخواهانه آن و اینکه درمقابل ارتجاعیترین حکومت تاریخ قرار گرفته است، خود یک پدیدهی ویژهای خلق کرده که قطعا در مناسبات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران و منطقه بزرگترین تاثیرات و تحول را به جا خواهد گذاشت.
صد روز از شروع این خیزش گذشت و تنور و آتش ارادهی انقلابی مردم علیرغم فروکش کردن اعتراضات خیابانی به نسبت روزهای نخستین، داغ است. انقلابی که در ایران در جریان است ابداً تنها بخاطر ایدهآل طلبی و تلاش برای بهتر شدن آینده نیست، بلکه یک ضرودت جامعهی انسانی است و بدون این تغییر هیچ درجهای از زندگی برای مردم متصور نیست. برای همین، این ضرورت موتور محرکه تداوم این جنبش عظیم خواهد بود و تا پیروزی نهایی متوقف نخواهد شد.