عقرب خشکیده به جای مار در جعبه پهلوان قالیباف!-مهران محبی
بعد از مرگ رئیسی جلاد و قصاب ۶۷ معرکه گیران یکی، یکی شروع به پهن کردن بساط خود برای نمایش و به اصطلاح جلب تماشاچی و دریافت هدایا (ترغیب به حضور در پای صندوق رأی) کرده اند.
پاسدار قالیباف یکی از آن معرکه گیران اصلی انتخابات ریاست جمهوری است که هنگام ثبت نام برای کاندید شدن، میدان داری کرده است.
قالیباف زبان بازی های ریاکارانه و مملو از دروغ خود در پشت تعداد زیادی از میکروفن های رسانه های حکومتی را به دو نگرانی اختصاص می دهد و می گوید: “نگرانی اول من مربوط به ایران و آینده و پیشرفت کشورمان و زندگی فرزندانمان است که مربوط به همه ما که به شرایط پیچیده کشورمان نگاه می کنیم و از خود می پرسیم کدام رویکردها باید تداوم پیدا کند؟ و از همه مهمتر این که چه کسی می تواند در این شرایط پیچیده مسؤلیت به سرانجام رساندن کارها را بپذیرد، می باشد. و نگرانی دوم نیز مربوط به صحنه انتخابات و نگرانی از اینکه این جدالهای سیاسی باعث به حاشیه رفتن دغدغه های اصلی مردم و مسئله اقتصاد و معیشت شود!”.
پهلوان قالیباف در ادامه این معرکه گیری و نمایش برای جلب تماشاچی، تقصیر مشکلات یاد کرده و بقیه کارهای به زعم خودش زمین مانده تاکنونی را، متوجه عدم محاسبه درست نسبت دشواری کارها با توانائی ها و نگاه های غیر واقعی به راهکارهای عملی برای حل مشکلات می کند و این موضوع و مشاهده صحنه انتخابات و کم رنگ شدن کارآمدی و راهکارهای حل مشکلات را بخشی از دلایل کاندید شدن اش برای ریاست جمهوری اعلام می کند. او سپس با افزودن سوابق درخشان خود در خدمت رسانی و توانائی های بی بدیل اش برای رفع مشکلات و همچنین اصرار جمعی از نخبگان و کارآفرینان و دانشجویان انقلابی و سایر دلسوزان و دعوت اکثریت نمایندگان و تکلیف کردن جمعی از خانواده های شهدا، همچنین دعوت چهره های برجسته سیاسی جبهه انقلاب را به مجموعه دلایل برای کاندید شدن اش اضافه میکند.
بدین ترتیب قالیباف با کلی منم، منم گفتن و گرفتن ژست خدمت گذاری صادقانه و خالصانه و فارغ از چشم داشت مادی و اعلام عشق به انجام وظیفه در مجلس، حالا وانمود می کند که به خاطر مجموعه دلایل ذکر گردیده ناچار شده که مسؤلیت سنگین دیگری بر مجموعه مسؤلیت های فراوانی که بر دوش کشیده، اضافه کند تا به قول خودش کاری را که در چند سال گذشته برای حل مشکلات اقتصادی مردم در دولت مردمی و مجلس انقلابی شروع کرده اند و به زمان ثمر دهی رسیده است، ناتمام نماند!
اما در پایان این معرکه گیری همانطور که انتظار می رفت نشانی از مار هیجان آور قالیباف برای به هیجان در آوردن مردم نبود و او مجبور شد به اصطلاح عقرب مرده و خشک شده را از صندوق اش بیرون بیاورد و مردم نیز طبق معمول، معره گیری او را دست مایه طنز و ساختن جوک کردند.
با اینحال کل حرف های قالیباف بیخود و چرند نبود. قالیباف به درستی و به طور واقعی مانند هر چپاولگر و شریک جنایت حکومتی ای واقعا نگران آینده خود و فرزندان و آقازاده هایشان است. هر یک از سران و حتی عوامل دست چندم چمهوری اسلامی سوابق ده ها ساله در دزدی و چپاول هزاران و ده ها هزار میلیاردی از ثروت های اجتماعی و عمومی دارند و امروز در شرایط وحشتناک اقتصادی و معیشتی ای که میلیون ها کارگر، معلم و بازنشسته و مردم زحمتکش از تأمین حداقل ضروریات برای یک زندگی بخور و نمیر عاجز هستند و میلیون ها بیکار و خانواده های بیکاران از کودک گرفته تا بزرگسال برای سیر کردن شکم خود زباله گردی می کنند، آقا زاده هایشان در اروپا و آمریکا و کانادا مشغول عیش و نوش و خوشگذرانی هستند و از این نظر مجرمانی هستند که باید در فردای سرنگونی رژیم محاکمه و مجازات شوند.
حفظ شرایط موجود برای ادامه بساط دزدی و غارتگری حکومتیان و وابستگان آنها ضروری و حیاتی است و منظور قالیباف از نگرانی برای آینده “فرزندان”، فرزندان عموم اکثریت مردم کارگر و زحمتکشی که ۴۵ سال است گرفتار فقر و گرسنگی هستند، نیست. منظور قالیباف، فرزندان و آقازاده های خودشان هستند که اگر حکومت با انقلاب مردم سرنگون شود نه تنها رود خروشان پولها و ثروت های غارت شده به سویشان خشک خواهد شد، بلکه هر آنچه که به دستشان رسیده نیز از دستشان در آورده خواهد شد.
این مهره جانی هم مانند همه سران حکومت می داند که گلوی رژیمشان زیر پای انقلاب قرار گرفته و هر روز راه نفس اش تنگ تر می شود. به همین خاطر از پیچیدگی اوضاع و خطیر بودن صحنه انتخابات حرف می زند و از وابستگان باند اصلی در قدرت می خواهد که او را به خاطر سوابق و کارنامه توانائی هایش در خدمت به نظامشان انتخاب کنند.
قالیباف ضمنا بر به هم ریختگی و قمه کشی های باندهای حکومتی علیه یکدیگر تحت تأثیر و فشار انقلاب تأکید می کند که در جریان مخمصه تعیین جایگزین رئیسی اگر اوضاع درست مدیریت نشود، کار دستشان دهد و فرصتی برای بازگشت اعتراضات گسترده و عمومی به خیابان ایجاد کند.
این جمله قالیباف؛ “نگرانی از اینکه این جدالهای سیاسی باعث به حاشیه رفتن دغدغه های اصلی مردم و مسئله اقتصاد و معیشت شود” بیان همان اوضاع به ریخته درونی حکومت و خطر بازگشت به خیابان مردم است که با ریاکاری، نگرانی از فرصتی که قمه کشی های باندهای حکومتی می تواند به مردم برای کله پا کردن حکومتشان بدهد را با نگرانی از دغدغده های اقتصادی و معیشتی مردم آب رنگ می زند.
اوضاع جاری جمهوری اسلامی به حدی بغرنج و وخیم است که حتی به اصطلاح انتخابات اش هم برایش خطر آفرین است. در نتیجه بکار بردن صفت “مضحکه” برای توصیف انتخابات حکومت، کافی و کامل نیست. انتخابات برای جمهوری اسلامی گرفتار در چنگ انقلاب، به یک مخمصه و معضل تبدیل شده است که هر بار بر بی اعتباری، عدم مشروعیت و ضعف و ناتوانی اش در برابر عزم مردم برای به زیر کشیدنش می افزاید.
زندگی در زمان حال و آینده ما و فرزندان ما در نقطه مقابل زندگی و آینده دزدان حاکم و فرزندان و آقازاده های آنان قرار دارد. زندگی و خوشبختی حال و آینده ما و فرزندان ما کارگران و اکثریت مردم در گروی سرنگون کردن جمهوری اسلامی است. در حالیکه ادامه زندگی های شاهانه آقازاده های سران جنایتکار جمهوری اسلامی به ادامه حیات این حکومت نکبت و تباه کننده زندگی اکثریت جامعه گره خورده است.
جمهوری اسلامی باید سرنگون شود تا ما مردم زندگی و آینده ای داشته باشیم. اکنون که جانیان حکومت به جان یکدیگر افتاده اند، زمان مناسبی برای بازگشت به خیابان و وارد آوردن ضربات کاری بر پیکر گندیده حکومت است. مخمصه و گرفتاری انتخاباتی حکومت را به مجالی برای سرنگونی اش تبدیل کنیم.