غارت ۴ میلیاردی و هزینه فایده سرنگونی-یاشار سهندی
بار دیگر در جنگ و دعواههای میان باندهای حکومتی “پرده دیگری از فساد” بیرون افتاده است. این بار رقم نجومی دیگری نزدیک ۴ میلیارد دلار، چیزی نزدیک صدو چهل هزار میلیارد تومان، تحت پوشش صنعت چای و شرکت چای دبش به سرقت رفته است.
اولین نمونه از این گونه غارتگریها در سال ۱۳۷۴ از پرده بیرون افتاد که مقدار آن ۱۲۳ میلیارد تومان بود و آنزمان این رقم شگفت انگیز و بزرگترین اختلاس محسوب میگردید. فاضل خداداد نامی اعدام شد تا “ماجرا کِش” پیدا نکند. برادر محسن رفیق دوست ( از جانیان به نام رژیم اسلامی) که بهمراه خود او در این ماجرا دست داشت به حبس ابد محکوم شد که بعد از مدت کوتاهی آزاد گردید. البته در زندان هم به ایشان بد نمی گذشته، ایشان “مامور خرید” زندان بوده، شغلی مناسب برای دزدی قانونی!
این داستان بارها تکرار شده و کسانی برای سرپوش گذاشتن بر غارتگریها در زندان به قتل رسیدند که آخرین آنها “مه آفرید خسروی” بوده در پرونده معروف به “فساد سه هزار میلیارد تومانی” ، که این مورد هم در زمان خودش رکوردی در چپاول بود و اکنون به رقم عجیب و غریب ۱۴۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان رسیده است. قربانیان ماجرا همیشه کسانی بوده اند که سعی کرده اند با چسباندن خود به حکومت به مال و منال هنگفتی برسند و این در انتظار مدیر عامل “چای دبش” هم هست. مگر اینکه مانند بابک زنجانی از داخل زندان بتواند “هزینه فایده” در امر غارتگری داشته باشد و “رهبر فرزانه” با شَم امام زمانی خود تشخیص دهد ماجرا تا کجا “کش” پیدا کند. اما قربانیان اصلی توده کارکن جامعه هستند که در واقع ثروتی که تولید میکنند اینگونه تاراج میگردد و برای اینکه یک ریال از ثروتی که آفریده اند به شکل امکانات خدماتی یا افزایش دستمزد نصیب شان شود باید باتوم و بازداشت و شکنجه و زندان و اعدام را تحمل کنند که چرا خواستار رفاه شده اند و سبب اخلال در نظم و امنیت رژیم اسلامی سرمایه گردیده اند.
جناب ربیعی شکنجه گر که زمانی وزیر کار بود در یادداشتی با توجه به “فساد ۳.۷ میلیارد دلاری چای دبش” از خود و تبهکارانی مانند خود پرسیده اند چرا در مبارزه با فساد موفق نبودیم! و در این رابطه تاکید دارند: ” … نظریهای در دهه ۶۰ مطرح بود که میگفت فساد روغن چرخ دندههای توسعه است. حتی در ایران هم این بحث مطرح بود. در دعواهای بعد از جنگ میگفتند بالاخره فساد در توسعه ایجاد میشود و فساد در توسعه پرشتاب اجتنابناپذیراست. همان حرف فساد روغن توسعه است.” البته در این نظر ایشان تنها نیستند، شاهزاده پهلوی هم چند سال پیش چیزی شبیه همین مطلب که “پیشرفت، فساد هم بدنبال خود دارد!” را در دفاع از حکومت ابوی خدابیامرزشان گفته بودند.
جناب شکنجه گر (ربیعی) دلایل زیادی شمرده اند که چرا موفق به مبارزه به فساد نمی شوند و پیش فرض همه استدلالش بر نقش فساد بر روغن چرخ دنده توسعه است و فساد را امری طبیعی شمردند که همیشه هست و نمی شود جلویش را گرفت و ظاهرا میشود کنترلش کرد به شرطی که مثلا مطبوعات مورد نظر ایشان منتشر شوند و دولت کوچک شود ( خود همین خواسته در عمل در همه دنیا دیدیدم یعنی کوچک شدن سفره مردم و توسعه گرسنگی) و البته کسانی از جنس ایشان هم در حاکمیت باشند. یا فرمودند مانند عربستان میتوان دیکتاتوری را حفظ کرد اما برای حفظ آن باید یک جورهای جلو برخی فسادها را گرفت و در واقع از موقعیت استفاده کردند تا به حضرت آقا حالی کنند که باندهای رقیب به تنهایی نباید غارتگری کنند.
یک نکته را ایشان اما درست فرمودند و آن اینکه همه “مسئولان نظام” خود را “موقتی” حس میکنند. برای همین این ارقام نجومی اختلاس میشود و هر بار رکورد اختلاس قبلی در ابعادی باورنکردنی شکسته میشود. هر بی سروپایی در حکومت اسلامی در هر جایی دستش بند میشود، معطل نمیکند از پل چند متری بر روی رودخانه ای یا ساخت دستشویی در جای پرت تا حتی پشتیبانی از گروههای تروریستی در منطقه مانند حماس و حزب الله، به هر چه دستشان میرسد غارت میکند. حتی رهبران گروههای نیابتی حکومت در منطقه شریک قافله هستند و ثروتهای نجومی در همین رابطه اندوخته اند و فقط خدا خودش عالم است که در صنایعی مانند تولید ادوات جنگی “فساد نهادینه شده” تا کجا کش پیدا کرده است. سوای اینکه هزینه های سرسام آوری که میتواند خرج رفاه مردم گردد در همین صنایع هزینه میشود یا در تولید خرافات و جهالت مذهبی و یا تامین نیروهای سرکوبگر تلف میشود. در اینجاها “هزینه فایده” آن توجیه شده است!
جمهوری اسلامی علیرغم بیش از چهار دهه حکومت همیشه احساس موقت بودن داشته است. برای همین به هیچ چیزی رحم نمی کنند؛ از خاک تا چای تا صنایع و آب و گاز و نفت و … حتی آسفالت خیابان، همه جا ردپای چپاول و غارتگری دیده میشود. از فلان “مدیر جزء” تا خود خامنه ای مانند اختاپوس سیری ناپذیری چنگ بر ثروتی انداخته اند که با آن میتوان رفاه مردم را تامین کرد.
کم نشنیدم در مقابل هر درخواستی که به نوعی به آسایش و زندگی روزمره مردم بر میگردد فرمودند : “این کف دست بیا مو بکن! پول نیست و نداریم!” یکی از نمایندگان مجلس نکبت اسلامی در توجیه پایمال کردن حق و حقوق بازنشستگان مدعی شده بود: فساد عظیمی در دوساله آخر کارکردن یک کارگر وجود دارد که با افزایش میانگین محاسبه دریافتی مستمری بازنشستگی از دو سال به پنج سال جلو آن گرفته میشود! فرض بگیرید در یک کارگاهی یک کارفرمایی لطف کند و بپذیرد در لیست بیمه کارگر دریافتی کارگر را بیشتر رد کند و البته این را از جیب خود نمی پردازد بلکه از حقوق کارگر کسر میکند. این میشود “فساد عظیم” اما در مقابل “فساد ۳.۷ میلیارد دلاری” همگی به تکاپو افتاده اند که سر و ته قضیه را هم بیاورند و با به گردن انداختن این باند و آن باند حکومتی موضوع را ماستمالی کنند، و آن را ناچیز بشمارند و از سویی حقیقتا در مقابل غارتگریهای در روز روشن و جلو چشم همگان، این رکورد زدنها در اختلاس ناچیز است.
مدتهای طولانی است که بازنشستگان در کف خیابان خواستار افزایش حقوق خودهستند و کارگران در بخشهای گوناگون خواستار مطالباتشان هستند و شعار میدهند: “یک اختلاس کم بشه مشکل ما حل میشه” اما جز سرکوب و سکوت جمهوری اسلامی جوابی به خواسته های آنان نداده اند تا شاید خسته شوند و از سوی دیگر چنین دست به یغمای ثروت جامعه میزنند. و غارت و دزدی دیگر جزو معرفه های حکومت اسلامی است. همانقدر که “فساد چرخ دنده توسعه است” بهمان اندازه ارزان سازی کارگر متضمن توسعه سرمایه داری و چپاول نفس زندگی است، که این امر در جمهوری اسلامی سرمایه به اوج خود رسیده است. اختلاس اخیر تنها تاکیدی بر این امر است که این حکومت بر اساس غارتگری و چپاول و دزدی به حیات خود ادامه میدهد. آرزوی شکنجه گرانی مانند ربیعی برای نُرمال شدن این حکومت با معیارهای امروز سرمایه داری جهانی هیچگاه در جمهوری اسلامی تحقق یافتنی نیست. و مقابله با فساد سازمان یافته در این حکومت سخن یاوه ای بیش نیست. درد بی درمان این حکومت تنها با سرنگونی آن حل میشود و رشته فساد سازمان یافته وقتی از جامعه بطور کلی رخت برمی بندد که اساس روابطه سرمایه داری برچیده شود و به جای آن جامعه ای بر اساس رفاه و آسایش آحاد مردم سازمان یابد نه “هزینه فایده” سرمایه داران و غارتگران زندگی.