فریبکاری مزدوران سرمایه را پایانی نیست-یاشار سهندی
خبرگزار حکومتی ایلنا روز هشت آبان ساعت ۱۰:۲۰ دقیقه خبری را منتشر کرد که بله “اعضای کارگری شورای عالی کار” تو فکر این هستند جلسه شورا را چون “تا این لحظه بحث ترمیم مزد و جبران قدرت خرید از دست رفتهی کارگران در دستور کار نشست امروز” قرار نگرفته جلسه را ترک کنند! خبر چنان هیجان انگیز تنظیم شده بود که گویی هر لحظه ممکن است چرخ مملکت از کار بیفتد! البته ایشان اهل اختلال نیستند فقط خواستند طرف مقابل را کمی بترسانند! که ما نباشیم جلسه رسمیت ندارد، یکی ما را تحویل بگیرد!
بعد از ساعتی خبر آمد که “اعضای کارگری” به قول وزیر اعتماد کردند و “درجلسه می مانند” البته به جز یک نفرشان که قهر کرده. و نهایتا هم قرار شده در جلسه آخر آبان این مثلا شورا، موضوع ترمیم دستمزدها مطرح شود. یکی از همان مثلا اعضای کارگری فرمودند: “امیدی به نشست پایان آبان ندارم.” ( چقدر بد!) “حسن حبیبی عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور” اظهار امیدواری کردند که “دولت و شخص آقای صولت مرتضوی وزیر کار به این واقعیت مهم آگاه باشند که باتوجه به فراوانی جمعیت کارگران، ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادیِ برآمده از فقر و بیپولی، در سطح کلان مشکلساز خواهد شد.” جناب وزیر کار هم در مصاحبه ای فرمودند: “خیلی جلسه خوبی بود” به گفته ایشان “یکی اقناع میشود یکی اقناع نمیشود ذات جلسات اساسا به این شکل است.” یعنی مزدوران تشکیلات سیاه جمهوری اسلامی خفه شوند و هر چه جلوشان میگذارند امضا کنند.
این جنابان هم چند روز قبل از هشت آبان رفتند دست بوسی “رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام جناب آیت الله صادق آملی لاریجانی؛” نه برای ترمیم دستمزد بلکه برای التماس که با تصویب قانون توسعه هفتم “حق الناس” ضایع میشود. علی دهقان کیا (رئیس هیات مدیره کانون بازنشستگان تامین اجتماعی تهران) در مصاحبه ای می گوید:” به ایشان اطلاع دادیم عملا اموال ما (!؟) بازنشستگان توسط دولت تصاحب میشود.” به خواننده اطمینان میدهیم ایشان خون خود را بابت حق بازنشستگان کثیف نمی کنند بلکه نگران کوتاه شدن دست ایشان از غارت است. ایشان به آیت الله جلاد یادآورد شدند:” دولتها از سالها پیش به دنبال به دست آوردن کنترل کامل صندوق تامین اجتماعی بوده و به مرور در دهههای گذشته در این زمینه از طریق گسترش کنترل و مدیریت خود و به حاشیه بردن نقش شرکای اجتماعی کارگری و کارفرمایی در سازمان تامین اجتماعی و انحلال شورای عالی تامین اجتماعی تلاش کردهاند. این تلاش در برنامه هفتم توسعه نیز با قدرت ادامه دارد.” حالا شما پیدا کنید رابطه بازنشستگان با “شرکای اجتماعی کارگری و کارفرمایی”، این دقیقه مثل آن سوال کلیشه ای ریاضی است که با جمع و تفریق کردن تعداد پرتغالها می خواهند پی به سن پرتغال فروش ببرند!
آیت الله هم برای حق الناس خون خودش را کثیف نکرده و به ایشان توصیه کرده بهتر است به”صورت دوستانه این نکات را در جلسات با رئیس مجلس و رئیس محترم جمهور یادآور شوند تا در تصمیمات پیرامون برنامه هفتم مدنظر قرار گیرند.” بالاخره هم آیت الله در روز سیزده آبان در جواب پیگیری خبرنگار ایلنا که قضیه به کجا کشید یادآور شدند: من گفتم که بروند دوستانه حلش کنند و حالا هم ” انشاالله در هیئت عالی، آن مقداری که قانون اجازه می دهد به دغدغه کارگران توجه می شود؛… انشاالله این موضوع را هم بررسی میکنیم.” فرستادن یک صلوات بلند را برای همچین مواقعی لازم است!
ذکر نمونه بالا تنها برای نشان دادن درجه دریوزگی این جنابان بود که البته این هم کفایت نمی کند، پس برگردیم به همان مسئله “ترمیم دستمزدها”؛ در اسفند ماه سال گذشته وقتی از ایشان سوال شد چرا پای مصوبه دستمزدی که چندین برابر زیر خط فقر است امضا کردید؟ گفتند وزیر قول داده اگر تورم رفت بالا، دستمزدها را ترمیم می کنیم! فقط سه ماه گذشت تورم چندین برابر شد. ایشان شانزده خرداد ماه به وزیر محترم نامه نوشتند الوعده وفا: ” وعدههای کاهش نرخ تورم علیرغم تاکیدات حضرتعالی و سایر وزرای حاضر در جلسه تعیین دستمزد عملی نگردیده است.. لطفا دستور فرمایید موضوع اصلاح نرخ دستمزد کارگران برای سال ۱۴۰۲ و راهکارهای جبران قدرت خرید کارگران در دستور اولین جلسه شورایعالی کار قرار گیرد. ” وزیر محترم هم فورا موضوع را تا آبان ماه کش دادند! چون به نقش اصلی ایشان که همانا دریوزگی در مقابل تصمیم سازان و شامورتی بازی در برابر چشم کارگران است واقف هستند.
راستش مطالب بالا را جهت “افشاگری” یادآوری نشده، این مزدوران سرمایه به اندازه کافی رسوای عام و خاص هستند، بلکه یادآوری این مطالب تاکیدی است بر اینکه در جمهوری اسلامی هیچ آبی برای کارگران گرم نمی شود بلکه برعکس هر جلسه منجر به تصمیمی برای بیشتر ضایع کردن حق کارگران است. بطور نمونه در همان جلسه هشتم آبان در مورد دستمزدها حرفی نزدند بلکه به این تصمیم رسیدند که کارگران “بقاع متبرکه” ( زیارتگاههای اسلامی) نیز از شمول قانون کار حذف شوند. و همین تصمیم بخوبی نشان میدهد “مذهب یک صنعت است”؛ کارگران این مکانها هم باید کمترین هزینه را روی دست “خادمان اهل بیت” بگذارد. باید بصرفد و گر نه روایت معتبر پیدا میکنند که شجره فلان امامزاده، نقص دارد و به هیچکدام از ائمه معصومین نمی رسد و در امامزاده را هر چقدر هم شفا داده باشد تخته میکنند.
تا وقتی در بر پاشنه “صرفیدن” یک اقلیت ستمگر میچرخد، فریبکاری یک ابزار مهم این پروسه است و برای آن پایانی در نظام سرمایه داری نمی توان متصور شد. این روزها مزدوران سرمایه بیش از هر زمانی خود را بی فایده می یابند چون کارگران شاغل و بازنشسته متوجه قدرت خود در کف خیابان شده اند. برای راحت کردن این مزدوران از این وظیفه پلشتی که بر عهده گرفته اند و نیز تصمیم سازی خود کارگران برای زندگی شان، سرنگونی جمهوری اسلامی سرمایه بیش از هر زمانی لازم شده است.