قتل آرمیتا و جمهوری اسلامی قاتل-مهران محبی
جمهوری اسلامی از لحظه به کما رفتن آرمیتا گراوند که درمترو توسط مزدوران چادر چاقچوری سرش به میله آهنی خورد، تمام توانش را بکار گرفت تا هر طور شده از مخمصه جنایتی که مرتکب شده است، جان به در ببرد.
برای رژیم نه تبرئه کردن خود از ارتکاب به جنایت مسئله اساسی و ضروری بود و نه برای مردم داخل و افکار عمومی جهانی کشف حقیقت اصل بود. حکومت خود می داند که نمی تواند حتی یک نفر را در هیچ موردی قانع کند. می داند هیچ اعتباری در میان مردم ندارد و در افکار عمومی یک رژیم تبهکار، دروغگو و شیاد به حساب می آید. همه تلاشهای رسانه ای- امنیتی جمهوری اسلامی در مدت ۲۸ روزی که آرمیتا در بیمارستان نگه داشته شده بود، برای آن بود که مردم خشمگین به خیابان نیایند و کارش را یکسره نکنند.
حکومت از روز اول حمله جانیان موسوم به حجابان به آرمیتا مورد اعتراض وسیع هم در داخل و هم در سطح بین المللی قرار گرفت. هیچ کس و هیچ نهاد اجتماعی ای تردید نکردند که آرمیتا توسط مزدوران جمهوری اسلامی ضرب و شتم شده است. گفتمان عمومی بر مجرم بودن حکومت در رابطه با ماجرای آرمیتا تأکید و یقین داشت و در سطح جهانی نیز رژیم را مسؤل جنایت دانستند.
عفو بین الملل خواهان بررسی شرایط آرمیتا توسط هیئت بین المللی مستقل، از جمله کارشناسان سازمان ملل شد. وزیر امور خارجه آلمان هم جمهوری اسلامی را مستقیما مسؤل دانست و گفت : “بار دیگر دختری فقط به خاطر اینکه موی سرش را در مترو نشان داده است برای زنده ماندن می جنگد” و برخی دیگر از سیاستمداران و سران دولتهای غربی واکنشهای مشابه ای داشتند.
جمهوری اسلامی از زمان به قتل رساندن مهسا (ژینا) امینی و شروع انقلاب “زن، زندگی، آزادی” درمانده از حفظ بقاء خود و گرفتار در حلقه فشارهای جهانی است. باور جهانی نسبت به مردم و فضای انقلابی ایران عوض شده است. نگاه مردم متمدن دنیا به طور ویژه بر جامعه ایران و انقلاب جاری متمرکز است و مابه ازای عملی این نگاه و حمایتهای سیاسی و توده ای، ایجاد فشار بر دولتها بوده است که دیگر به مانند گذشته نمی توانند بر جنایات جمهوری اسلامی چشم بپوشند و به راحتی مماشاتشان را با مقوله ساختگی و تفرقه افکنانه “نسبیت فرهنگی” توجیه کنند.
این شرایطی است که رژیم جنایتکار اسلامی را گرفتار و سر درگم کرده است. خودش هم می داند که تقلاهایش حتی برای ترغیب دولتها به چشم پوشیشان بر جنایاتی که در داخل ایران مرتکب می شود، به سیاق گذشته بی فایده است. در داخل یک انقلاب ضد هر گونه تبعیض و نابرابری در جریان است که حمایت ها و همبستگی های جهانی از آن حکومت را به وحشت انداخته است. رژیم می داند که سرنگون می شود، ولی می خواهد سرنگونی اش را هر چقدر که بتواند به تعویق بیاندازد. برای به تعویق انداختن سرنگونی و مرگش ناجار است بازداشت و آدم ربائی، و قتل و هر جنایتی بکند. اما در پی هر قتل و جنایتی که می کند، رعشه مرگ بر پیکرش می نشیند و تصویر سرنگونی جلوی چشمش بیشتر ظاهر می شود. حکومت قاتل با وجود اینکه بعد از به قتل رساندن آرمیتا هنوز سرپا است، اما در مخمصه بیشتری قرار گرفته است.
مردم نه قتل آرمیتا را فراموش می کنند و نه قتل کودکان، و جوانان و جانباختگان انقلاب را . هزاران نفر از انسانهای آزادیخواه بدست این حکومت جنایتکار اعدام و یا هدف گلوله مزدورانش قرار گرفته اند و مردم این جنایات را فراموش نکرده و نخواهند کرد. . انقلابی که در جریان است هر روزش یادآور همه آن جنایات و قتل و اعدامهائی است که توسط جانیان اسلامی صورت گرفته و قدرت پیشروی اش را با الهام از آرمانهای انسانی و مبارزات تا پای جان آن قهرمانان جانباخته می گیرد. امروز همه مردم در ایران دادخوهند .مردم متنفر و خشمگین از ۴۴ سال قتل و جنایت، جمهوری اسلامی را راحت نمی گذارند و با انقلاب خود سرنگونش خواهند کرد.