قتل و عام ۶۷و اتهام سخیف علیه کارگران-یاشار سهندی
یکی از شبهای دم کرده شهریور سال ۶۷، دوستی هراسان خودش را به خانه ما رساند. دستانش آلوده به روغن و اینجا و آنجای صورتش نیز بخاطر روغنی بودن دستانش، لکه های سیاه پوشانده بود. از پریشانی زیاد، حواسش نبود که دست و صورت خود را بعد از پایان کار بشوید. پریشانی او از اخباری بود که شنیده بود. قتل عام زندانیان در زندانها. اخبار هولناک و رعب آور بود. باورش مشکل؛ اما نفس ماجرا حقیقت داشت.
حالا که این جنایت هولناک ثابت شده، برخی از دست اندرکاران آن سعی دارند دامن خود را پاک کنند. آخرین آنها رئیس وقت زندان اوین در سالهای ۶۳تا ۶۷است که با وجود آنکه بسیاری مسایل را پوشیده نگه داشت، اما به صراحت به آن جنایت هولناک اعتراف کرد. و این موضوع بهانه ای شده که متاسفانه کسانی به نام کارگر که خود فکر میکنند خیلی”ضد سرمایه داری” هستند، مدعی شده اند این جنایت بدین خاطر بوده که طبقه کارگر “ضعیف و ناتوان” در این مورد و کل جنایات شکل گرفته دهه ۶۰سکوت کرد! ادعای بس بی رحمانه و بی شرمانه.
یادداشتی در “کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری” به تاریخ ۸خرداد ۱۴۰۲منتشر شده با عنوان “کارگران و قتل عام تابستان ۶۷″، این یادداشت امضای شخص خاص را ندارد، و به نظر میرسد نویسنده یا نویسندگان آن از طرف کل امضا کنندگان “منشور آزادی، رفاه، برابری” چنین ادعایی علیه طبقه کارگر مطرح کرده است.
قتل عام زندانیان ۶۷جنایت بی سابقه ای در تاریخ معاصر ایران را رقم زد. رژیم اسلامی سرمایه با این کشتار انتقام شکست خود در جنگ با عراق را گرفت و بیشتر از آن، هراس از تحولات بعد از جنگ و وجود نیروی بیشمار “مخالفان نظام” که بخش وسیعی از آنها در زندان زیر شکنجه بودند، خطر بالفعلی بود که جمهوری اسلامی را تهدید میکرد. این چنین بود که حکومت دست به قتل عام وسیع زندانیان سیاسی بصورت مخفی زد. به روایت بازماندگان این جنایت، خود زندانیان نیز از اتفاقی که در حال وقوع بود بی خبر بودند.
در سالهای نه چندان دور، هر گاه که در محل کار بحثی در رابطه با جنایات جمهوری اسلامی در میگرفت و به همکاران خود میگفتم در این شهر (تهران)، گورستانی هست که در جاده خراسان واقع شده که محل دفن زندانیان قتل عام شده است، با ناباوری نگاهم میکردند و فکر میکردند “من از سر مخالف با نظام غلو میکنم. این عکس العمل نشان از این داشت که حکومت بخوبی توانسته کار خود را در سکوت پیش ببرد. و سالیان زیادی وقت برد تا به همت جنبش دادخواهی، کل جامعه از این جنایت سبعانه جمهوری اسلامی با خبر شد.
دریادداشت “کانال تلگرام منشور آزادی، رفاه، برابری” درابتدا به فرایند “سرکوب موفق” جمهوری اسلامی تحت بهانه های مختلف میپردازد و اذعان میکند تا :” بدین سان کارگرانِ انقلاب کرده را از پیگیری مطالبات خویش منصرف کند. اقدام دیگر، که همان موضوع مورد بحث ماست، حذف کامل اپوزیسیون از صحنۀ سیاست از طریق دستگیری، زندان، و اعدام آنها بود.” تا همین جا برخلاف نظر یادداشت فوق الذکر این دو مسئله جدا از هم نبودند بلکه از جانب حکومت اسلامی هر دو در خدمت یک هدف بود.
یادداشت فوق وقتی به “موضوع مورد بحث” به روایت خود میپردازد، معلوم میشود بخاطر نبود “تشکل ضد سرمایه داری” ، بخش زیادی از کارگران به سیاهی لشکر جناح رفسنجانی و خانه کارگر تبدیل می شوند و کارگران حتی به تشدید استثمار خود تن در دادند (!!) : ” طبقۀ کارگر نه تنها نتوانست سرمایهداریِ ضربهخورده در انقلاب را زیر ضربات خود بگیرد و به زانو درآورد بلکه به «سازندگی» و ترمیم این سرمایهداری و در واقع به تشدید استثمار هرچه بیشترِ خود تن در داد، همانگونه که پیشتر به انحلال شوراهای خود و جایگزینی آنها با شوراهای اسلامی تن در داده بود.” و از این مقدمات سکوت کارگران در قبال قتل عام ۶۷ را نتیجه میگیرد. یعنی واقعا به نویسنده یا نویسندگان این یادداشت دست مریزاد باید گفت! به نظر میرسد نویسندگان این یادداشت این گفته شخصیتهای اپوزیسیون راست را باور کرده اند: ” که از کوتاهی ماست که دیوار استبداد بلند است!” اما کاش در همین حد بود.
“موضوع مورد بحث” یادداشت فوق چیزمهمتری است، آن هم کوبیدن احزاب وسازمانهای سیاسی مورد سرکوب واقع شده است که “سنگ خود را به سینه میزدند مبارزهشان با جمهوری اسلامی از موضع جنگ قدرت بود و ربطی به مبارزۀ طبقۀ کارگر با نظام سرمایهداری نداشت ” هر چند مدعی اند مستحق سرکوب نبودند! ولطف ایشان در حق این احزاب و سازمانهای سیاسی به این ختم شده “… طبقۀ کارگر باید قاطعانه از حقوق آنها برای فعالیت سیاسی دفاع میکرد، بی آنکه زیر پرچم هیچیک از آنها برود.” و درانتهای یادداشت بار دیگر تاکید شده : “طبقۀ کارگر باید سرکوب و اعدامهای دهۀ۶۰ خاصه تابستان ۶۷ را محکوم میکرد و خواهان آزادی تمام زندانیان سیاسی میشد، بی آنکه این محکومیت و این مطالبه را به سمتگیری سیاسی له یا علیه مواضع احزاب و سازمانهای سیاسی گره بزند.” یعنی بهتر از این نمی شود وسط دعوا نرخ تعیین کرد! مسئله سرکوب یک انقلاب عظیم بود. واین هدف اصلی قتل عام تابستان ۶۷بود.
و باید با قاطعیت یادآور شد در دهه ۶۰کارگران همین جوری به “انحلال شوراهای خود” تن در ندادند. بسیارانی از فعالین کارگری ( که اتفاقا بسیاری شان عضو احزاب و سازمانهای سیاسی مورد بحث بودند) بازداشت و شکنجه و اعدام و اخراج شدند تا حکومت توانست این شوراها را منحل کند. بخش زیادی از طبقه کارگر به سیاهی لشکر رفسنجانی و خانه کارگر تبدیل نشدند، بلکه خانه کارگر به یاری کل حکومت و بخصوص جناح رفسنجانی همه امکاناتی که مربوط به کارگران می شد را زیر سیطره خود گرفته بود و هنوز هم گرفته، و کارگر مجبور است برای اینکه از حداقل امکانات موجود بهره ای ببرد بالاجبار به صورت صوری عضویت این تشکلات را بپذیرد. همین موضوع اما، کسانی را دچار توهم کرده که این تشکلات ضد کارگری گویا از “بدنه وسیع کارگری” برخوردارند، یا نویسندگان یادداشت مدعی شوند کارگران خود به انحلال شوراهای واقعی خود تن دادند و سیاهی لشکر حکومت شدند و در قبال قتل عام زندانیان سکوت کردند!
یادداشت فوق در جمله ای انتهایی نیز اعدامهای اخیر را با طرح یک سوال نتیجه سکوت کارگران میداند: “تأسفآور است که طبقۀ کارگر در آن زمان نتوانست این کار را بکند. آیا اکنون نیز نمیتواند؟” به نظر میرسد یادداشت نویسان کانال تلگرامی فوق، چشم خود را بر هم واقعیتها بسته اند. آیا ایشان در تمام سالهای گذشته در بیانیه های مختلفی که از سوی فعالین و تشکلات کارگری منتشر شده مخالفت صریح کارگران را به موضوع اعدام ندیده اند؟ آیا ایشان که در کانال تلگرام نظرات خود را منتشر کرده اند ندیده اند که کارگران شرکت مشخصی ( مثلا هفت تپه) چه به صورت فردی یا جمعی، در همان کانال علیه اعدامها اعتراض کرده اند؟ آیا یادداشت نویسان انتظار دارند امروز یا فردا بطور مشخص کارگران فلان مجتمع صنعتی یا بهمان کارخانه به خیابان آمده و پرچم نه به اعدام را به دست گیرند، در غیر این صورت هر اعتراضی معنی سکوت میدهد؟ ظاهرا این هم ممکن نیست، چون به باور ایشان کارگران فاقد “تشکل ضد سرمایه داری” از نوعی که ایشان می پسندند هستند.
آنچه تاسف آور است انتشار همچین مطلب سخیفی علیه کارگران است. بهتر است امضا کنندگان “منشور منشور آزادی، رفاه، برابری” به آنچه در کانال تلگرامی که با نام و امضای این منشور منتشر میشود دقت بسیار زیادی به عمل آورند.