قدرت اعتراضات اجتماعی و شکست های حکومت- مهران محبی
در مدت دو هفته گذشته دو اتفاق مهم در نتیجه مبارزات هر روزه و متحدانه جامعه علیه جمهوری اسلامی افتاد.
اول اینکه سرانجام حکومت در برابر عزم راسخ بازنشستگان برای درآوردن حقوقشان از حلقوم دزدان و چپاولگران، شکست را پذیرفت و دولت پرداخت سی و هشت درصدر افزایش حقوق بعلاوه پانصد و پانزده هزار تومان به سایر سطوح مستمری بگیران سازمان تأمین اجتماعی را تصویب کرد که از اول شهریور ماه هزار و چهارصد و یک باید اجرایی شود.
این شکست حکومتی است که سران دزد آن در دولت و دیگر نهادهایش همواره به بازنشستگان می گفتند پول ندارند و با تفنگ و چماق و اسپری فلفل و غیره به تجمعات آنها حمله می کردند.
بازنشستگان را ضرب و شتم می کردند، بازداشت می کردند، دست بند می زدند و به داخل ماشین های ون می انداختند و با خود به کلانتریها و مراکز امنیتی و شکنجه گاههای اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه می بردند تا با ایجاد رعب و وحشت صدایشان را خفه کنند و از تجمعاتشان ممانعت به عمل آورند.
اما بازنشستگان کوتاه نیامدند و متحدانه و با شهامت و شجاعت کم نظیر خواهان دریافت حقوق خود شدند. در جواب چپاولگران که می گفتند پول و منابع مالی برای پرداخت افزایش حقوق نداریم، آدرس دقیق پول ها و منابع مالی را دادند و گفتند که پول هست. آدرس پول و منابع مالی را با شعار هایی چون ” حقوق بازنشسته زیر عباست امروز”، ” یک اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل میشه” دادند.
گفتند که پول ها و منابع مالی برای پرداخت افزایش حقوق بازنشستگان را آخوندها و آیت الله ها در چنگ خود گرفته اند و هزینه عیش و نوش شخصی و خرافه آموزی برای حفظ و نگهداری حکومت می کنند.
گفتند که پول هائی که بابت سی سال کار و زحمت ما و بابت حق بیمه هائی که در این مدت از حقوق های ما کسر شده است و حالا باید به ما پرداخت گردد را دزدان حکومتی به طور سازمانیافته هر روزه چپاول می کنند . و حرف آخرشان را نیز رو به حکومت زدند و گفتند تا حق خود نگیریم از پا نمی نشینیم. بازنشستگان این جدال را با جسارت تمام انجام دادند و یکشنبه های اعتراضی را به هفت روزهای هفته و سی روزهای اعتراضی در هر ماه تبدیل کردند و اینگونه بود که ثابت کردند از پا نمی نشینند و یک شکست سنگین بر حکومت تحمیل کردند.
حکومت قبل از پذیرش شکستش از بازنشستگان، شدیدأ سرکوب کرد و حالا که شکست خورده است حتما بازهم سرکوب خواهد کرد، بازداشت خواهد کرد و دست به هر عمل ضد انسانی ای که از دستش بر آید علیه بازنشستگان خواهد زد. اما اقدامات از این به بعد حکومت علیه بازنشستگان فقط از سر استیصال و برای جبران شکستش خواهد بود، همچنانکه تقلاهای تلافی جویانه از جانب هر شکست خورده ای امری طبیعی است، ولی کارساز نیست و امروز بازنشستگان در موقعیت قویتری برای عقب زدن هرگونه تعرضی قرار دارند.
دومین اتفاق مسرت بخش برای جامعه سراپا خروش و اعتراض در مقابل حکومت، آزادی تعدادی از فعالین معلمان، زنان و کارگران است. حکومت با پرونده سازیهای بی اساس و با تلاش برای ربط دادن آنها به جاسوسی و ملاقات با به اصطلاح جاسوسان خارجی می خواست برای سرکوب اعتراضات در جامعه بهانه و حقانیت بجوید. اگرچه فعالین آزاد شده با تودیع وثیقه های سنگین یک تا دو میلیارد تومانی و به طور موقت است، اما همین هم برای حکومت یک شکست دیگر است.
با آزادی موقت و در ازای دادن وثیقه های سنگین این فعالین، مردم با استقبال گسترده خود مخصوصأ در شهر مریوان به حکومت نشان دادند که همه تلاشهایش برای ترساندن جامعه از طریق زدن اتهاماتی مانند جاسوسی به فعالین معلمان و فعالین کارگری خنثی گردیده است.
در مورد زنان هم همه کوشش های سرکوبگرانه حکومت بی حاصل ماند.
حمایت های وسیع از سپیده رشنو زن معترض به حجاب که برای اعتراف اجباری با صورت کبود شده در اثر شکنجه شکنجه گران در بازداشتگاه اوین در برابر دوربین بازجو خبرنگاران قرار داده شده بود، چه در فضای مجازی و چه در محیط های عمومی و همچنین حمایت از زنان بازداشت شده دیگر به خاطر شرکتشان در کمپین “حجاب بی حجاب” که در مخالفت با هفته عفاف و حجاب حکومت براه افتاده بود، شکست دیگری بود که حکومت از طرف جامعه متحمل شد.
اتهاماتی از قبیل اشاعه فحشا که دستگاه های قضائی و امنیتی به فعالین جنبش زنان و زنان آزادیخواه و ضد حجاب منتسب می کردند تا بتوانند از طریق تحریک احساسات مذهبی و غیرت مردانه و ناموس پرستی در جامعه به سرکوب و جنایاتشان علیه زنان مشروعیت و حقانیت بدهند، عملا به ضد کلیت نظام مذهبی و ضد زن و شرع و سننی که زن را نیمه انسان و محرک فساد و فحشا در جامعه می پندارد تبدیل کرد. و این جواب محکمی بود که مردم به حکومت دادند که آنچه را که آخوند و اسلام در مورد زنان فساد و محرک فحشا می دانند و بر مبنای آن قانون سرکوب تعیین می کنند، برای مردم عین انسانیت، آزادی و حق برخورداری از حقوق پایه ای انسانی است و با تمام توان از آن حمایت می کنند.
جمهوری اسلامی امروز ناتوان تر از هر وقت در حلقه محاصره مردم است.
مذهب که اساس فکری و قوانین مذهبی که اساس حاکمیت جمهوری اسلامی می باشد، در افکار مردم جایگاهش تنگ و مورد نفرت اکثریت جامعه است.
آنچه را که هنوز حکومت را سرپا نگه داشته است فقط سرکوب و خونریزی است و یک عرصه مهم دراتحاد مبارزاتی ما مردم اتحاد علیه سرکوبگری های حکومت است. در برابر اعتراضات ما مردم حکومت ابزار سرکوب، این ابزار نگه داریش را حتمأ از دست خواهد داد و با یک انقلاب قدرتمند اجتماعی سرنگون خواهد شد.