قطع برق و گاز، نشانه هایی از فروپاشی حکومت، کارگر کارگاهی- حمید دائمی

#کارگر_کمونیست #نشریه_کارگری_حزب

مندرج درکارگرکمونیست ۸۶۴

بحران های اخیر که با صورت “قطع برق در مراکز صنعتی و تولیدی” و همچنین مصارف خانگی و اماکن عمومی آغاز شده است؛ نمایانگر یک حقیقت عام است و آن اینکه رژیم دزدان اسلامی- به مانند همه سال های عمرش کثیفش-، قادر به اداره امور جاری نبوده و نمی تواند حتی قدم از قدم بردارد. ناتوانی رژیم در تأمین سوخت نیروگاه ها و همچنین فرسودگی و خارج از رده بودن تکنولوژی و تجهیزات تولید برق و گاز و غیره، همانقدر که تداوم فجایع و بحران های عمیق تر زیستی برای ما مزدبگیران است؛ نشانه مسلّم فروپاشی ساختار اجرایی است- آنچه که آن را سیستم حاکم میخوانیم- و بنا به تعریف سقوط بدون اعلام عمومی است.

آنچه که آشکار است، با قطع برق در منازل و سکونت گاه ها تمامی ابزارهای گرمایشی، رفاهی و ضروری از کار می افتد و این شرایط زیستی برای ساکنان منازل را سخت و دشوار می کند. این اتفاق در مراکز خدماتی و درمانی از تعطیلی و از کار افتادگی هم پیشتر رفته و مثلا در جایی مثل بیمارستان ها و آزمایشگاه های علمی و غیره، بیشتر به فاجعه شبیه است. در نتیجه تا همینجای کار هم، فقدان این عنصر حیاتی برای زندگی روزمره، بخش وسیعی از جامعه را از شروط زندگی معمولی خارج می کند.

اما خوب است اشاره کنیم بسیاری از همین خانواده ها به کار خانگی اشتغال داشته باشند- که در بسیاری از مناطق شهر تهران و شهرهای بزرگ لااقل اینچنین است- از کار و فعالیت بازمانده و به اقتصاد و شرایط زیستی آنان آسیب های جدی می رسد.

مراکز خدماتی و تولیدی های خرد هم دقیقا با چنین مشکلی مواجه هستند و بدلیل فقدان برق از امور جاری بازمانده و دچار افت تولید و ارائه خدمات شده و اولین نتیجه آن تعطیلی و اخراج کارگران و عدم دریافت مزد حداقلی خواهند شد.

وضع صنایع و مراکز تولید صنعتی، بخصوص در عرصه تولیدات کشاورزی و صنایع غذایی و مایحتاج روزمره مردم از این هم فاجعه بارتر است. چیزی که غیر از بالا رفتن قیمت تولیدات و گرانی های افسار گسیخته در همه عرصه ها، نتیجه فاجعه بار دیگری به نام اخراج و بیکار سازی گروهی کارگران ببار آورده است.

در این گیر و دار دو مطلب قابل توجه است. اول اینکه طبق گزارش کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی ایران، “هزینه تحمیلی به صنایع بدلیل بی‌برقی ۸ هزار میلیارد تومان یا ۱۱۰ میلیون دلار در روز است”. در ادامه گزارش آمده است: ” رقمی که اگر تنها در یک ماه از سال سایه خود را بر فراز صنعت بگستراند، زیانی بیش از  سه میلیارد دلار را به واحدهای تولیدی کشور وارد می‌کند”. چیزی که در گزارش مشهود نیست، این نکته است که این زیان، به چه کسانی وارد و از جیب چه کسانی هزینه می شود؟

اظهارات اخیر رییس کمیسیون صنعت ایران (کلاهی صمدی) بنوعی گروه هدف این ضرر و زیان را مشخص می کند. وی پس از تأکید بر خسارات و ضررهای این بحران، صراحتا “از وقوع یک سونامی در پی اخراج نیروی انسانی از صنایع با تدوام شرایط کنونی خبر داده است”.

با این وصف روشن شد که هزینه این خسارات از کجا و به حساب چه کسانی خواهد بود. کارگران و مزدبگیران! کسانی که “مرغ عزا و عروسی” سرمایه هار و غارتگر حاکم هستند. اما شاید نتیجه محتوم این نباشد. باید چشمان خود را باز کنیم و آنسوی دیگر را هم نظاره کنیم. به این بر می گردیم.

طبیعی است که سرمایه برای جلوگیری از افزایش هزینه تولید و یا درست تر بگویم؛ برای کسب سود و ارزش اضافه بیشتر، همواره به دنبال کم کردن هزینه های تولید و معمول ترین و دم دست ترین فاکتور آن؛ کم کردن دستمزد، بالا بردن ساعت کار، و در این مورد اخیر؛ مرخصی های بدون حقوق طولانی، اخراج و بیکار سازی برای جلوگیری از پرداخت مزد، بدلیل طولانی شدن ساعات خاموشی و بی برقی است. این یعنی اینکه، هزینه بی کفایتی و بی مصرفی مدیران سیستم سرمایه، که بجای مدیریت منابع و عناصر تولید و کار در جامعه، مزدبگیران “باید” آنرا  بپردازند. آنها طی این سال ها تنها به فکر دزدی و غارت بوده اند و درکی نسبت به نوسازی و یا مرمت منابع انرژی و صنایع و ابزار تولید نداشته و نخواهند داشت.

جالب تر اینکه هیچ کدام از مسئولان و متولیان امر و کارشناسان رسمی و غیر رسمی؛ از واقعیتی عریان تر سخن نمی گویند و آن اینکه در پی بحران انرژی، ناتوانی و بی برنامگی رژیم و کل دستگاههای اجرایی و مدیریتی اش برای اداره امور جاری از کار افتاده و کاملا سقوط کرده  است و آنچه مشاهده می شود تنها ماکتی از سیستم است که فقط به زور بگیر و ببند و نیروی سرکوبش خود را سرپا نگهداشته است.. با اینهمه، گرچه به شکست و فروپاشی اعتراف نمی کنند؛ اما همه این مزدوران و غارتگران، یکصدا از وحشت سونامی انقلاب، خواب به چشم ندارند. این واقعیت عظیم تر از سونامی بیکاری است که در کمین حاکمیت دزدان اسلامی نشسته و از “رگ گردن” به آنان نزدیکتر است.

در کنار بحران انرژی که در نوع خود فلج تقریبا کامل اقتصادی را به همراه آورد؛ سقوط هر روزه ارزش ریال و نا برابری رشد یابنده بواسطه همین بی ارزشی واحد پولی که دستمزد ما با آن محاسبه و پرداخت می شود؛ دو فاکتور عمده ای است که غلیان ها و جوش و خروش جامعه را درپی خواهد داشت. این موضوع گرچه محصول دو فاکتور مهم اقتصادی و سیاسی است؛ اما در جای خود حائز اهمیت بسیاری است.

آنچه که در روزهای اخیر شاهد بوده ایم- و مطمئنا هر روز بیشتر و گسترده تر خواهد شد-؛ بر خلاف انتظار رژیم و حتی برخلاف موارد گذشته، واکنش های جدید اعتراضی در مراکز و شهرک های خدماتی و تولیدی بود که واقعیت نگاه جامعه نسبت به حاکمیت دزدان و غارتگران است. زمزمه های درون این اعتراضات شورانگیز و مثال زدنی است. در تجمع کارگاه ها و مراکز تولیدی که بدلیل قطع برق به کوچه ها و خیابان ها می آمدیم، کارگران بوضوح از تعیین تکلیف با مسببین این فجایع سخن به میان می آوردند. جالب است بدانیم، با وجود حضور مزدوران کارفرما و کاسه لیسان صاحبان مراکز تولیدی، کارگران با خشم و عزمی راسخ به حمله برای تخریب و تصرف مراکز برق و گاز سخن می گفتند. تعدادی از آنها پیشنهاد به بستن و سد کردن جاده می دادند برای همراه کردن مردم محلات مختلف با ما کارگران که در آستانه بیکاری و اخراج قرار داریم. آنچه که در مجموع از روحیه ی جدید این زحمتکشان که عمدتا تحت استثمار وحشتناک و افسار گسیخته قرار دارند، نه تحمل و نه منتظر تغییر ماندن؛ که فراخوان به اقدامات فوری و عاجل هست.

این اتفاق احتمالا در دیگر مراکز و مناطق افتاده و یا خواهد افتاد. این فضا و روحیه، آن چیزی است که علی رغم حدس و گمان رژیم، اما بزودی و بسرعت تمام جامعه را غافلگیر و تومار رژیم را خواهد بست. حاکمیت دزدان حاکم اینبار هم قصد دارند هزینه بحران و فجایع حاصل از بی کفایتی خود را به دوش مزدبگیران جامعه بیاندازد. اما کارگران هوشیار و آگاه از آنند و در تدارک به میدان آمدن گسترده هستند تا هرچه  سریعتر برای برچیدن بساط این دزدان و غارتگران دست بکار شوند.

با تأکید دوباره بر سر آنچه که رژیم دزدان اسلامی انتظار دارد؛ یعنی انداختن هزینه خسارات حاصل از فروپاشی خویش گردن ما مزدبگیران، اما اینبار، با توجه به تجربیاتی که از تقریبا دو سال و نیم پس از انقلاب زن زندگی آزادی به همراه داریم و با اتکاء به تشکل های رو به ازدیادی که پس از انقلاب حاصل و ایجاد کرده ایم، فرصت را غنیمت شمرده و امکان حیله و ترفند را به دزدان حاکم نخواهیم داد.

زمزمه های اعتراض و اعتصاب در حال تبدیل شدن به غرش و فریاد همگانی است و جا دارد ما کارگران و مزدبگیران با فراخوان به سراسری کردن اعتصابات و اعتراضات ابتکار عمل را در دست گرفته و با پشتوانه و تکیه بر خواست همگانی و همه آحاد جامعه، که سرنگونی و گرفتن ارکان قدرت از دست سرکوبگران و استثمارگران حاکم است، هر چه سریعتر به آرمان های انقلاب مان جامه عمل بپوشانیم.

قدرت حقیقی در دستان ماست؛ آنچنان که از پیش گفته ایم: “این آخرین پیام است، بدون ما کار شما تمام است”. هنگام عمل نهایی فرا رسیده است.  اکنون زمان اتحاد و همکاری و انسجام بیشتر و همچنین گسترش شوراها و تشکل های کارگری و دیگر بخش هاست؛ برای سرعت عمل دادن به پایان عمر کثیف دزدان جنایتکار سرمایه حاکم.

همقطاران، کارگران و مزذبگیران، نوبت به ما رسیده و این فرصت را از دست ندهیم. برای تحقق خواست ها و مطالبات همه مزدبگیران و محرومان و تحقق انقلاب زن زندگی آزادی، ارتباط و پیوستن به صفوف حزب انقلاب، حزب کمونیست کارگری را هرچه سریعتر عملی کنیم.

زنده باد انقلاب زن زندگی آزادی

مرگ بر رژیم دزدان جنایتکار اسلامی حاکم

 

#کارگر_کمونیست #نشریه_کارگری_حزب