قیام مردم علیه اعدامها سرفصل جدید انقلاب-شهلا دانشفر
قتل حکومتی سه جوان معترض در سحرگاه ۲۹ اردیبهشت به اسامی مجید_کاظمی، #صالح_میرهاشمی، #سعید_یعقوبی که در پرونده ساختگی “خانه اصفهان” به اعدام محکوم شده بودند، ولوله ای در سطح جامعه برپا کرد. اعدام این سه جوان و خطر اعدام جوانانی بیشتر در دیگر زندانها به سرآغاز فصل جدیدی در انقلاب زندگی تبدیل شده است.
به محض پخش خبر این اعدامها از همان آغاز صبح در اصفهان و محلات بسیاری از تهران مردم به خیابان ریختند و فریاد مرگ بر حکومت اعدامی بر فضای خیابانها طنین انداز شد. جمعی از جوانان در مقابل منزل سعید یعقوبی تجمع کردند و در همدردی با این خانواده به داخل منزل رفته و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند. بلافاصله نیزبرای همان شب فراخوانهایی برای اعتراضات خیابانی شبانه و راه بندانهای اعتراضی و شعاردهی از منازل داده شد و در محلات بسیاری از تهران و دیگر شهرها این اعتراضات شکل گرفت. فریاد شعار “وای به روزی که مسلح شویم” از سوی جوانان در تهرانپارس تهران در این شب شدت خشم و انزجار جامعه را بیان میکرد. همزمان در چندین کشور در سطح جهان آکسیونهایی اعتراضی برپا شد و برای روز بعدش در سی ام اردیبهشت در بیش از ۵۰ شهر جهان تجمعات اعتراضی برپا شد و ایرانیان بسیاری در خارج از کشور در این آکسیونها شرکت کردند. تلویزیون کانال جدید نیز انعکاس قدرتمند صدای این اعتراضات بود.
این اتفاقات بازتاب جهانی بسیاری داشت. اگنس کالامارد دبیرکل عفو بینالملل نیز در این رابطه نوشت:”عواطف ما همراه خانواده و دوستان آنهاست”. همچنین بار دیگر دولتهایی عزبی ناگزیر به واکنش شدند و دولتهایی چون سوئیس، نروژ، اتریش اعدام سه جوانی معترض در اصفهان و اعدامها را محکوم کردند . اگنس کالامارد دبیرکل عفو بینالملل نیز در این رابطه مینویسد:”عواطف ما همراه خانواده و دوستان آنهاست”.
فراخوان سه روز اعتراض “دیگر نمیگذاریم جوانانمان را بکشید”
صبح سومین روز قتل مجید_کاظمی، #صالح_میرهاشمی، #سعید_یعقوبی یعنی در ۳۱ اردیبهشت بود که فراخوانی تحت عنوان “دیگر نمیگذاریم جوانانمان را بکشید!” به سه روز اعتراض سراسری داده شد که خطابش به همه مردم بود. فراخوانی محکم و قوی که از سوی چهارده نفر از خانواده های دادخواه، ده تشکل و نهاد از کارگران، بازنشستگان، مدافعین حقوق زن و حقوق کودک و صد و هفده نفر از چهره های شناخته شده کارگری و فعالین اجتماعی در اعتراض به اعدام این سه جوان و اعدام ها داده شد و روز آغازش همان سی و یکم اردیبهشت بود. این فراخوان بطور واقعی آینه ای از قیام جامعه علیه اعدام ها و برای تداوم انقلاب بود.
فراخوانی که در سر سخنش چنین آمده بود: “این عزیزان را کشتید به گمان اینکه فریاد #زن_زندگی_آزادی را که در اعماق جامعه نهادینه شده، خفه کنید.اما این اعدامها ذره ای در عزم ما معلمان، کارگران، بازنشستگان، زنان و دانشجویان، دانش آموزان و خانواده های دادخواه و همه مردم برای پایان دادن به اینهمه ظلم و ستم و نابرابری و آپارتاید جنسیتی علیه ماشین سرکوب و شکنجه و ارعاب و اعدام تاثیر نخواهد داشت. ما همانطور که اعلام کرده ایم نه تنها با ماشین اعدام حکومت خاموش نمیشویم، بلکه خروش و طغیانی دیگر را رقم خواهیم زد. ما را از مرگ و اعدام نترسانید. ما برای حمایت از جوانانمان هیچگاه چنین استوار و پابرجای نبودهایم. ما پیام عزیزان مان از زندان را که طلب کمک می کردند و گفتند: #نگذارید_ما_را_بکشند را آویزه گوشمان کرده ایم و هیچ گاه فراموش نمی کنیم و به حاکمیت با صدای بلند اعلام میکنیم که دیگر نمیگذاریم جوانان ما را بکشید.”
در این فراخوان از همه دادخواهان و همه مردم خواسته شده بود که هر کجا که هستند و به هر شکلی که میتوانند در روزهای اعلام شده صدای اعتراض خود را بلند کنند. از جمله در فراخوان چنین آمده بود: ” در این روز میتوان با شعارنویسی ها، با نصب بنرهای اعتراضی در خیابانها، با شعاردهی های پشتیبانانه در محلات مختلف تهران و شهرهای دیگر، با پپوستن به خانواده هایی که عزیزانشان در خطر اعدام هستند از جمله در قزلحصار کرج و با تجمع و اعتصاب اعتراض کنیم.”
این فراخوان بیانگر قیام مردم علیه اعدامها و برای تداوم انقلاب است. این فراخوان در عین حال قدمی عملی در راستای منشور خواستهای حداقلی بیست تشکل است که یک بند آن پایان دادن به هرگونه مجازات مرگ و اعدامهاست.
کارزار علیه اعدام ، کارزاری قدرتمند و توده ای
در پاسخ به فراخوان سه روزه اعتراضی “دیگر نمیگذاریم جوانانمان را بکشید” و در فضای پرالتهاب جامعه ۳۱ اردیبهشت و یکم خردادماه روزهایی پر از اعتراض بود. روزهایی که از جمله بازنشستگان تامین اجتماعی و مخابرات بنا بر فراخوانهایی از قبل اعلام شده در چندین شهر تجمع داشتند. شب هنگام نیز شعار دهی های شبانه در محلاتی از تهران همچون تهرانپارس، امیرآباد، سعادت آباد، ده متری ارامنه، شهرک باقری، حوالی زندان اوین، ستارخان، و در شهرهایی چون مشهد، اصفهان، شاهین شهر، آمل و رشت شعاردهی های شبانه جریان داشت و مردم شعار میدادند: “مرگ بر خامنهای “،”مرگ بر دیکتاتور”، “مرگ بر بسیجی و سپاهی”،”مرگ بر خامنهای لعنت بر خمینی”، ” مرگ بر جمهوری اعدامی”، “مرگ بر خامنهای قاتل”، “جمهوری اعدامی نمیخوایم نمیخوایم”.
همزمان در این روزها شعارنویسی ها و آویزان کردن بنرهایی با دستنوشته های اعتراضی علیه حکومت و بساط سرکوب و اعدامش در دانشگاهها و خیابانها در شهرهای مختلف بسیار گسترده است. در عین حال اعتصاب غذای زندانیان قزلحصار در اعتراض به افزایش اعدامها ادامه دارد و بنا بر گزارشات هم اکنون زندانیان سالن ۲ در زندان قزلحصار در اعتصاب غذا به سر میبرند.
همچنین در روز یکم خرداد ماه شماری از زندانیان سیاسی زن محبوس در اوین در اعتراض به اعدامهای اخیر از جمله اعدام دو نفر در اراک به اتهام “سبالنبی” و سه معترض در اصفهان دست به تحصن زدند. این زندانیان بر اینکه این اعدامها موجب بقای جمهوری اسلامی نخواهد شد تاکید کرده و اعلام نمودند که مردم به عمر این “حکومت خونخوار و زنستیز” پایان خواهند داد.
اینگونه است که امروز ما با جنبشی توده ای علیه اعدامها روبروییم . به عبارت روشنتر جمهوری اسلامی حکومتی است در سراشیبی سقوط . اعدام میکند تا انقلاب را عقب بزند و در مقابل ما با جنبشی توده ای علیه اعدام روبروییم که با شعار “ما همه با هم هستیم” با قدرت جلو آمده و کل بساط توحش و بربریت حاکم با تمام دستگاه سرکوب و جنایتش را به چالش میکشد.
در این نبرد مردم در قامت جنبش های اجتماعی خود و تشکلها و نهادهای مبارزاتی شان و با خواستهایی روشن و شفافی وارد میدان شده و با شعار هایی چون “جمهوری اعدامی دیگر نفس ندارد”، “دار، شکنجه، اعدام دیگر اثر ندارد” عزم راسخ خود را برای رهایی از جهنم جمهوری اسلامی اعلام میکنند.
بعلاوه اینکه بیانیه ها و قطعنامه های تشکلهای مختلف کارگری و بخشهای مختلف جامعه کیفرخواست جامعه علیه اعدامها است. مثالهای بارزش بیانیه های اعتراضی تشکلهای مختلفی همچون ندای زنان ایران، کانون نویسندگان ایران، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، نهادهای ال جی بی تی، سندیکای شرکت واحد، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان و تشکلهایی از دانشجویان است که هر کدام به گونه ای صدای اعتراض کل جامعه علیه اعدام ها را بازتاب می دهند. همچنین جمعی از فرزندان اعدام شدگان دهه ی شصت طی بیانیه ای ضمن اعلام همبستگی با خانواده های اعدام شدگان اخیر، انزجار و خشم خود را نسبت به اعدام ها اعلام داشتند. و امروز نیروهایی که خود از امضا کنندگان منشور خواستهای حداقلی بودند. منشوری که با ۲۰ امضا منشور اتحاد مبارزاتی مردم بود، با استناد به بندی از آن بر لغو مجازات مرگ تحت هر عنوانی و برای هر جرمی تاکید دارند و این خواست امروز به مضمون هشتگ های مبارزات مردمی علیه اعدام در مدیای اجتماعی تبدیل شده است. و این خود نشانی از پیشروی انقلاب زن زندگی آزادی است.
این چنین است که قیام توده ای گسترده ای علیه بساط سرکوب و اعدام حکومت سرفصل جدیدی در انقلاب زن زندگی آزادی گشوده است. در متن این شرایط اعتراضات گسترده در میان بخشهای مختلف کارگری از جمله تجمعات هر روزه بازنشستگان و ادامه اعتصابات کارگران پروژه ای پیمانی نفت ، جنبش گسترده بی حجابی و اعتراضات وسیع مردمی در سطح جامعه همه و همه پاسخ محکم جامعه ایست که بیمی از اعدام و سرکوب ندارد و محکم و استوار ایستاده و ادامه انقلاب را فریاد میزند. جامعه ای که لحظه ای آرام و قرار ندارد و خود حکومتیان هشدارشان به یکدیگر از سر گیری موج گسترده تر اعتراضات مردمی در کف خیابان است.
با اتکاء به قدرت این مبارزات و با تداوم قدرتمند تر انقلاب و رفتن بسوی تجمعات بزرگ اعتراضی و اعتصابات سراسری میتوان اعدام ها را متوقف کرد. میتوان در زندانها را گشود و همه بازداشت شدگان انقلاب و زندانیان سیاسی را رها کرد. میتوان جمهوری اسلامی را زیر شدیدترین فشارهای بین المللی قرار داد و دولتهای جهانی را به بایکوت این حکومت وادار نمود و بدینگونه راه را برای پیشروی انقلاب و جارو کردن کل بساط جهنمی جمهوری اسلامی گشود. زنده باد انقلاب.