لغو اعدام، سقوط دومین خاکریز- یاشار سهندی
یکسال از قتل محمدمهدی کرمی و محمدحسینی در زندانهای جمهوری اسلامی گذشت. مصادف با این سالگرد “بیانیه تشکلهای کارگری و اجتماعی علیه اعدام ها و سرکوبگریهای حکومت” منتشر شده، که در آن تاکید شده است: در طی یکسال گذشته با شعار زن زندگی آزادی ” معیشت، منزلت و داشتن زندگی انسانی را حق مسلم خود اعلام کردیم” اما حکومت علاوه بر همه روشهای ارعاب، زندان و شکنجه و تبعید…” اعدام ابزار خطرناک پیشبرد این سیاست” را در سطح وسیعی بکار برده است. صادر کنندگان بیانیه خواستار توقف اعدامها شده اند، و برای این مهم فراخوان داده اند”متحد و سراسری سدی در برابر این سرکوبگریها باشیم.”
دیگر بر کسی پوشیده نیست جمهوری اسلامی همیشه برای دوام خود، به قول زنده یاد نوید افکاری ” به دنبال گردن برای طناب دار” است. اگر بتوان صفت “قاتل بالفطره” برای یک حکومت بکار برد، به تمام معنا این صفت به جمهوری اسلامی میچسبد. در واقع این حکومت نه در روز ۱۲ فروردین مثلا یک رفراندوم، بلکه با براه انداختن جوخه های تیرباران در پشت بام مدرسه ای که خمینی در آن روز را به شب میرساند، رسمیت یافت و این ماشین جنایت از آنزمان یکسره در کار بوده است. برای این حکومت هیچ فرقی نمی کند که چه کسی را میکشد، فقط میکشد که پابرجا بماند. از زیر پلی در منطقه گنبد کاووس که نمایندگان شوراهای ترکمن صحرا را به قتل رساند، تا در فرودگاه سنندج، مبارزین این شهر را حتی بروی برانکارد تیرباران کرد. از کشتار در روستای در نقده تا نیزارهای ماهشهر و در کلیه زندانهای شهرهای ایران و کف خیابان؛ قتل و شکنجه کسب و کار این حکومت بوده و هست. این حکومت تا توانسته است محیط امنی برای این کسب و کار فراهم کرده است و برای این کار از هیچ کاری و هیچ چیزی مضایقه نکرده است.
جمهوری اسلامی سرمایه، بدون اعدام نمی تواند دوام خود را تصور کند. این حکومت از ابتدا با نام الله و با ریختن خون بیشماران توانست سدی بر یک انقلاب باشد و اکنون که خود را با یک انقلاب عظیم مواجه می بیند و به فرمان رهبری که زبان خدا شده با موج اعدام هایی که به راه انداخته تلاش دارد شاید انقلاب زن زندگی آزای را به عقب براند. این حکومت بیش از هر رژیم دیکتاتوری دیگر در دنیای معاصر این را ثابت کرده که اعدام نه حکمی برای اجرای “عدالت”، بلکه درست برعکس ابزاری برای گسترش و تحکیم نابرابری و ستمکاری است. این حکومت ثابت کرده است که “اعدام قتل عمد دولتی است”، و این دیگر نه یک مسئله “حقوق بشری”، یا باور فعالین علیه اعدام، بلکه به امری اثبات شده برای کل جامعه تبدیل شده است.
بیانیه ده تشکل کارگری و اجتماعی، نمونه ای گویا، روشن و صریحی از مبارزه علیه اعدام است. جنبشی که روز بروز قدرتمند تر و دامنه اش گسترده تر میگردد. کار به جایی رسیده است که آمران قتلها حتی در زندانها دیگر نمی توانند با خیال راحت به امورات تبهکاری شان بپردازند. صحنه اعتراضی و بی نظیر تاریخی علیه صادر کنندگان حکم اعدام در زندان اوین از سوی زندانیان سیاسی زن، نشانگر این است که روز بروز عرصه بر قاتلان تنگ تر میشود. بیانیه ده تشکل علیه اعدام تداوم این حرکت مهم تاریخی و اعتراضی توده ای علیه اعدام است . از جمله چندی است که خانواده های محکومین به اعدام تجمعاتی اعتراضی با شعار “نه به اعدام” مقابل نهادهای جنایی حکومت شکل میدهند.
بیانیه ده تشکل کارگری و اجتماعی علیه اعدام نشانه دیگری است که انقلاب زیبا زن زندگی آزادی در غلیان است، اگر انقلاب را تنها تظاهرات خیابانی ندانیم. هر چقدر حکومت مرگ آفرین است، انقلاب زن زندگی آزادی درست برعکس زندگی بخش است. نام این انقلاب با نام “ژینا” گره خورده که مفهومی جز زندگی بخشیدن به جامعه ندارد. بیانیه ده تشکل تاکیدی بر همین امر است.
“معیشت، منزلت و داشتن زندگی انسانی” در بیانیه ده تشکل کارگری و اجتماعی حق مسلم توده مردم اعلام شده است، که این سه هیچکدام بدون دیگری قابل تصور نیست. جمهوری اسلامی سرمایه برای نابودی هر کدام از این سه خواسته در طی بیش از چهار دهه گذشته تا توانسته مرگ تولید کرده است. برای تحقق و داشتن زندگی انسانی اولین قدم و مهمترین آن لغو حکم اعدام است. باید سایه شوم این ابزار شنیع قتل عمد دولتی از سر جامعه کم شود. لغو حکم اعدام بعد از حجاب، دومین خاکریز جمهوری اسلامی است که باید هر چه زودتر سقوط کند. سقوط این خاکریز به نوعی حتی اپوزیسیون راست سلطنت طلب را هم منزوی میکند که سمبل شکنجه و قتل، پرویز ثابتی را به جلو صحنه آورده اند. سقوط این خاکریز نه تنها سقوط جمهوری اسلامی را سرعت میبخشد، بلکه دست بورژوازی در ایران را در سرکوب خشن و بی رحمانه جنبشهای سیاسی و اعتراضی می بندد.
بیانیه ده تشکل که در واقع تکمیل منشور بیست تشکل است، با اتکا به جنبش قدرتمند علیه اعدام، تضمین مهمی است که توده های مردم، آنانی که سهم اصلی در تولید ثروت در جامعه را دارند، آنانی که هیچ نفعی در مرگ و مرگ آفرینی ندارند و مصمم ترین بخشهای جامعه علیه اعدام هستند، آنانی که در عین حال انقلاب زن زندگی آزادی را به اشکال مختلف عمق میبخشند، عملا جلوی ملاخور شدن این انقلاب را میگیرد. انقلاب زن زندگی آزادی راهی جز پیشروی ندارد و بیانیه ده تشکل علیه اعدام یک اقدام مهم در این راستا است. و خود بیانیه اینچنین بر آن تاکید دارد:
“برای ما مردم به جان آمده از فقر و تبعیض و چپاول و غارت و محروم از پایه ای ترین حقوق انسانی مان، برای ما مردمی که بخاطر طلب حق و حقوق از دست رفته مان عزیزانی را از دست داده ایم راهی دیگر بجز پیشروی وجود ندارد. از همین رو با صدایی رسا همچون کارگران ذوب آهن اصفهان که شعار دادند و فریاد زدند”باتوم و گارد ویژه دیگر اثر ندارد”، همچون کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز که با ایستادگی شان در برابر تعلیق و اخراج همکارانشان ایستاده و با شعار “نه تهدید، نه زندان، دیگر اثر ندارد” و همچون زنان پیشرو که با شعار “زن زندگی آزادی” به مصاف زندانبانشان رفتند و بر تداوم مبارزات تاکید کردند، ایستاده ایم و کوتاه نمی آییم.”. نه به اعدام.