محیط های کار قتلگاه کارگران-پویان پیروز
روزانه حوادث متعدد بزرگ و کوچکی در محیط های کاری رخ می دهد که اخبار بسیاری از این حوادث نه تنها منتشر نمی شوند، بلکه حتی کارفرمایان با تهدید به اخراج کارگر آسیب دیده گزارش حادثه را به مراجعی همچون تامین اجتماعی گزارش نمی دهند.
فقط در فاصله روزهای اول تا دهم دی ماه سال جاری، در شش حادثه دردناک دوازده کارگر جان خود را از دست داده و ۷۶ کارگر دیگر مصدوم شده اند.
انفجار در کارخانه رنگ سازی اطلس فام، انفجار خودرو حامل کارگران سردخانه بهار در بروجن، آتش سوزی در استراحتگاه کارگران معدن سنگ فلورین، ریزش آوار ساختمانی در تهران، ریزش دهانه تونل تنگ هونی در چهارمحال و بختیاری، ریزش تونل معدن زغال سنگ کهن در طبس و مرگ دو کارگر بر اثر استنشاق گاز منواکسید در اسلام آباد غرب، فجایع دلخراشی است که در چند روز گذشته اخبار آن منتشر شده است.
جنگ سرمایه علیه نیروی کار، محیط های کاری را به قتلگاه کارگران تبدیل کرده است. سالانه بیش از سیزده هزار حادثه کاری در ایران رخ می دهد که این رقم در دنیا یک رکورد است و در نتیجه آن قریب به نهصد نفر به کام مرگ فرستاده می شوند. صد البته کارگرانی که مشمول قانون کار نیستند یا کارگرانی که تحت فشار و تهدید کارفرما از شکایت و پیگیری حادثه صرف نظر کرده اند، از آمارهای دولتی حوادث و مرگ و میر ناشی از کار حذف شده اند و این آمار قطعا بیشتر و فاجعه بار تر است. چرا که اگر کارگری پس از حادثه شکایت نکند یا در صورت مرگ کارگر بازماندگان وی شکایت نکنند، در آمار حوادث کار وزارت کار گنجانده نمیشود.
این تعداد جان باختن کارگران در سال که به طور میانگین معادل با مرگ ۲.۵ کارگر در هر روز می باشد چیزی جز قتل و جنایت توسط سرمایه داری حاکم نیست. چرا که نظارت بر مباحث ایمنی به طور صد درصدی در اختیار دولت است. وزارت کار و وزارت بهداشت متولیان امر ایمنی در محیط کار و نظارت بر آن هستند. اما در فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۹، این وظیفه چهار بار بین هر دو وزارتخانه پاسکاری شد و بعد ها موضوع ایمنی فنی به وزارت کار واگذار گردید.
قانون کار ضد کارگری ایران محصول پیش نویسی است که در سال ۱۳۶۲ تهیه و نگارش و هفت سال بعد تصویب شد. جان کارگران برای کارفرمایان و حکومت حامی آنها که خودش بزرگ ترین و فاسدترین کارفرما است آنقدر بیارزش است که عملا در طی چهار دهه گذشته جز همان مواد و تبصره های نیم بند مندرج در فصل چهارم قانون کار که مجموعه ای از باید ها و نباید های بی خاصیت برای کارگران است، هیچ دستورالعمل و آیین نامه بهداشت حرفه ای و ایمنی فنی جدیدی تدوین و بروز رسانی نشده است.
این باید ها و نباید ها به گونه ای تنظیم شده اند که عملا می بینیم در صورت بروز هر حادثه ای، به سادگی مسئولیت اتفاقات به حساب بی احتیاطی کارگر گذاشته شده و این کارگر است که “مقصر ۱۰۰ درصدی” شناخته و معرفی می شود و کارفرما را بی تقصیر جلوه می دهد. کارفرمایانی که تنها به فکر منافع مالی خود هستند و به مزدبگیران کمترین توجهی ندارند و در این شرایط تنها حقوق کارگران است که روز به روز کمتر و ثروت پیمانکاران بیشتر و بیشتر میشود.
دولت و کارفرمایان برای کسب سود بیشتر و از روی منفعت طلبی، کمترین توجهی به تامین تجهیزات ایمنی و آموزش کارگران ندارند و وقیحانه با جان کارگران بازی می کنند.
برای سرمایه داری جمهوری اسلامی جان کارگر و زندگی و معاش او و خانواده اش بی ارزش است.
در این نظام که اولویت فقط پر کردن جیب های مسئولین و مقامات از طریق غارت و چپاول ثروت های عمومی جامعه و دریافت حقوق های نجومی است، پرداخت دستمزد و حقوق کارگران ماه ها به تعویق می افتد. کارگر مجبور است یا بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا مشغول به کار شود و مطالبه گری او و خواسته هایش با سرکوب و پرونده سازی پاسخ می گیرد. کارگر از داشتن تشکل محروم است و فعالینش در زندان ها حبس و شکنجه می شوند. محیط های کار به شدت ناایمن هستند و حق حیات و جان و سلامت کارگرهر روزه در این محیطهای غیر امن مورد تعرض سرمایه است و در مجموع این نظام و این سیستم شرایط مرگباری برای کارگران آفریده است.
این واقعیات تلخ به روشنی مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی این حکومت وحشی حامی سرمایه داری را پیش روی طبقه کارگر قرار می دهد.
تنها مبارزه متشکل کارگران است که می تواند نقطه پایانی بر چنین حوادثی بگذارد.
کار از مطالبه گری و ایجاد کارزار برای الزام به رعایت حقوق کارگر و تضمین کارفرما برای ایجاد محیط امن کاری گذشته است تنها کاری که باید کرد این است که به این بردگی کاری و بردگی مزدی خاتمه دهیم.
برخورداری از یک زندگی امن و یک زندگی انسانی حق بدیهی همه کارگران و همه آحاد مردم است اما این حق هرگز در بقا و تداوم حکومت سرمایه داری اسلامی موجود محقق نمی شود.
باید این حکومت و سیستم ضد کارگر و ضد انسانیت را بزیر کشید.