معنای زندگی در مبارزه- یاشار سهندی
“…ما هر موقع که مبارزه کردیم، زندگیمون خیلی بهتر و معنادار تر بوده،…” این پیام یوسف بهمنی یکی از نمایندگان کارگران شرکت نیشکر هفته تپه، در آستانه بازنشستگی به هنگام ثبت آخرین خروج اش است. و حضور او و امثال او بی شک به مبارزه کارگران در ایران و بخصوص کارگران نیشکر هفت تپه معنای خاص بخشید. یوسف بهمنی با آن صدای گرمش که حق کارگر را مطالبه میکرد، انصافا زندگی و مبارزه کارگران را با معناتر کرد.
بازنشستگی یوسف بهمنی همزمان شد با پایان سال و شروع سال جدید، و پیام او باید و میتواند سرلوحه مبارزات ما در سال جدید باشد؛ که در واقع ادامه مبارزاتی خواهد بود که در سالهای گذشته رخ داده و رنگ انقلاب، انقلاب زن زندگی آزادی را به خود گرفته است.
سال ۱۴۰۴ شروع شد. نه آنگونه که “تصمیم سازان” میخواستند، مردمی مستاصل و گرفتار در گرداب عمیق فقر و فلاکت. بلکه با وجود آوار هر چه مصیبت و بدبختی، عید نوروز فرصتی شد که مردم ایران نشان دهند که نه تنها مستاصل نیستند بلکه هدف شان سرنگونی حکومت است. در این راستا پیشاپیش زن و مرد دست در دست همدیگر بر گرد آتشها رقصیدند و به جشن و پایکوبی برخاستند و به سلامتی همدیگر، حتی در کف خیابان جامها را بر هم زدند تا سال ۱۴۰۴ سال سرنوشت ساز در تاریخ معاصر ایران بشود. و چقدر این صحنه ها زیبا و باشکوه بود که از نزدیک پیش از سرنگونی حکومت مشاهده شد. و دیدیم که چگونه نیروهای امنیتی در خودروهای خود حبس بودند و نگاه خلا وارشان به اعماق مغاکی بود که در انتظارشان است. صحنه هایی که باز هم انتظار میرفت بعد از سرنگونی حکومت اتفاق بیفتد و در زمان حاکمیت این رژیم سفاک روی داد.
عباس عبدی، یکی از پیش باختگان حکومتی در یک اظهار نظر به این واقعیت اینگونه اشاره کرده است: ” وقت قانونی این بازی حذفی تمام شده و امسال وارد پنالتیها شدهایم. یا میرویم به مرحله بالاتر یا حذف میشویم.” یک اصلاح طلب شکست خورده نمی تواند اقرار کند که جمهوری اسلامی بازی را کاملا باخته است. بازی را به مردمی باخته که تصمیم گرفته اند آنگونه که میخواهند زندگی کنند. مرحله بالاتر برای جمهوری اسلامی گوری است که دهان باز کرده تا او را ببلعد.
جشن و شادمان همگانی هم به ابزار مهم مبارزه علیه حکومت اسلامی سرمایه تبدیل شده است. از زندان و شکنجه و یگان ویژه و باطوم و گلوله و گاز اشک آور ناامید شده اند، چماقهایشان را در ارومیه روی سر چرخاندند و نتیجه ای نداشت جز اینکه نفرت مردم را از مذهب و حکومت مذهبی عمیق تر کنند. امام جمعه شهر نیشابور درخواست تخریب مقبره خیام را داده است، جرات دارند یک چکش بر آن بزنند تا مشاهده کنند که چگونه حکومت شان ویران خواهد شد.
در این میان رسانه های اپوزیسیون راست هم سوء با جمهوری اسلامی سعی در ایجاد توسعه وحشت از جنگ و تحریم و حمله ترامپ و ناتانیاهو را دارند. بسیار تلاش میکنند که با وعده اینکه یک لمپن میلیاردی که هدف اصلی اش حمله به سطح معیشت مردم امریکا است تا تولید را برای سرمایه داران در امریکا به صرفه کنند، برای نجات مردم ایران و حفظ تمامیت ارضی ایران، جمهوری اسلامی را با بمباران سرنگون خواهد کرد. با این تدبیر آبی سرد بر آتش مبارزات مردم بپاشند و به خیال ابلهانه خود مردم را در انتظار نگه دارند؛ که ترامپ حمله خواهد کرد و نیروهای نفوذی موساد در بالاترین سطح حاکمیت گرفته تا فلان دست های مزدور منتظر سوت آغاز سرنگونی توسط دولت امریکا هستند تا قدرت را بدست گیرند. این داستان، از آخرین خیال بافی های شهرام همایون است. خیال بافی هایی آگاهانه که سعی دارد مردم به خیابان آمده را به خانه برگرداند و از مطالباتشان برای یک زندگی بهتر دست بردارند و بگذارند “تصمیم سازان” کارشان را بکنند.
زندگی برای ما مردم بسیار با معناتر شده است، چون همگان در مبارزه شرکت دارند. و این حضور همگانی پیش از هر نیرویی تصمیم سازان را به هراس می افکند. ما همانگونه که یوسف بهمنی در مورد هفت تپه تاکید داشت هر وقت مبارزه کردیم روزهای خوبی داشتیم، چون در آن ایام است که همدیگر را می یابیم و به قدرت خود پی میبریم. و این را بارها در مقاطع مختلف به صورت سراسری تجربه کرده ایم. و همین مبارزات باعث شده که مطالبات ما در سطح نماند و بیشتر از پیش آگاهانه و هدفمند شود که در منشورهای مطالباتی مختلف، در بیانیه های مختلف و در پیامهای منفرد این مطالبات مطرح شده است؛ و این همه نشانگر این است که قرار نیست ما مردم با وعده سرخرمن به خانه برگردیم.
مبارزات ما مردم با معناتر شده است چرا که خواستهایی که در مانیفست اعلامی حزب کمونیست کارگری فرموله گردیده است، به اشکال مختلف در گوشه و کنار این مملکت در هر جا که مبارزه بوده فریاد کردیم؛ خواستهایی که به جنبش ما برای سرنگونی عمق بخشیده است و رئوس آن عبارتند از:
۱- انحلال دولت، مجلس، قوه قضائیه، دادگاهها، بنیادها و سایر نهادهای سیاسی و اجرائی و ایدئولوژیک رژیم
٢- انحلال فوری کلیه نهادها و نیروهای جاسوسی، امنیتی، سرکوبگر مسلح و شبه مسلح حکومت.
٣- الغای قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی، قانون قصاص، قانون کار، قوانین ضد زن و تمام قوانین ضد انسانی جمهوری اسلامی.
۴- بازداشت فوری و محاکمه علنی سران و کلیه مقامات جمهوری اسلامی که در انقلاب جاری و در تمام طول حاکمیت این رژیم مسئول، آمر و یا عامل کشتار و جنایت علیه مردم بوده اند. پیگرد بین المللی مقامات فراری حکومت.
۵- حسابرسی مالی از کلیه مقامات حکومت و وابستگانشان و همچنین کلیه موسسات و بنیادهای مذهبی، اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی. مصادره اموالی که این مقامات و موسسات از راه دزدی و غارت اموال مردم تصاحب کرده اند، بازگرداندن اموال و دارایی های به سرقت رفته کشور که توسط سران و مقامات حکومتی به خارج کشور برده شده و صرف آن در خدمت رفاه همه افراد جامعه.
۶- ممنوعیت مجازات اعدام. اعدام قتل عمد دولتی است و مطلقا در هیچ شرایط و تحت هیچ بهانه و برای هیچ جرمی نباید اعمال شود.
٧- آزادی فوری و بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی. پایان دادن به پدیده زندانی سیاسی و عقیدتی. هر نوع شکنجه، ارعاب، تحقیر و اعمال فشار فکرى و روانى بر افراد بازداشتى، متهمین و محکومین از جمله اعتراف اجباری مطلقا ممنوع است.
٨- لغو حجاب و هر نوع پوشش اجباری مذهبی. ممنوعیت هر نوع جداسازى زنان و مردان در موسسات و مجامع و اجتماعات و معابر و وسائل نقلیه عمومى. ممنوعیت هر نوع جداسازى و محروم سازى افراد از محیط اجتماعى و امکان معاشرت با دیگران. آموزش و پرورش مختلط در تمام سطوح.
٩- برابرى کامل و بىقید و شرط زن و مرد در تمام حقوق و شئون اجتماعی، مدنى و فردى و لغو فورى کلیه قوانین و مقرراتى که ناقض این اصل است.
١٠- جدائی کامل مذهب از دولت، از سیستم قضائی و از آموزش و پرورش. ممنوعیت تدریس دروس مذهبى، احکام مذهبى و یاتبیین مذهبى موضوعات در مدارس و موسسات آموزشى.
١١- لغو مذهب رسمی. آزادی کامل مذهب و بی مذهبی به عنوان عقیده و امر خصوصی افراد.
١٢- ممنوعیت هر نوع تقویت مالى و مادى و معنوى مذهب و فعالیت ها و نهادها و فرقه هاى مذهبى توسط دولت و نهادهاى دولتى.
١٣- اعلام و تضمین آزادی بی قید و شرط بیان و اندیشه، اعتصاب، اعتراض، تجمع، تشکل و تحزب. آزادی رسانه ها، آزادی استفاده از مدیای اجتماعی.
١۴- برسمیت شناسی بی قید و شرط حق تشکیل سازمانهای صنفی و مدنی، اتحادیه ها و شوراهای مستقل از دولت برای کارگران، معلمان، دانشجویان و دانش آموزان، کارکنان ادارات و بطور کلی همه مردم.
١۵- تامین رفاه و حرمت و شادی کودکان. مصونیت کودکان و افراد زیر شانزده سال از هر نوع دست اندازى مادى و معنوى مذاهب و نهادهاى مذهبى. ممنوعیت حجاب کودکان. ممنوعیت جلب افراد زیر شانزده سال به فرقه هاى مذهبى و مراسم و اماکن مذهبى .تضمین حق هر کودک به یک زندگى شاد، ایمن و خلاق.تضمین رفاه و سعادت هر کودک، مستقل از وضعیت خانوادگی و سطح درآمد خانواده.
١۶ – لغو تبعیض و ستم ملی، قومی و اتنیکی. برسمیت شناسی حقوق برابر برای همه شهروندان در همه مناطق و استانهای کشور.
١٧- برسمیت شناسی حق تحصیل و فعالیت ادبی و هنری و رسانه ای به زبان مادری و ایجاد امکانات لازم برای این امر.
١٨ – لغو کلیه تبعیضات و نابرابریهای مذهبی و جنسیتی و حقوقی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی. باید همه مردم به عنوان انسان از حقوق و موقعیت و امکانات اقتصادی-اجتماعی کاملا یکسانی برخوردار باشند.
١٩- مقابله با آلودگیها و تخریب محیط زیست. این حق همه شهروندان و نسلهای آتی است که از هوای پاک و سالم، آب پاک، مواد غذایی سالم و زیستن در یک طبیعت سالم و امن برخوردار باشند.
٢٠- برخورداری همگان از آموزش و پرورش و بهداشت و درمان رایگان.
٢١- تامین فوری مبرم ترین نیازهای رفاهی جامعه. تعیین حداقل دستمزد و افزایش دستمزد با دخالت مستقیم نمایندگان تشکل هاى کارگرى در مقیاس سراسرى. بالا رفتن اتوماتیک حداقل دستمزد به تناسب تورم. تامین معیشت کلیه افرادی که فاقد درآمد کافی هستند.
٢٢- رفع هر گونه تبعیض علیه رنگین کمانی ها ( جامعه LGBTQ+ ). افراد با هر گرایش جنسی میتوانند زندگی مشترک داشته باشند. ازدواج رنگین کمانی ها باید به رسمیت شناخته شود.
٢٣- آزادی همه شهروندان در مناسبات و روابط شخصی و خصوصی. برسمیت شناسی ازدواج مدنی و
“ازدواج سفید”. کلیه افراد بزرگسال، اعم از زن و مرد با هر گرایش جنسی، در تصمیمگیرى در مورد ازدواج و طلاق و زندگی مشترک با یکدیگر، و در روابط جنسى خود با سایر افراد بزرگسال کاملا آزادند. روابط جنسى داوطلبانه افراد بزرگسال با هم، امر خصوصى آنهاست و هیچکس و هیچ مقامى حق کنکاش و دخالت در آن و یا اعلان عمومى آن را ندارد.
٢۴- زدودن هر نوع رنگ مذهبی از ازدواج در اسناد و مراجع رسمی دولتی. اجرا یا عدم اجرای مراسم خاص، اعم از شرعی و عرفی، برای ازدواج نقشی در رسمیت آن و مقام آن در برابر قانون ندارد.”
با بدست گرفتن چنین مطالباتی و جدال جانانه مان با حکومت جنایت و کشتار زندگی ما معنای متفاوتی یافته است.
و در ادامه چنین جدال با شکوهی است که در جشن های نوروز امسال نیز بار دیگر فریاد زن زندگی آزادی سر داده شد و این پیام روشنی است که جامعه ایران با وجود مصیبت حاکم، زنده و پویا بدنبال رهایی خویش است، چرا که ” انقلاب زن زندگی آزادی انقلابی است مدرن و پیشرو، چپ، آزادیخواهانه و عمیق.”