موثر بودن اعتراض از جنس کف خیابون-یاشار سهندی
دغل بازی مزدوران سرمایه پایان ندارد. ایشان شکایت از داروغه نزد داروغه بردند، “که به ما قول داده بودند مصوبه مزدی در صورت افزایش تورم اصلاح میشود و ما غفلت کردیم و آنرا امضا کردیم، لطفا برای حفظ آبرو به شکایت ما ترتیب اثر دهید!” جناب داروغه چی، زد و برجک ایشان را تخریب کرده، تا حالی کند تاریخ مصرف تان رو به اتمام است. به گزارش ایلنا “هیات تخصصی بیمه و کارِ دیوان عدالت اداری، شکایت کارگران در مورد ابطال دستمزد ۱۴۰۲ را رد کرده است؛ …با این حساب، فعلاً هیچ برنامهای برای اصلاح حداقل دستمزد کارگران شاغل و بازنشسته در کار نیست”.
حسن جبیبی یکی از دغل بازان از جنس محجوب و حسن صادقی فرمودند:” نباید ناامید شد چون هنوز کار تمام نشده و میتوان به رای صادره اعتراض کرد، هرچند بسیار بهتر بود که دیوان عدالت، شکایت کارگران را وارد میدانست و رای ابتدایی خود را مبنی بر ابطال دستمزد ۱۴۰۲ صادر میکرد چراکه این دستمزد هم غیرقانونی است و هم ناعادلانه.” این جناب که میخواهد نشان دهد کم نمی آورد، بنا به گزارش ایلنا ” در پایان خطاب به وزیر کار میگوید: لطفاً در اسرع وقت به وظایف قانونی خود عمل نمایید؛ در همین هفته، نشست شورایعالی کار را برگزار و مزد را به اندازه تورم واقعی ترمیم کنید؛ نگذارید بار گناهِ قانون شکنیِ مزدی بر دوشتان بیفتد و کوله بارتان سنگین شود.” . جناب وزیر به آن دنیا اعتقاد دارد و از ترس آتش جهنم، شاید توبه کند و خواسته حسن حبیبی بر برگزاری نشست شورای عالی کار(سرمایه) را عملی کند! ولی موضوع اینجاست: “مال دنیا چشم انسان را کور میکند!” جلب نظر سرمایه مهمتر از خدای صاحب بهشت و جهنم است. فعلا تا اطلاع ثانوی تامین هیزم جهنم سرمایه برای کارگر بهتر از وعده نسیه بهشت آخرت است.
از سوی دیگر، در هفته گذشته سید قاتلان، ابراهیم رئیسی برنامه هفتم توسعه را به مجلس برد و در برنامه ارائه شده به مجلس اسلامی مشخص شد که اعتراض بخوبی میتواند موثر باشد. در طرح اصلاح شده مواد مربوط به طرح استاد و شاگردی حذف شده است، اما هنوز دست اندازی به حق و حقوق کارگران در مورد بازنشستگی، و نیز حق بیمه کارگران به قوت خود در این طرح باقی است. با این حال اعتراض باید از جنس اعتراض کف خیابان باشد تا هارترین حکومتها مجبور شوند عقب نشینی کنند.
اعتراض از جنس مزدورانی مانند جنس حبیبی و محجوب، اعتراض از سر اختلافات جناحی و کوتاه شدن دست ایشان از غارت است. یا اعتراضی از جنس اساتید اقتصاد، از جنس این که ” حرفهای کلی مانند توسعه بازار سرمایه چندان جواب نمیدهد، در برنامه باید بیان و تعیین شود که مثلا فلان کار باید چگونه انجام شود، برنامههای پیشین نیز همه به همین شکل بودهاند و از همه مهمتر این است که هیچیک از این برنامهها مبنا و منبع تامین مالی مشخصی نداشتند… برنامههای تدوین شده در ایران نوعی آرزوهای مجریان مناسک برنامهنویسی در ایران است.” این هم اعتراضی است اما اعتراض از سوی کسانی است که معتقدند یک مشت بی سواد فارغ التحصیل دانشگاه (!)امام صادق، بر دولت حاکم شده اند و باید کار را به دست کاردان سپرد. کسانی که خوب بلدند با پنبه سر ببرند. به اعتقاد ایشان : ” در مورد برنامه بودن نیز باید بگویم که ویژگی برنامه این است که اولا وقتی شما منابع محدود دارید باید آن را به صورت مشخص روی حوزههایی از صنایع پیشبرنده دیگر صنایع در کشور مصروف کنید و قرار دهید و مطمئن باشید اگر این صنعت فعال شود میتواند با خود صنایع دیگر را هم فعال کند.” این حرفها را یکی از اساتید بی شمار اقتصاد، حسین راغفر میگوید که معتقد است برنامه هفتم “نئولیبرالیسم عریان است.” (اینجا معلوم میشود در مکتب امام صادق هم بحث استثمار اولویت اول است نه نوع کیفیت آتش جهنم!) اما هدف نهایی در برنامه نویسی از سوی هر جناحی و باند سرمایه هدف اصلی شان از توسعه، تضمین سود سرمایه است. اعتراض استاد اقتصاد نیز از نگرانی اش نشات میگیرد که برنامه ای مانند برنامه توسعه هفتم موجبات فراهم شدن شورش عظیم گرسنگان می شود.
طرح های توسعه در جمهوری اسلامی، طرح های از جنس یک رژیم متعارف سرمایه داری نیست که به قول استاد اقتصاد با برنامه در چند حوزه مشخص موجبات رشد و پیشرفت اقتصادی را فراهم می آورد بلکه این عناوین اسم محترمانه تضمین سود سرمایه است. جمهوری غارت و چپاول اسلامی نه توانش را دارد، نه در بند آن است که به قوانین عرفی سرمایه داری تن بدهد. نیاز سرمایه به این حکومت نیز از این دست مطالبات نیست بلکه خواهان دیکتاتوری بسیار خشن این حکومت است که در ضمن که ایشان چپاول میکنند شرایطی هم فراهم شود که بهره کشی از انسانها فراهم و تضمین شده باشد. طرح و لوایحی که در این حکومت تنظیم میشود قوانینی صوری هستند، که به وقت اش هر بند قانونی که دست و پاگیر باشد بی هیچ نگرانی زیر پا گذاشته میشود. بنا به توصیه خامنه ای هر قانونی هم در جهت سرکوب و چپاول لازم باشد میتواند و باید فورا تصویب شود. قانون توسعه هفتم هم چیزی در این حد است.
اما یک اتفاق مهم در این میان افتاده است. انقلاب زن زندگی آزادی به پشتوانه چهار دهه مبارزه بی وقفه علیه حکومت اسلامی پیش از پیش دست حکومت اسلامی را بسته است. به این معنا عقب نشینی حکومت اسلامی در طرح توسعه هفتم به یمن مبارزات جاری ممکن شده است. و در بطن همین مبارزات است که تلاشهای مضحک مزدوران سرمایه در تشکلات سیاه حکومتی ثمری ندارد جز بی آبروی بیش از پیش آنها. در یک ماه گذشته بار دیگر ثابت شد اعتراضی که هدفاش نه سود ، بلکه رفاه اکثریت جامعه باشد موجبات تامین نظر کارگران میشود. اعتراض باید از جنس این سخنان باشد: “….آیا میدانید برنامه لایحه هفتم توسعه تمام قد در خدمت اردوگاه سرمایه داری است؟ !آیا میدانید برنامه هفتم توسعه، یک برنامه کاملا ضد کارگری است؟!…” که بازنشستگان بیان کرده اند؛ بی شک اعتراضات از این جنس، دربطن انقلاب است که عقب نشینی را به حکومت اسلامی تحمیل کرده است.
مزدوران سرمایه امیدوارند تا برنامه هفتم توسعه در مجلس اسلامی سرمایه “چکش کاری” شود. اما واقعیت این است با چکش مبارزات در کف خیابان است که میتوان و باید حکومت را وادار به تسلیم شدن کرد.