نکاتی پیرامون سازمانیابی کارگران-بهروز برزو
بررسی سازمان طبقاتی کارگران نیازمند درک دقیقی از مبارزه طبقاتی و نیز پیوندی ارگانیک با بدنهی کارگری است. به عبارتی هیچ نسخهی از پیش آمادهای برای ایجاد یک سازمان کارگری وجود ندارد. از جمله الزامات سیاسی و امنیتی برای ایجاد یک تشکل، ترسیم مرزهای فعالیت علنی و مخفی، اتخاذ روشهای متنوع بهمنظور کاهش فشار امنیتی، تلاش در جهت پشتیبانی و حمایت نهادها، سازمانها و احزاب مترقی در عین استقلال سازمان کارگری، استفاده از ظرفیتهای مدیای اجتماعی برای طرح خواستهها و مطالبات کارگران، تلاش مستمر در جهت پیوند مطالبات کارگران با خواستههای عمومی تودهها، تأکید بر مطالباتی که قابلیت تعمیم بهسایر بخشهای طبقه را دارا باشد، ایجاد صندوقهای اعتصاب، برگزاری مجامع عمومی برای اعمال اراده و دخالتگریحداکثری بدنه کارگری در تشکل و مواردی دیگر از این دست همه موضوعاتی است که در این بحث میگنجد. در این نوشته سعی خواهیم کرد بهبخشی از این موضوعات بهنحوی که به ترسیم کلیت مورد نظرمان یاری رساند بپردازیم.
عمل جمعی کارگران در محل کار، اقدامی است بر علیه کارفرمایان و سرمایه داران که خود نتیجه متحد شدن آنها حول خواستهای فوری شان است. ادامه این عمل متحد و جمعی کارگری است که باید و میتواند به تشکلیابی کارگران منجر شود. چگونگی این متشکل شدن طبعا بستگی پیدا میکند به شرایط کاری کارگران، موقعیت اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی آنها، و توازن قوای موجود. در این میان فعالین کارگری انقلابی و رادیکال و چپ نقش کلیدی در متحد کردن و سازمانیابی اعتراضات کارگری دارند. هر چقدر مبارزه و تشکل کارگران بیشتر به مجمع عمومی متکی باشد و بتواند بدنه کارگری را با خود داشته باشد، به همان درجه قدرتمند تر و متحد تر عمل خواهد کرد. به لحاظ امنیتی نیز ادامه کار تر خواهد بود و سد محکمی خواهد بود در برابر تفرقه افکنی های سرمایه داران وحکومتیان. بدینگونه است که تشکل کارگران و مبارزات آنها در مسیر فرا روی از مطالبات فوری به خواستههای انقلابی و رادیکال حرکت میکند. وقتی از خواستهای رادیکال صبحت میکنم طبعا منظور ما مفاهیمی تئوریک و بیربط بهسطح مبارزه طبقاتی در جامعه نیست. بلکه قرار داشتن در مسیر بیان مطالبات عمومی و سراسری جامعه است که در واقع کل بساط سرمایه داری وحشی حاکم و ساختارهای آنرا به چالش میکشد. مطالباتی که خواستهای بخش عظیم جامعه را نمایندگی میکند و میتواند به مرکز ثقل اتحاد بخش های مختلف کارگری و ۹۹ درصدی های جامعه تبدیل شود و مبارزه طبقاتی در کل جامعه را تقویت کند.
همچنین روشن است که اشاره به طبقهی کارگر صرفاً به معنای صرف کارگران صنعتی یا کارگران بخش مولد نیست. بلکه از نظر من طبقهی کارگر به کلیهی نیروهایی اشاره دارد که در جریان تولید سرمایهدارانه اجبار بهفروش نیروی کار خود دارند و از مجرایی بهغیر از فروش نیروی کار خود امکان بازتولید اجتماعی برای آنان میسر نیست. بدین ترتیب طبقهی کارگر شامل بخشهای مختلفی از جمله معلمان، پرستاران، کارمندان، نیروهای خدماتی، شاغلین در بخش حمل و نقل و… است.
از سوی دیگر استقلال تشکل کارگری به معنای مستقل بودن آن از دولت است. وگرنه در هر محیط کارگری ای کارگران گرایشات مختلفی دارند و حتی ممکن است عضو این حزب و آن جریان سیاسی باشند. و بازتاب سیاسی این گرایشات را در مجمع عمومی کارگران و چگونگی پیشبرد مبارزاتشان میتوان دید. به عبارت روشنتر یک تشکل کارگری مشتمل از اعضایی با گرایشات مختلف است و یا وابستگی حزبی و سازمانی خاصی دارند و در مجمع عمومی آن تشکل حضور دارند و نقش آفرین هستند. بنابراین اینجا بحث بر سر هژمونی سیاسی است. بحث بر سر اینستکه چه گرایشی و رویکردی در جریان مبارزه میتواند مهر خود را به آن مبارزه بزند. در همین راستا یک کارگر کمونیست و حزبی تلاش میکند که نماینده اتحاد کارگران و مطالبات رادیکال و سراسری کارگری باشد. تلاش میکند که با نقش سیاسی خود از به انحراف کشیده شدن مبارزات کارگری و تشکل خود جلوگیری کند و نگذارد که مبارزات کارگران بدنبال این جناح یا آن جناح حکومتی کشیده شود. و این کار را با اتکاء به مجمع عمومی و تاثیر گذاری بر روی کارگران و تصمیم گیری های جمعی به پیش میبرد. از منظر فعالین اجتماعی نیز پیکان نقد نه به کارگر وابسته به حزب بلکه متوجه خط مشی سیاسی و جهتگیری طبقاتی جریانات سیاسی است.
بطور واقعی نیز طبقهی کارگر بهعنوان اصلیترین نیروی پیشبرنده تاریخ یا بهعبارتی بهعنوان سوژهی انقلابی حامل رادیکالترین خواستهها و سازندهی جامعهی بدیل وضع موجود است و تشنه راه حل های رادیکال و انسانی است. به این معنای که انسان از لحظهای که در جریان مناسبات تولید سرمایهداری قرار میگیرد و در مقام کارگر، چرخهای سرمایه را بهحرکت در میآورد، همزمان مازاد انقلابی در آن شکل میگیرد.. اما نکته مهم اینجاست که این مازاد انقلابیِ بالقوه از چه مسیری و در جریان چه شکلی از مبارزه و با چه اهدافی قابلیت بالفعل شدن دارد. مهمترین ظرف آن تشکل و سازمانیابی طبقاتی کارگر و همانا حزب است. از همین رو اولین فراخوان من به پیوستن به حزب کمونیست کارگری است که به همین منظور تشکیل شده و هدفش رهایی کل جامعه از شر توحش و بربریت سرمایه داری است. در عین حال کارگر برای پیشبرد مبارزه هر روزه اش باید متشکل باشد. بنابراین اقدام جمعی و تشکلیابی شورایی که متکی به مجمع عمومی به عنوان ظرف اعمال اراده مستقیم کارگری است، پاسخ به این نیاز ست. پس فقط تشکل کارگری ای که از میان خود کارگران و از طریق خرد جمعی آنها ایجاد شده باشد و دارای ظرفیتهای رادیکال و انقلابی باشد مورد تائید است.
مخفی یا علنی بودن سازمان طبقاتی
مخفی بودن یا علنی بودن یک سازمان کارگری به هیچوجه ملاکی برای ارزیابی آن نیست. حال آنکه در برخی اظهارنظرها از جانب فعالین کارگری و اجتماعی بهعنوان ویژگی تعیینکننده در تأیید و یا مردود دانستن آن سازمان در نظر گرفته میشود. همانطور که پیش از این اشاره کردیم یک سازمان کارگری متناسب با شرایط خاص در هر بخش از مراکز کارگری ایجاد میگردد. از جمله بخشی از کارگران (مثلاً کارگران پروژهای در صنعت نفت) شورای سازماندهی اعتراضات خود را ایجاد کرده اند. اسامی تشکیل دهندگان این شورا هنوز علنی نیست . اما این شورا کانال علنی خود را دارد. با کارگران در مراکز مختلف کارگری مرتبط است و اطلاع رسانی هایش و بیانیه هایش بیانگر اعتراض و درد مشترک کارگران است. همانطور که اشاره کردم اعضای تشکیل دهنده این شورا علنی نیستند. دلیلش نیز شرایط پادگانی نفت و توازن قوای موجود در مراکز نفتی است و کارگران بخش های مختلف کارگری بعد از ۴ دهه دارند به میدان می آیند. اعتصاب قدرتمند سراسری آنها در دو سال اخیر یک اتفاق مهم سیاسی در دو سال اخیر بوده است. بنابراین اینکه اعضای اولیه شکل دادن به این شورا آنهم زیر ضرب جمهوری اسلامی و شرایط خاص حاکم بر نفت علنی نیست، نه تنها دلیلی بر منکر شدن آن نیست. بلکه بعکس باید از وسیعترین حمایت ها برخوردار شود تا بتدریج با سر بلند کردن مجامع عمومی در مراکز مختلف نفت و انتخاب نمایندگان واقعی کارگران در این مجامع، شورای های واقعی کارگرن نفت به شکل علنی شکل گیرد و کانال تلگرامی شورای سازماندهی به مرکز گرد آمدن این شوراها در سطح سراسری تبدیل شود. بدین ترتیب تشکیل شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت خود میتواند الگویی از تشکل یابی و بستری برای دامن زدن به جنبش شورایی در بخش های از کارگران باشد که وضعیت مشابهی مثل نفت دارند.
نقش تشکلها و سازمانهای موجود در پیشبرد اهداف اعتصابیون
پیام مهم اعتصابات و اعتراضات دو سه سال اخیر کارگری و از جمله کارگران پیمانی نفت برای تمامی بخشهای طبقهی کارگر ایران ایجاد یک بلوک منسجم و متحد برای دستیابی به خواستههای سراسری است. یکی از ویژگیهای این برهه، وجه سراسری و فراگیری مطالبات است. و وقتی از این منظر به اعتراضات نگاه میکنیم. از جمله به اعتصابات دو سال اخیر کارگران پروژه ای نفت نگاه میکنیم، همراهی و همکاری عملی سایر بخشهای طبقهی کارگر با اعتصابیون کمرنگ بود. این نقصان از سه جهت قابل ارزیابیست: ۱- نو پا بودن اعتراضات کارگران نفت بعد از دوره ای طولانی از فضای امنیتی حاکم در مراکز نفتی و قوام نداشتن آنها به لحاظ سازمانیابی ۲- حضور ضعیف در مدیای اجتماعی و در نتیجه ارتباط گیری ضعیف کارگران اعتصابی با جامعه جهت همراه کردن همه بخش های کارگری و مردم معترض با خود ۳- ضعف اطلاع رسانی هر روزه از اعتراضات به کارگران و کل جامعه برای اینکه اجازه ندهند که نمایندگان خود گمارده ای تحت عنوان “کمپین” با نامه نگاری به مجلس و رهبر و غیره ترمز باشند. جریاناتی که همواره تلاششان تحت کنترل نگاهداشتن اعتراضات و جلوگیری از گسترش دامنه آن بوده است. اعلام شورای سازماندهی اعتراضات یک گام مهم در جهت رفع این نقائص و یک دستاورد مهم کارگران پروژه ای نفت در اعتراضاتشان بوده است.
به عبارت روشنتر با توجه به توازن قوای طبقاتی و الزامات انباشت سرمایه که از جانب طبقهی حاکم با تمام توان اجرایی میشود، طبقهی کارگر ایران فاقد میزان مطلوبی از تشکلیابی توده ای خود است. بورژازی ایران تمام تلاش خود را کرده است که مجموعهای از کارگران ارزان و بدون تشکل را در دسترس خود و بورژوازی جهانی قرار دهد. در نتیجه بهدلیل تعیینکننده بودن این اصل در جهت استثمار هر چه بیشتر و تأمین مقتضیات انباشت در ایران، ضرورتاً مبارزه برای ایجاد تشکل مستقل کارگری با برخورد قهرآمیز دستگاه سرکوب بورژوازی مواجه میگردد. برای غلبه بر این شرایط لازم است طبقهی کارگر با افزایش خلاقیت خود در زمینهی ایجاد سازمانطبقاتی از مسیرها و ابزار متفاوتی که پاسخگوی این وضعیت باشد بهره ببرد و تلاشی همهجانبه را در جهت پیوند بخشهای مختلف طبقه فراهم آورد. این چنین است که تلاش برای ایجاد تشکلهای کارگری یک عرصه مهم و دائمی جدال کارگران با جمهوری اسلامی بوده است و در این زمینه جنبش کارگری پیشروی های بزرگی داشته است. از جمله جلو آمدن گفتمان اداره شورایی در جریان مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و اینکه خود این کارگران امدند و اعلام کردند که مجمع عمومی ۵ هزار نفره آنان و مجمع نمایندگان منتخب آن تشکل آنهاست، خود یک اتفاق سیاسی مهم بود. در کنار آن ما شاهد تلاشهای کارگران فولاد اهواز برای متکی کردن مبارزاتشان به مجمع عمومی بودیم. امروز نیز شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان که از نمایندگان منتخب مجامع عمومی تشکلهای صنفی معلمان در شهرهای مختلف شکل گرفته است جنبش شورای را گام مهمی به جلو برده است. این تجربیات و این پیشروی ها با کمک ابزار مدیای اجتماعی و امکان ارتباط گیری هر روزه و دائمی کارگران و بخش های معترض مردم با یکدیگر و توازن قوای سیاسی موجود همه و همه زمینه های شکل گیری تشکل های سراسری توده ای کارگری را فراهم کرده است. امروز اعتراضات گسترده است. جنبش کارگری و کل جامعه در تلاظم است. سازمانیابی شورایی با در خدمت گرفتن مدیای اجتماعی و اتحاد مبارزاتی بخش های مختلف کارگری و کل جامعه یک حلقه تعیین کننده در قدرتبابی اعتراضات کارگری و کل جامعه علیه بختک جمهوری اسلامی است. پیش بسوی شوراها