نگاهی به اعتصابات کارگران پروژه پیمانی در نفت، دستاوردها ، کمبودها-شهلا دانشفر
رژیم اسلامی از آغاز در دست گرفتن قدرت با شناسایی دقیق عواملی که میتوانست برای شکل گیری و موجودیتش تهدید به حساب بیاید بسیار هدفمند آنها را شناسایی و بر علیه شان برنامه ریزی نموده است. یکی از این نقاط سوق الجیشی برای حکومت صنعت نفت این مرکز کلیدی و حساس کشور است.
تغییر ساختار صنعت نفت و سپردن هر بخش آن به پیمانکاری و تجزیه صنعت نفت به شرکت های فراوان پیمانکاری نفتی و بیرون امدن کارگران از چتر سراسری وزارت نفت یک گام مهم در شکست صف سراسری کارگران نفت بود. بدین ترتیب هر بخش از کارگران با پیمانکاری طرف شدند و اعتراضات سراسری آنها نهایتا به اعتراضاتی جدا از هم در این بخش یا آن بخش دیگر نفت و در این شرکت یا آن شرکت نفتی معین تبدیل شد. در عین حال استخدام شمار بالایی حراستی در مراکز نفتی و استقرار آنها در این شرکت ها بخشی از طرح پادگانی کردن مراکز نفت بوده است. بویژه بخش بزرگی از کارگران موقت و پیمانی و پروژه ای هستند و این سیال بودن بافت کارگری نیز بصورت مانع در شکل گرفتن حتی نطقه ای ترین شکل های سازمانیابی کارگران در این مراکز عمل کرده است. نفس قراردادهای موقت کاری نیز که بخش بزرگ استخدامها در مراکز نفتی را در بر میگیرد همواره چماق اخراج و بیکاری را بر روی سر کارگر قرار داده و قدرت اعتراض در او را کاهش داده است.
اما در این چند ساله بویژه با سربلند کردن خیزش های مردمی و انقلاب زن زندگی آزادی بسیاری از این معادلات تغییر کرده اند. از جمله چند سالی است که شاهد تکانهایی در نفت هستیم که امید بخش هستند و اعتصابات سراسری بویژه در میان کارگران پروژه ای پیمانی مکانی پیدا کرده است. ضمن اینکه بخش های دیگر نفت همچون ارکان ثالث و کارگران رسمی شاغل در نفت اعتراضات بسیاری بر سر مسائل معیشتی و کاری خود داشته اند و یک موضوع محوری اعتراضات آنها خواست افزایش دستمزدها بوده است. بدین ترتیب در این چند ساله نفت فضایی پر تلاطمی از اعتراض را طی کرده است. اما فوکوس بحث من در اینجا بر روی کارگران پروژه ای پیمانی نفت است چون گسترده ترین اعتراضات را داشته اند و مبارزات آنها درسهای خوبی برای خود این کارگران و کل جنبش کارگری دارد.
اولین نکته اینست که اعتراضات در میان کارگران پروژه ای پیمانی نفت کار گسترده است و هنوز بخشی از کارگران اعتصابی اردیبهشت ماه به سر کار باز نگشسته اند. اما تا تبدیل فضای متلاطم اعتراضی در میان این کارگران و بطریق اولی در کل مراکز نفتی فاصله ای هست که باید با پاسخ گویی به موانع این فاصله را کوتاه کرد.
برای مثال به اعتصابات دو سه سال اخیر کارگران پروژه ای پیمانی نفت نگاه کنیم. هر بار کارگران در صفی بزرگ و چند ده هزاره از محیط های کار بیرون می آیند و صحنه شورانگیز و قدرتمندی از اعتصاب را به نمایش میگذارند. هزاران کارگری که به واسطه نقش ،حضور و تخصصشان، دست در گلوی تولید و سرمایه دارند. . اما بعد شاهد این هستیم که در برابر یکسری تهدیدات امنیتی و معیشتی و در کنارش عقب نشینی هایی از سوی پیمانکاران مفتخور و چپاولگر بخشی از کارگران به کار بازگشته اند و باقی کارگران نیز به ناگزیر مجبور شده اند موقتا قدمی به عقب بگذارند و در تدارک دور دیگری از اعتراضاتشان باشند. اما نباید ندید گرفت که همین اعتراضات تا هم اکنون دستاوردهایی داشته است که با اتکا به آنها میتوان گامهای بعدی را به جلو برداشت و به نقطه ای رسید که کارگر نفت با قدرت سراسری به میدان بیاید و ضربه ای کاری بر کمر اقتصاد حکومت بزند. این پیشرویها و گامهای پیش رو کدامند؟
دستاوردها:
۱- اعتصابات تا کنونی کارگران پروژه ای پیمانی در نفت، قدرت نیروی اعتصاب و اتحاد کارگران را بیش از بیش برای خود و برای کل جامعه به نمایش گذشته است. بدنبال این اعتراضات امروز این کارگران در موقعیت بسیار قویتری نسبت به قبل قرار دارند . برای اینکه بتوانند مطالبات خود را پیگیری کنند.
۲-در اعتصابات تا کنونی کارگران پروژه ای پیمانی نفت شاهد این بودیم که کارگرن از ساختار تجزیه شده خود در شرکتهای کوچک و مجزا عبور کرده و در سطح یک مجتمع و سایت های مختلف، اما از شرکت های مختلف در توافقی سراسری و بصورت جمعیتی بزرگ دست به اعتصاب زدند و خوابگاها را تخلیه کردند. دیدن صحنه های این اعتراضات بسیار شورانگیز است. صحنه هایی که پیمانکاران و کارفرمایان مفتخور و مافیای نفت و کل حکومت را به وحشت انداخت و تبلور آن را در گزارشات درونی حکومت و سند محرمانه رو شده اخیر اطلاعات در مورد اعتصابات اردیبهشت ماه امسال به روشنی می بینیم. در اعتصابات اردیبهشت امسال به گفته کارگران درجاهایی پیمانکاران تا افزایش چهل درصدی حقوقها عقب نشستند. و امروز کارگران میگویند اگر محکم تر می ایستادیم میتوانستیم ۷۹ درصد افزایش را هم تحمیل کنیم. همین گفته نشانگر اینست که کارگر به قدرت اعتصاب خود بیشتر واقف شده و این یک پیشروی مهم در این اعتصابات و اعتراضات چند سال اخیر کارگری در نفت است.
۳-در اعتصابات دو سه سال اخیر همچنین کارگران نفت با خواستهای اعتراضی شفاف و متعین تری جلو آمدند و این خود مسیر حرکت بسوی سراسری شدن را فراهم تر کرد. یک خواست این کارگران در اعتراضاتشان خواست افزایش دستمزدها بود ه است. این کارگران در اعتراضات دو سه ساله خود بر افزایش دوبرابری حقوقها در رده های مختلف شغلی و بعضا بیشتر تاکید کردند. از جمله خواست آنها امسال افزایش هفتاد و نه درصد مزد بود. این کارگران در اعتراضات قبلی خود حتی بر روی دستمزد کارگران ساده نیز سقفی تعیین کردند که نباید از آن کمتر باشد. و اعتصابات آنها عملا جنبش برای خواست افزایش دستمزد در سطح جامعه را تقویت کرد. خواست دیگر این کارگران بیست روز کار و ده روز استراحت بود و در جاهایی توانستند این مطالبه را بر پیمانکاران تحمیل کنند. بالا بردن استاندارد وضع کمپ ها، غذا، ایمنی محیط کار و درمان در حد قابل قبول و برخورداری از بیمه درمان رایگان از دیگر مطالبات طرح شده این کارگران بوده است. بعلاوه اینکه پایان دادن به امنیتی کردن محیط های کار، حق تشکل و تجمع و اعتراض، برچیده شدن بساط پیمانکاران مفتخور و دائمی شدن قرار دادها هموازه مورد تاکید کارگران نفت در مبارزاتشان بوده و این را در بیانیه ها و قطعننامه هایشان مشاهده میکنیم.
۴- یک دستاورد مهم دیگر کارگران نفت اینست که با قدرت اعتصابات سراسری خود توانسته اند به درجه زیادی فضای امنیتی ایکه در محیط های کار در مراکز نفتی حاکم بوده را کاهش دهند. کارگر امروز حس میکند که آن زنجیرهای بردگی دارد پاره میشود و بی محابا تر جلو می آید و مطالبه گر تر است.
۵-اعتصابات تا کنونی کارگران پروژه ای پیمانی نفت و عقب نشینی های گام به گام پیمانکاران، تا همین الان بدرجه زیادی این دلالان چپاولگر سرمایه داری را در موقعیت ضعیف تری قرار داده و به مبارزه برای کوتاه شدن دست آنان در محیط های کار که خواست سراسری ای برای بخش عظیمی از کارگران در سراسر ایران است، قدرت بیشتری داده است. از جمله بنا بر گزارشات حکومتی در جریان این اعتصابات خسارات بسیاری به صاحبان کار و دولت و سرمایه داران مافیایی و مفتخور وارد شد. حتی در جاهایی که تلاش کردند نیروی کار جدید به جای کارگران اعتصابی استخدام کنند، موفق نشدند و آنجاهایی هم که نیروی جدید گرفتند بدلیل نداشتن تخصص کافی، تولید بشدت کاهش یافت و حتی به دستگاهها آسیب جدی رسید.
از سوی دیگر نزاع بین قرارگاه خاتم که تلاش دارد کار در نفت را به قبضه خود در آورد با پیمانکاران مفتخور که در طول حاکمیت جمهوری اسلامی در مراکز نفت لانه داشته و چپاولها کرده اند، موجب تضعیف پیمانکاران و نیز اختلالهایی در ساختار نفت شده است که به کارگران فرصت میدهد در موقعیت قویتری وارد نبرد شوند. ا ز جمله شورای سازماندهی کارگران نفت اعلام داشت دعوای این دو باند مافیایی به ما کارگران ربطی ندارد. اما تضعیف آنها به ما فرصت میدهد که با قدرت بیشتری مطالبه گری خود را جلو ببریم.
۶-به لحاظ سازمانیابی سربلند کردن تشکلهایی چون شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت و شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی (ارکان ثالث)، دستاوردهای مهم اعتصابات در نفت بوده است و این نهادها بدرجه زیادی صدای اعتراض کارگران را در سطح جامعه و جهانی بازتاب داده است.
۷-یک نقطه درخشان در اعتراضات کارگران پروژه ای نفت در همان آغاز انقلاب زن زندگی آزادی تجمع اعتراضی این کارگران در پتروپالایش هنگام، دماوند و کاویان در عسلویه و در کنگان در هجدهم و نوزدهم مهر ماه ۱۴۰۱ است. در این حرکت اعتراضی کارگران با شعارهای مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای به اعتراضات مردمی در کف خیابان پیوستند و اعلام پشتیبانی کردند. این فریاد جنبش کارگری در همبستگی با انقلاب بود که چنین زیبا و رسا از نفت سر داده شد. این اتفاق در جایی همچون نفت که یک پادگان تمام عیار امنیتی است، اتفاقی نوین است. این حرکت اعتراضی در عین حال نشانگر این حقیقت است که اعتراضات در نفت از مبارزات دیگر بخش های جامعه جدا نیست و از هم تاثیر میگیرد.
با توجه به همه این دستاوردها توازن قوا بین کارگران و پیمانکاران و کارفرمایان در نفت عوض شده است و دیگر اوضاع نمیتواند به وضع قبلی برگردد و امروز در دل جامعه متلاطم بستر مناستری برای حرکت بسوی اعتصابات سراسری در نفت را فراهم کرده است.
کمبودها و گامهای بعدی
یک کمبود مهم در اعتراضات کارگران پروژه ای پیمانی نفت برپایی تجمعات کارگری و عدم اتکای آن به تصمیم گیری جمعی با اتکاء به مجامع عمومی کارگری است. به این معنا که در این اعتراضات کارگران با قدرت و با عزم و اراده جمعی وارد اعتصاب میشدند. اما بعد با ترک کارگاهها و بازگشت به شهرهایشان تبدیل به آحاد شده و خبری از تصمیم گیری جمعی برای چگونگی ادامه اعتصاب نبود. بویژه جریاناتی تحت عنوان “کمپین” در اعتصابات سال ۱۴۰۰ و نیز در اردیبهشت امسال همه تاکیدشان بر اعتصاب و ترک فوری کارگاهها و حذر کردن از برگزاری هر گونه تجمعی بود. در مقابل شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت که یک دستاورد مبارزاتی آنهاست بر اعتصاب و تجمع به عنوان دو رکن مهم پیشبرد قدرتمند متحدانه اعتراضات تاکید داشت. این شورا بطور مشخص بر برپایی مجمع عمومی به عنوان محلی برای تصمیم گیری جمعی و دخالت حداکثری توده کارگر در روند مبارزه و چگونگی ادامه اعتراضات تاکید داشت. این شورا در بیانیه هایش نوشت که همانطور که شروع اعتصاب جمعی است. پایان آن نیز باید با تصمیم جمعی صورت گیرد. از همین رو بر تجمعات اعتراضی، تصمیم گیری جمعی متحدانه در مجامع عمومی و انتخاب نمایندگان خود برای بستن قراردادهای جمعی حول خواستهای اعلام شده کارگران به عنوان گامهایی عملی در این راستا تاکید کرد. البته در سال ۱۴۰۰ قدمهایی در این جهت برداشته شد. از جمله مجمع عمومی کارگران اعتصابی نفت در هفشجان با بیش از ۴۰۰ کارگر تشکیل شد و در آن کارگران از مشکلات و خواستهایشان گفتند. نماینده انتخاب کردند و تلاش کردند از طریق نمایندگان خود وارد مذاکره با پیمانکاران شوند. در جاهای دیگری چون ایذه و لرستان و… نیز تلاشهایی در این جهت شد. اما چون این کار شکل سراسری نگرفت، با عقب نشینی هایی پیمانکاران در اینجا و آنجا، کارگران فردی تصمیم گرفته و سر کار بازگشتند. نفس عقب نشینی های پیمانکاران همانطور که اشاره شد یک موفقیت برای کارگران بود. اما قطع اعتصاب در وسط کار مانع پیشروی های بیشتر شد. و وقتی آبها از آسیاب افتاد حتی در جاهایی پیمکانکاران زیر بار همان وعده های داده شده خود هم نرفتند و ما شاهد اعتراضاتی در اینجا و آنجا علیه این خلف وعده ها بودیم.
از سوی دیگر جریانات معلوم الحال تحت عنوان “کمپین” علاوه بر تلاش برای فرستادن کارگران اعتصابی به خانه و جلوگیری از برپایی هرگونه تجمعی، در همان سال ۱۴۰۰ اقدام دیگرشان نماینده تراشی از بالای سرکارگران و ارسال نامه به مجلس و خامنه ای و از این طریق مهار اعتراضات کارگران بود. در آخر هم وقتی دیدند با گسترش وسیع اعتصابات و روی آوردن کارگران به تجمعات و برپایی مجامع عمومی باعث شده است که کنترل اوضاع از دستشان خارج شود سوت پایان اعتصاب را کشیدند و با هیاهو بر سر یک مشت وعده و وعید اعتصاب را پایان یافته اعلام کردند. سپس در حالیکه هر روز کارگران بیشتری به اعتصاب می پیوستند با طرح پیگیری مطالبه گری در چهارچوب قوانین اسلامی جلو آمده و یک نفر را هم به اسم مازیار گیلانی نژاد جلو آوردند و گفتند که این نماینده کارگران است و برای اینکه به مذاکره بنشیند پنج هزار رای میخواهد. در مقابل شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی ایستاد و اعلام کرد که اجازه ندهیم از بالای سر ما نماینده تراشی شود. و اعلام داشت که برای بازگشت به کار نه بر اساس وعده های سر و ته بریده خواستهایشان بلکه براساس بالاترین رقم توافقی ای که در مدت اعتصابشان از سوی کارگران با پیمانکاران صورت گرفته است، حاضر به بازگشت به کار هستند. و همانجا بر تصمیم گیری جمعی و انتخاب نمایندگان منتخب خود کارگران در مجامع عمومی شان در هر شرکت و رفتن بسوی قراردادهای دسته جمعی تاکید کرد. در اعتصابات اردیبهشت امسال نیز ما بنوعی همین تجربه را شاهدیم. اعتصاب کارگران پر شور آغاز شد. اما ترک محل کار و بازگشت آنها به شهرهایشان عملا باعث شد که باز هم کارگران به آحاد تجزیه شوند. در این دور هم کارگران به اذعان خود دستاوردهایی داشتند. عقب نشینی هایی به پیمانکاران تحمیل کردند. و اعتصاب قدرتمند آنها ولوله ای در درون خود حکومت ایجاد کرد که نامه محرمانه افشا شده وزارت نفت در مورد این اعتصاب بخوبی قدرت و ابعاد این اعتراضات را نشان داد. ولی باز در خلاء ادامه سازمانیافته اعتصاب و اتکای آن به مجمع عمومی و در خلاء برپایی تجمعاتی اعتراضی در محیط های کار بعنوان جزء مکمل اعتصاب، عملا نیروها به تدریج با اندکی بهبود در سطح دستمزدهایشان سر کار بازگشتند و عده ای هم هنوز به کار بازنگشته اند و شواهد حاکی از در راه بودن اعتراضات گسترده کارگران است.
نگاهی بر این تجربیات مکان شورای سازماندهی کارگران پیمانی نفت را در حفظ اتحاد و سازماندهی مبارزات کارگران در نفت به روشنی نشان میدهد. باید وسیعا به این نهاد کارگری برآمده از اعتراضات کارگری پیوست و این شوراها را در تمام بخش های صنعت کلیدی نفت ایجاد کرد.
دومین تاکید همانطور که جلوتر بحث شد بر اعتصاب و تجمع به عنوان دو جرء مکمل اعتراض است. همانطور که اشاره کردم شواهد حاکی از در پیش بودن اعتراضاتی گسترده در نفت است. در دور بعدی همراه با اعتصاب و ترک دسته جمعی محیط های کار و پیوستن شرکت های مختلف نفتی در سطح سراسری به اعتصاب باید تجمعات اعتراضی خود را منظم بر پا داشت. باید تلاش کرد که تجمعات اعتراضی به مجمع عمومی ای برای تصمیم گیری جمعی بر سر خواستها و مطالبات و انتخاب نمایندگان واقعی کارگران در هر شرکت تبدیل تبدیل شود. انتخاب نمایندگان واقعی کارگری در مجامع عمومی و معرفی آنها از سوی کارگران بعنوان طرف مذاکره با کارفرمایان در حالیکه کارگران متحد و همبسته تجمعاتشان برقرار است، میتواند سنگ بنای تحمیل قراردادهای دسته جمعی در نفت را بگذارد. بعلاوه اینکه با قدرت جمع بودن و جمعی تصمیم گیری کردن میشود جلوی تفرقه افکنی ها و سنگ اندازی های جریانات سازشکار و معلوم الحالی چون “کمپین” را گرفت و میشود با نیروهای سرکوب مقابله کرد و متحد ماند . با این قدرت میتوان بساط چپاولگرانه پیمانکاران را از محیط های کار جمع کرد. این چنین است که میتوان اعتراضات خود را با قدرت و سراسری به پیش برد . اعتصابات سراسری کارگری، بویژه در مرکز کلیدی ای چون نفت، در دل جامعه ای که با فریاد زن زندگی آزادی میرود تا کل بساط توحش و بردگی سرمایه داری حاکم را جارو کند، یک گام مهم در پیشروی انقلاب و برای پایان دادن به جهنم جمهوری اسلامی است. باید به تدارک همه جانبه آن رفت.