هذیانهای بدنی نیمه جان-بهروز برزو
علی خامنهای طبق معمول هر ساله بعد از نامگذاری سال جدید، سخنانی در رابطه با این نامگذاری و تشریح به اصطلاح نقشهی راه سال جدید را بیان کرد. هرچند این دست سخنرانیها معمولاً با میزان زیادی کلیگوییهای شعاری همراه است اما سرنخهایی از استراتژی، برنامه و آرایش طبقاتیِ درون بورژوازی را به میزانی آشکار میکند. این سخنرانی به دو بخش مسائل داخلی و بینالمللی تقسیم شده است. در رابطه با موضوعات بین المللی و مشخصاً در رابطه با جنگ اوکراین، وضعیت افغانستان و جنگ یمن، رهبر ایران با وقاحت تمام به وجود نژادپرستی، ظلم و ستم موجود در جهان اشاره میکند و در اعتراض به این وضعیت خود را در مقام پیامبری مصلح که خواهان پایان جنگ و غارت است معرفی میکند. این میزان از وقاحت در تاریخ فقط از عهدهی جلادین و غاصبانِ جان و زندگی مردم برمیآید که رهبر جمهوری اسلامی نیز بیشک یکی از چهرهای اصلی آن است. مردم ایران فراموش نخواهند کرد که مقامات رسمی از جنگ هشت ساله به عنوان نعمتی برای کشور یاد میکردند و یا در رابطه با تحریمها دقیقاً همین عبارت را مطرح کردهاند. جنگ و تحریمهایی که باعث نابودی زندگی مردم و تقویت پایههای نظام سیاسی موجود شده است. فردی از ظلم و ستم حاکم بر جهان ابراز نارضایتی میکند که رهبری نظامی را به عهده دارد، که مردم آن کشور دائما به حقوقهای نجومی، اختلاس، دستمزدهای معوق، تبعیض جنسیتی، سانسور، ممنوعیت ایجاد تشکل مستقل، عدم امنیت و به طور کلی فقر، نابرابری و اعمال سرکوب، معترض هستند. تورم افسار گسیخته، زنکشی، فساد سیستماتیک، بحران محیط زیست، دستگیری فعالین اجتماعی، کشتن زندانیان سیاسی و بیشمار ظلم دیگر، از نظر رهبر حمهوری اسلامی قابل طرح در سخنرانی نوروزی نیست و صرفاً باید به بخشی از ظلمهای جاری در جهان، آن هم از زاویه منافع بینالمللی حکومت و در راستای سیاستهای متحدین جهانی خود صحبت شود. از بمباران مردم مظلوم یمن یاد میشود در حالی که از جنایتهای سپاه و فرماندهان آن در عراق، سوریه و حتی خود یمن صحبتی به میان نمیآید. در حالی به اعدام ۸۰ نفر در عربستان اشاره میشود که طبق گزارشات نهادهای بینالمللی، ایران هر ساله در بین ۳ کشور اول دنیا در زمینهی تعداد افراد اعدام شده است. نهایتاً تاکید بر جنگ اوکراین و نژادپرستی حاکم در اروپا، بدون اشاره به تهاجم روسیه. رهبر نظام اسلامی لازم نمیبیند که به نقش متحد خود در اشاعه و تداوم این جنگ خونبار اشاره کند. لازم به ذکر است توحش حاکم بر جهان سرمایهداری و اعمال غیر انسانی دولتهای سرمایهداری بر کسی پوشیده نیست اما طرح یک جانبهی مصائب و فلاکتهای موجود، از جانب رهبر حکومتی که از سویی تابع هارترین شکل سرمایهداری جهانی بوده و از سوی دیگر به شکلی وحشیانه اقدام به سرکوب و کشتار میکند، از جمله کمدیهای تلخ تاریخ است.
خامنهای در رابطه با وضعیت داخلی کشور، بر موضوع اقتصاد تاکید میکند. کلید واژههای این بخش «اقتصاد دانش بنیان»، «بهرهوری» و «حمایت از تولید داخلی» است. این گزارهها از جمله سرنخهایی است که بیان کنندهی سیاستهای کلی نظام در سال آینده (البته فارغ از میزان تحقق آن) خواهد بود. اما منظور رهبر حکومت از این واژگان چیست؟ مختصراً با اشاره به خود سخنرانی و البته بیان تناقضات حاکم بر آنها، با توجه به وضعیت جاری کشور میپردازیم. خامنهای در رابطه با تعریف و مزیت اقتصاد دانش بنیان میگوید:« اقتصاد دانشبنیان یعنی چه؟ یعنی اینکه دانش و فنّاوری پیشرفته نقشآفرینیِ فراوان و کاملی داشته باشد در همهی عرصههای تولید… اگر ما این سیاست را دنبال کردیم و دانش را پایه و زمینهی اقتصاد کشور قرار دادیم و بنگاههای اقتصاد دانشبنیان را افزایش دادیم، منافع زیادی برای کشور و برای اقتصاد کشور خواهد داشتو هزینهها را کاهش میدهد. یعنی اقتصاد دانشبنیان موجب کاهش هزینههای تولید میشود، بهرهوری را افزایش میدهد، حجم محصول افزایش پیدا میکند، کیفیّت بالا میرود، قیمت تمامشده کاهش پیدا میکند، در واقع دانشبنیان کردن تولید، بهرهوری فعّالیّتهای اقتصادی را ارتقاء میدهد». این جملات در ادامه به دستوراتی برای افزایش تعداد این شرکتها و در اختیار گذاشتن امکانات توسط دولت برای تسهیل در تأسیس و توسعهی شرکتهای دانش بنیان، ختم میشود. لازم به یادآوری نیست که در چارچوب نظام موجود، پیشبرد این چنین اهدافی صرفاً توهمی خام اندیشانه است، اما موضوع شرکتهای دانش بنیان در سالیان اخیر به یکی از لفاظیهای همیشگی دولتها تبدیل شده و در واقع این پیامی روشن برای سرمایهداران وابسته به حکومت، اختلاسگران و بازوهای اقتصادی نهادهای سرکوبگر است. به عبارتی سرمایهگذاری در قالب این شرکتها دارای مزیتهایی از جمله معافیتهای مالیاتی، خارج شدن از حوزه ارزیابی نهادهای به اصطلاح نظارتی و از همه مهمتر انعطافپذیری کامل یا عدم محدودیت در زمینهی قوانین کار و استخدام نیروی انسانی است. به این ترتیب جولانگاه جدیدی برای فساد، پولشویی، بهرهبرداری از رانت حکومت و سرکوب مزدی طبقه کارگر فراهم خواهد شد. اشاره به افزایش بهرهوری و کاهش قیمت تمام شده دقیقاً از همین زاویه است. بنگاههایی که با توجه به میزان نزدیکی به حکومت از وامهای بانکی، معافیت مالیاتی و پرداخت دستمزدی حتی کمتر از حداقل قانونی بهرهمند خواهند بود و در واقع از جیب مردم به منویات مورد نظر رهبر حکومت جامه عمل میپوشانند. بنا به ماهیت جمهوری اسلامی و بر اساس گزارشهای رسمی سانسور شده که در سالیان اخیر به موضوع بدهکاران بانکی پرداخته است، احتمالاً در سال جدید امکان دریافت وامهای بیقاعده که معمولا بازپرداختی نخواهد داشت و البته در بیشتر مواقع صرف اموری به غیر از تولید میشوند، افزایش خواهد یافت. فعالیت اقتصادی که از بودجهی عمومی وام دریافت کرده و کمترین میزان دستمزد را بعد از کسر مالیات و بیمه به کارگر (آن هم در بهترین حالت) پرداخت میکند و تا سالها از پرداخت مالیات معاف است، چه مزیتی برای مردم کشور خواهد داشت؟ در فاسد بودن کل ساختار حکومت و نظام مالیاتی هیچ تردیدی نیست اما همین قوانین نصفه و نیمه هم در مورد این شرکتها کنار گذاشته میشود که نتیجهای جز افزایش ثروت اقلیتی در برابر فلاکت و فقر روز افزون اکثریت جامعه نخواهد داشت. در اصل نام گذاری سال جدید اسم رمزیست، حاوی وعدهی چپاول بیشتر به بورژوازی و فلاکت بیشتر برای مردم.
رهبر حکومت در ادامه به موضوع کشاورزی و خودکفایی در زمینه تولید محصولات غذایی میپردازد:«مسئلهی کشاورزی مهم است، مسئلهی دامداری بسیار مهم است و کشور در محصولات پایهی غذائی بایستی به امنیّت کامل و به خودکفائی لازم حتماً دست پیدا کند. ما بایستی در مورد گندم، در مورد خوراک دام ــ ذرّت، جو، امثال اینها ــ و موادّ اصلی تولید روغن به خودکفائی برسیم. باید در ذرّت، در جو، در بقیّهی چیزهایی که کالاهای اساسی نامیده میشود، حتماً به خودکفائی برسیم… همچنین معضل کمبود آب را میشود حل کرد. در کشور ما آنچه معروف است و آنچه به طور معمول گفته میشود این است که ما دچار کمبود آب هستیم؛ خب اگر کشاورزی ما دانشبنیان شد، مشکل کمبود آب هم حل خواهد شد». در این سخنان چیزی جز یاوهگوییهای یک ذهنِ زوال یافته، قابل مشاهده نیست. فقط یک دیکتاتور متوهم میتواند از خودکفایی غذایی حرف بزند در حالی که هر ساله با اعتراضات دامنهدار کشاورزان در نقاط مختلف کشور روبرو هستیم که به واسطهی نبود آب و عدم فروش محصولات خود به خیابانها میآیند. اعتراضات اخیر اصفهان و خوزستان از جمله آخرین نمونهها هستند. احتمالاً در نظر رهبر حکومت خشک کردن جلگهی خوزستان، اجرای طرحهای فاجعهبار انتقال آب به مناطق مرکزی ایران برای تامین آب صنایع فولادی، ساخت سدهایی مثل گتوند که کل حیات در آن منطقه را با خطر مواجه کرده و بیشمار مثال دیگر در این زمینه، ربطی به حکومت تحت هدایت ایشان ندارد. در این رابطه جمهوری اسلامی از جمله خطرناکترین نظامهای سیاسی در ایجاد عدم امنیت غذایی برای مردم و نیز نابودی محیط زیست است.
نهایتاً باید گفت همچون سالهای گذشته، نامگذاری سال جدید و سخنرانیهای ابتدای سال رهبر و رئیس دولت، احتمالا فقط مایهی سرگرمی و تمسخر مردم است. اما به این نکته هم باید توجه داشت که در عین حال واجد وجهی عمومی از سیاستهای طبقه حاکمه نیز است. جمهوری اسلامی سالی پر تلاطم و دشوار را پشتسرگذاشته است. سالی که با اعتصابات پردامنه و سراسری، اعتراضات تهاجمی گسترده و افزایش هر چه بیشتر نارضایتی به پایان رسید. طبیعتاً ادامهی این وضعیت برای حکومت بسیار وحشتناک خواهد بود، روند امور جاری و مجموعه سیاستهای موجود که به طور مشخص در بودجه سال جاری و حداقل دستمزد۱۴۰۱ قابل تشخیص است، نشان میدهد که جمهوری اسلامی در وضعیتی خاص و برگشتناپذیر قرار گرفته که هیچ راه حلی برای کنترل و مهار بحرانهای موجود را در اختیار ندارد و به عبارتی بقای خود را در تداوم این بحرانها و سرکوب همزمان اعتراضات دنبال میکند. از سوی دیگر جامعه نیز تنها راه غلبه بر این وضعیت را در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و ساختن جامعهای بدیل دنبال میکند. موجهای اعتراضات تودهای و سراسری در آینده، نوید به انتها رساندن این نظام سراسر ظلم و فساد را میدهد. در این مرحله ضرورت مبارزاتی ایجاب میکند که با تمام توان بر سرنگونی جمهوری اسلامی و عدم تحقق خواستهها و مطالبات تمام بخشهای جامعه تا زمانی که این نظام برقرار است، تاکید شود و همزمان تدارک هر چه بیشتر مبارزهای همهجانبه و متحدانه بر علیه حکومت سرمایهداری اسلامی در دستور کار قرار گیرد.
۷ فروردین ۱۴۰۱