وحشت حکومت از یک اول مه قدرتمند-یاشار سهندی
در حالیکه هزاران کارگر نفت در اعتصاب بسر میبرند. در حالیکه موجی از حمایت از این اعتصابات به راه افتاده است و در حالیکه کل جامعه در تلاطم است، حکومت از روزی چون اول مه که روز اعتراض همه مردم است، آنهم در دل انقلاب زن زندگی آزادی بشدت وحشت دارد. از جمله شماری از معلمان را دستگیر و بر احضار ها و تهدید به دستگیری فعالین و اکتیویست های کارگری و اجتماعی شدت داده است. روز هشتم اردیبهشت شماری از معلمان و فعالین اجتماعی که در راستای دیدارهای همبستگی به منزل محمد حبیبی معلم زندانی رفته بودند، بازداشت شدند. همچنین خبرها از بازداشت محسن عمرانی در بوشهر و احضار های معلمان بیشتری به زندان گزارش میکنند. مظفر صالحنیا و شریف ساعدپناه دو فعال شناخته شده در سنندج نیز احضار و تهدید به دستگیری شده اند.
این دستگیریها و سرکوبگریها نه از سر قدرت بلکه از سر استیصال است. در نشست فرماندهان سپاه با خامنه ای این را به روشنی خود اذعان کردند. یک مثال جالب از درماندگی حکومت اتفاقی است که دو روز مانده به اول مه شاهدش بودیم. جمعیتی کرایه ای به اسم کارگر را جلو خامنه ای جمع کرده بودند تا ضمن اشاره به اینکه “اعتراضاتی” دارند بیعتی با حکومت بکنند. ازجمله با اشاره به برخی مشکلاتشان بطور مسخره ای میگویند: “از دشمن بیزاریم و با نظام هم رفیقیم و همراهیم(!) ” این دیگر از اوج استیصال حکومت خبر میدهد.
یک دلیل روشن اینگونه نمایش ها فضای پر تلاطم جامعه و اعتصاب دهها هزار نفره در نفت و پتروشیمی و فولاد در این ده روز است که به خبر اول رسانه ها در داخل و در سطح جهانی تبدیل شده است. اعتصابی که جمهوری اسلامی در هراس از آن بخوبی نفس مرگ را پشت گردن خود حس میکند. این وضعیت است که یکی مثل خامنه ای را مجبور کرده که اراجیف ببافد.
بعبارت روشنتر تنها ابزار حکومت در برابر انقلاب بالنده مردمی سرکوب است. اما این ابزار هم کارایی خود را از دست داده وخودشان در نشستهایش از ریزش نیروی سرکوبشان میگویند. برای مثال کارگران اعتصابی نفت و گاز را تهدید به اخراج و بازداشت میکنند، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت مقابلشن ایستاده و در آخرین بیانیه خود مینویسد: “صف اعتراضات ده ها هزار نفری اعتصابی ما و موج همبستگی های تا کنونی از اعتصابات برحق ما جواب درخوری به پیمانکاران مفتخور و مقامات مسئول است که تصور میکنند با تهدید، با منکر شدن اعتراضات برحق ما، با پخش اخبار کذب برای مخدوش کردن اخبار اعتصابات، با تهدید کردن همکاران به پایان دادن به قراردادهایشان و بکاری گیری نیروی جدید کار و غیره، می توانند صف متحد اعتصابات ما را در هم بشکنند.ما همین جا اعلام میکنیم صف هزاران نفره ما کارگران نفت با پشتگرمی به حمایت و همبستگی های کارگری و مردمی در هم شکستنی نیست. به مقامات مسئول خاطر نشان میکنیم که در برابر این صف عظیم مبارزه که جامعه را در بر گرفته کاری از شما ساخته نیست و فکری به حال خود کنید.”
در چنین شرایطی است که حکومت مانند سگ هار به جان مردم و فعالین و مبارزین افتاده است. خبر مرگ مشکوک نفیسه زمانزاده (آرام)، شاعر چپگرای ساکن بندر عباس در جریان آتش سوزی محل سکونتش، مرگ و در واقع ترور صدیقه تورانی، مادر فرهاد مجدم از جان باختگان آبان ۹۸، در حین رفتن به قزوین برای شرکت در دادگاه منوچهر بختیاری پدر پویابختیاری مثالهای اخیر آنست. اما در مقابل این جنایات مردم با قدرت ایستاده و جنبش دادخواهی جنبشی قدرتمند در ایران به وسعت کشور است. این جنبشی است با شعار نه می بخشیم، نه فراموش میکنیم که بر خواست محاکمه جانیان اسلامی در دادگاههای بین المللی تاکید دارد و این دادگاه ها بطور بیسابقه ای در همین امروز که حکومت بر سر کار است تشکل شده و در حال تشکیل شدن است. بطور واقعی نیز از ترس این جنبش و قدرت انقلاب است که یک تلاش جمهوری اسلامی پاک کردن آثار جنایاتش است. از جمله دیدیم چگونه تلاش کردند خاوران را تخریب کنند و امروز اندیشه از بین بردن برخی زندانها را در سر میپرورانند. نمونه هایش تخریب سنگ قبر ندا آقا سلطان، یلدا آقا فضلی و محسن شکاری مثالهای دیگرش است.
این اتفاقات تنها گوشه ای از جنون رژیم هار اسلامی سرمایه در آستانه روز جهانی کارگر است. این دست و پا زدنهای حکومتی وحشت زده است که میخواهد ترس خود را از سقوط محتوم خود بپوشانند.
اما هر چقدر هم وحشی، بیانیه ها و قطعنامه های روز جهانی کارگر نشان میدهد که انقلاب در چه نقطه ای ایستاده است. از جمله در بیانیه ندای زنان ایران به مناسبت روز جهانی کارگر آمده است:”اینک در میانه ی انقلاب زن زندگی آزادی، همه بخشهای جامعه از زنان تا کارگران و معلمان و جوانان با فریاد های آزادیخوانه خود خواهان پایان دادن به آپارتاید جنسیتی حاکم و داشتن یک زندگی در خور شان انسان و آزادی بی قید و شرط میباشند. هم اکنون با گسترش اعتصابات سراسری کارگران نفت و پتروشیمی که از اول اردیبهشت و در آستانه روز جهانی کارگر آغاز شده و به بیش از صد مرکز کارگری گسترش یافته است، بار دیگر به حاکمان سرمایه گوشزد میکنیم که اجازه نمیدهیم زندگی ملیونها خانواده را با دستمزدهای برده وار و زیر خط فقر به نابودی بکشانید. فقر و فساد و گرونی ،ما را بر آن میدارد تا نابودی کامل سیستم برده وار حاکم متحدانه به پیش رویم و با برافراشتن پرچم منشورمطالبات حداقلی مان و با منشورمطالبات پیشرو زنان در عرصه حقوق زن و تا متحقق شدن تمامی بندهای آن دست از مبارزه نخواهیم کشید”.
همچنین در بیانیه مشترک تشکلهای مستقل کارگری و بازنشستگان به مناسبت روز جهانی کارگر با پانزده امضا تاکید شده است: “هم اکنون اعتصابات سراسری پرشکوه و با صلابت کارگران پیمانی صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد و مس در صدها مراکز کار و شرکت ها، علیه بی حقوقی مطلق واستثمار بی حد، چرخها را از کار انداخته و پوزه سرمایه داران و پیمانکاران انگل را بر خاک مالیده اند. در کنار آن بازنشستگان صندوق های به غارت رفته تامین اجتماعی، کشوری، فولاد، مخابرات و… معلمان، پرستاران و کادر درمان، کشاورزان، دانشجویان و دانش آموزان بیگناهی که سرکوبگرانه مورد حملات شیمیایی جنایتکارانه اند، و زنان مبارز ومقاومی که پیگیرانه با تجمعات اعتراضی و راهپیمائی در روزهای مشخص هفته، خیابان ها را از آن خود کرده اند و برای زندگی آزادانه انسانی و فارغ از فقر و ستم، از جان خود، چشمهای ساچمه خورده، تحمل حبس و شکنجه های قرون وسطائی، پروا ندارند.”
کارگران و زنان و بازنشستگان و معلمان و پرستاران و… هر بخشی از جامعه که طی ۷ ماه گذشته به این باور مهم رسیده اند که همه چیز برای تغییر به توان و نیروی اجتماعی خودشان بستگی دارد، دشمن خود را خوب میشناسند و به شدت از دین و آیین این دشمن، جمهوری اسلامی بیزارند. هارترین دیکتاتوریهای تاریخ در مقابل صف متحد مردم هیچی نیستند. زخم بر پیکیر جامعه میزنند اما نمی توانند از سرنوشت خود بگریزند، چون جامعه زخم خورده نیروی خود را نه از غیض و کینه نسبت به دشمن غدار، بلکه از امید خود به آینده بهتر میگیرد. این چیزی است که هیچ دیکتاتوری و حکومتهای وحشی مانند رژیم اسلامی سرمایه هیچوقت نمی توانند درک کنند.
در اول مه سال ۵۸ خمینی از ترس انفجار در میان کارگران خدا را به دست بوسی کارگران فرستاد. خامنه ای اکنون میتواند این انفجار را مشاهده کند که مرشدش همان زمان هشدار داد که در صورت و قوع این انفجار هیچ نشانی از ما نمی ماند. آن روز رسیده است؛ روز سقوط.