پیامی از یک کادر حزب به پلنوم ۵۶ حزب کمونیست کارگری
رفقا درود
افتخار دارم که یکی از کادرهای حزب در تهران هستم.
امروز می خواهم از زیبایی های انقلاب جاری در ایران برایتان بگویم.
سالها بود علیه حجاب و قوانین ضد زن و حاکمیت آپارتاید جنسیتی مبارزه کرده و بهایش را هم می پرداختیم اما از شهریور امسال ورق دیگر گونه و به نفع مبارزه و خواسته های چندین ساله ما برگشت.
از لحظه ای که نام ژینا امینی رمز انقلابمان شد و زن و مرد دست در دست هم و با شعار ” زن زندگی آزادی ” حجابها را آتش زده و به دورش حلقه زدیم و رقصیدیم، همبستگی برای این خیزش نهایی شکل دیگری به خود گرفت.
اینبار مردم تصمیم گرفتند تمام قد در مقابل حکومت جبار جمهوری اسلامی بایستند و متحدانه تا پیروزی این انقلاب از فرزندان انقلابی خود دفاع کنند. صحبت من درباره همبستگی های زیبایی است در بین مردم شاهدش بوده و هستیم.
از همبستگی مردم برای نجات جان دانشجویان دانشگاه شریف که در حلقه محاصره سرکوبگران گرفتار شده بودند سخن می گویم. وقتی خبر محاصره دانشگاه شریف به گوش مردم رسید، پیاده و سواره و از هر سوی شهر فریاد زنان خود را به دانشگاه شریف رساندیم و حاکمیت ظالم را مجبور به عقب نشینی کردیم و عزیزانمان را از چنگالشان بیرون کشیدیم.
از اتحاد و همبستگی مردم در شب آتش سوزی اوین سخن می گویم. عجیب شبی بود، زن و مرد با شعار مرگ بر دیکتاتو و مرگ بر خامنه ای، سینه به سینه گارد سرکوب و مزدوران جمهوری اسلام ایستادند تمامی مسیرها به سمت زندان اوین مملو از جمعیت سواره و پیاده و موتور سوار شد. حکومت فهمید با وجودر این اتحاد دیگر نمی تواند زندانیان سیاسی را به این راحتی حذف کند.
از اتحاد و همبستگی مردم در شبی می گویم که خبر غریب و الوقوع بودن اعدام محمد بروغنی و محمد قبادلو در زندان گوهردشت به گوشمان رسید، مردم خشمگین از هر سو خود را به درب زندان رساندند و مانع اجرای حکم این دو جوان معترض شدند. باز حاکمیت مجبور به عقب نشینی شد.
سالها بود به رهبری حزب فریاد ” نه به اعدام ” سرداده بودیم و حالا در خیابان و با اتحاد مردیم ثمره تلاشمان را می دیدیم. حالا در هر گوشه ای مردم یک صدا فریاد می زنند “حکومت اعدام نمی خواهیم “، ” اعدام نکنید”
فریاد زاهدان، کردستان چشم و چراغ ایران را سر دادیم و صف قدرتمندی را در برابر سرکوبگری های حکومت در این کانونهای گرم انقلاب به نمایش گذاشتیم.
رفقا صدای مرا از وسط خیابانهای تهران می شنوید. امروز اینجا زنان و دختران بدون ترس از سرکوب و توحش مزدوران جمهوری اسلامی بدون تن دادن به حجاب اجباری، در خیابان و بر سرکار خود حاضر می شوند.
ما همان دختران انقلابیم. بگذارید از روزی برایتان بگویم که با جمع زیادی از زنان حجاب برداشتیم و با سری افراشته از میان صف سرکوبگران حکومت گذر کردیم و در خیابان رژه رفتیم و همان مزدوران مقهور شجاعتمان شدند.
من از جنگ و گریز در خیابان و نفس بریدن بخاطر گاز اشک آور و فریاد آزادی، آزادی، آزادی و از عزم راسخ جامعه برای تداوم انقلاب برایتان میگویم.
ما منادیان “زن، زندگی ، آزادی”، عصیان کنندگان علیه آپارتاید جنسی، قیام کنندگان علیه فقر و تبعیض و نابرابری هستیم و برای رهایی زن و کل جامعه با فریاد حجاب بی حجاب در مقابل بیش از چهل سال توحش و چپاول و غارت این حکومت ایستاده ایم و تا لحظه پیروزی نهایی خواهیم ایستاد.
اصلا ما خود حزبیم در کف خیابان . فریاد می زنیم ما آزادی و رفاه می خواهیم. ما آقا بالاسر نمیخواهیم، وکالت بی وکالت، ما به هیچ دیکتاتوری ای رای نمی دهیم. ما جامعه ای میخواهیم شاد، آزاد، برابر، انسانی که در آن انسانها اختیار داشته باشند.
بله ما اعضا و کادرهای این حزب در کف خیابان هستیم .
زنده باد حزب کمونیست کارگری ایران.
۹بهمن ۱۴۰۱