پیشروی جنبش های مطالباتی بر بستر انقلاب-مهران محبی
تحت فضای انقلابی حاضر هیچ حرکت اعتراضی مطالباتی ای نمی تواند متأثر از این فضا و در جهتی غیر از تقویت پایه های انقلاب به وقوع بپیوندد. این رابطه متقابل را از جنبه های مختلفی می شود مشاهده کرد. برپائی هر روزه چندین تجمع اعتراضی، نشانه گرفتن مستقیم دولت و حکومت به عنوان چپاولگران اصلی دسترنج ها و به فلاکت کشاندن زندگی اکثریت مردم کارکن و زحمتکش و پایمال شدن همه حقوق انسانی، و روند رو به رشد، گسترش پیوند و اتحاد میان بخش های مختلف اعتراضی در راستای ایجاد یک جبهه سراسری در مقابل سیستم و نظام حاکم، جنبه های برجسته تفاوت اعتراضات اجتماعی جاری بر بستر انقلاب با اعتراضات در شرایط عادی و غیر انقلابی هستند.
جامعه امروز ایران، جامعه اعتراضات هر روزه است. تقریبا در همه روزهای کاری هفته و گاهی در روزهای جمعه و تعطیلات رسمی هم اعتصاب و اعتراض برپا است.
اعتراضات و اعتصاباتی که همزمان در مکانها و شهرهای مختلف و مرتبط با هم برگزار می شوند. شعارهائی که مستقیما علیه حاکمیت و سران و عوامل و مدیران فاسد حکومت داده می شوند، شعارهائی که معترضین در تجمعات خود در حمایت از همکاران، هم سرنوشتان و دیگر مردم مورد ستم واقع شده جامعه می دهند و بیانیه های حمایتی ای که در تجمعات قرائت می کنند، در نوع خود کم سابقه هستند و تماما مضامین و ویژگیهای سرنگونی طلبانه و انقلابی را در خود دارند.
فضای انقلابی حاضر به جنبش مطالباتی چنان قدرت و جسارتی داده است که شعارهای مکرر “شاغل و بازنشسته، اتحاد، اتحاد”،”کشوری، تأمین اجتماعی، اتحاد، اتحاد” و “درد ما، درد شماست، مردم به ما ملحق شوید” گروهای بازنشستگان دارد به عمل تبدیل میشود. بخشهای مختلف بازنشستگان مشترکا در تجمعات روزهای یکشنبه، دوشنبه و سه شنبه حاضر می شوند. پرستاران به تجمعات بازنشستگان می پیوندد. دانش آموزان در تجمعات معلمان حق التدریسی شرکت می کنند و معلمان و دانش آموزان و عموم مردم به اعتراض کسبه و ملوانان بندر گناوه می پیوندند و شهر را به تعطیلی می کشانند. سه هزار کارگر فولاد اهواز بیش از یک هفته کارخانه را به تعطیلی کشاندند و با پافشاری بر تحقق خواستهای خود دستگاه های امنیتی، قضائی و امام جمعه و استاندار و غیره را به عقب راندند و ضمن مجبور کردن مدیریت و همه نهادها و ارگانهای امنیتی و قضائی به تن دادن به برآوردن بخشی از مطالبات خود همکاران اخراجی را نیز به سر کار بر گرداندند. با تدام و تثبیت اعتراضات هفته ای کارگران رسمی نفت که با الگوپذیری از بازنشستگان، هر هفته اعتصاب و تجمع اعتراضی برپا می کنند، زمزمه های پیوند خوردن کارگران بخشهای پیمانکاری و ارکان ثالث که از پیشینه اعتصابات قدرتمندی برخوردار هستند با کارگران رسمی برای دست زدن به اعتصابات و اعتراضات سراسری و عمومی در بخش نفت و گاز در فضای اعتراضی عمومی پیچیده است.
فضای اعتراضی عمومی و شدت و گسنرش آن در قالب اعتراضات و اعتصابات مطالباتی معیشتی و غیره که حکومت را به گوشه رینگ برده است، تعبیر عملی این جمله لنین است: “انقلاب نتیجه عدم توان تحمل شرایط موجود توسط اکثریت مردم و عدم توانائی کنترل جامعه توسط حکومتهاست”.
توان تحمل جامعه به طور واقعی پایان یافته است. شعار ” نه تهدید، نه زندان، دیگر اثر ندارد” سه هزار کارگر به خشم آمده فولاد اهواز، معنایش این است که کارگر و مزدبگیر جامعه چیزی برای از دست دادن ندارد و از سرکوب و زندان هم واهمه ای ندارد.
از طرف دیگر نیز وقوع هر روزه و رو به گسترش اعتراضات در جامعه به معنای عدم توانائی حکومت در تأمین ضروریات زندگی و برآوردن مطالبات مردم است. ضمن ایکه قدرت سرکوب کردن حکومت نیز رو به افول و ضعف نهاده است.
جامعه نمی تواند تحمل کند و حکومت نیز نمی تواند کنترل کند. راه حل به سرانجام رساندن انقلاب و در دست گرفتن سرنوشت خود است.