کارگران اورهال در نفت و استثمار حداکثری-منصور کارگر ارکان ثالث
استثمار و بهره کشی از نیروی کار در ایران و از جمله در مراکز نفتی بی حد و بی مرز است. این ستم و بردگی با وجود همه جزئیات نا گفته ای که درون خود دارد در قبال کارگران مستمر پروژه های نفت و گاز، کارگران ارکان ثالث و به شیوه بسیار غیر انسانی تری در قبال کارگران فصلی و موقت انجام میگیرد. نگاهی به وضعیت این بخش از کارگران نفت داشته باشیم.
کارگران اورهالی!
اورهال به تعمیرات سالیانه می گویند. یا تعمیرات اساسی که برای انجام آن پالایشگاه برای مدتی از مدار تولید خارج میشوند. کارگران اورهال نیز به کارگران فصلی و موقت استخدامی گفته میشود که طول عمر استخدام آنها برابر است با مدت زمان اجرای اورهال در هر کدام از پروژه های نفتی، که توسط پیمانکاران مجری پروژه انجام میپذیرد!
طول عمر کار این کارگران بسته به مدت زمان اورهال، بعضاً از چند روز تا حداکثر یک ماه یا کمی بیشتر متغیر است و در صورت حضور کارگر داوطلب کار اورهال، کنسلی کار یا افزایش طول زمان اورهال در قرارداد ثابت او تأثیر ندارد و تمامی هزینه های رفت و آمد او از محل زندگی به منطقه عملیاتی با خود کارگر است. علاوه بر آن همه هزینه های بدو استخدام موقت، مانند: آزمایشهای تشخیص سلامت جسمانی، عدم اعتیاد، عدم پیشینه کیفری و… بعهده و هزینه شخصی کارگر بوده و مادامی که نسبت به ارائه آن به واحد اداری عملیاتی اقدام نکند، به کار گرفته نخواهد شد.
پروسه ای کاملاً غیر عادلانه که در صورت کنسلی عملیات اورهال، تمامی هزینه های مذکور سوخت شده و متضرر آن کارگری است که بعضاً از دور افتاده ترین مناطق کشور، با وجود هزینههای تحمیلی، برای لقمه نانی مشقات دوری راه و هزینه ها را به جان میخرد!
تلاش برای لقمه نانی در ازای خطرات جانی ورهال به امید مرحمت و لطف صاحبان قدرت, که عمدتاً به نتیجه نمیرسد یا برابر با هزینه های مصروف او بجز تهدیدات جانی، بازگشتی از لحاظ مالی برایش در پی ندارد!
حال، چنانچه همه شرایط تحت روال و مساعد حضور کارگر در اورهال پیش برود، دغدغه های اصلی او پابرجاست. غیر انسانی ترین امکانات رفاهی، غذای نامطبوع و ناکافی، آب آشامیدنی غیر بهداشتی، خوابگاههایی که بواسطه موقت بودن و شرایط جاگیری یکباره تعداد زیادی از کارگران موقت به هیچ عنوان از استاندارد لازم برخوردار نیستند، موقعیت خواب و استراحت غیر مناسب در کمترین فضا، سرویس بهداشتی و حمام به تعداد ناکافی و نا مناسب و… همگی شروع جنگ روانی کارگر در این مراکز کاری است. بویژه ساعات استراحت کارگر و آمادگی او برای بازگشت به کار بسیار تعیین کننده است. اما کارگر در خوابگاه نه تنها شرایط استراحت ندارد، بلکه این وضعیت موجب دغدغه بیشتر او برای خواب، استراحت و حتی استفاده از امکانات عمومی شده است . از جمله کمبود و غیر استاندارد بودن امکانات عمومی از جمله دستشویی ها و توالت ها و فشار جمعیتی از کارگران خسته که همگی در پی آن هستند که هرچه زودتر از این امکانات استفاده کنند تا از زمان استراحت کافی بهره مند شوند یک مشکل جدی این کارگران است.
پس از پشت سر گذاشتن همه این مسائل که کارگر خود میبایست مشکلاتش را حل نماید، با همه نارضایتی های موجود او میبایست تمام و کمال تن به کاری دهد که خود پذیرفته است !
کاری سخت و پر مشقت که طبق هیچ فرمول و قانونی با دریافتی اش همخوانی نداشته و به در بردن جان سالم از آن به خودی خود برایش یک موفقیت محسوب میگردد.
اغراق آمیز نیست که عنوان شود، در میان کارهای سخت و طاقت فرسای اورهال، اموری به این کارگران تحمیل میشود که از ضریب خطرات بالاتری برخوردارند و عملاً بازی با جان یک انسان است و جبران ناپذیرند. نبود ابزار کار و ماتریال استاندارد و بهانه کردن شرایط تحریمهای اقتصادی برای سرباز زدن از انجام کوچکترین هزینه ای برای ایمن کردن محیطهای کار، در این جا هم نمایان است. در بسیاری موارد انسان جایگزین ابزار است یا تاوان دوباره کاریهای نبود ماتریال مناسب و کاربردی را میدهد! جان کارگر اورهالی از شروع کار تا پایان آن در خطر و دقیقا بسته به شانس و اما و اگرها است. زیرا از لحاظ استانداردها و شرایط ایمن، محیط کار در مناطق نفتی آنچنان بحرانی است که به نظر میرسد در ازای اجتناب ناپذیر بودن اورهال صنایع همه چیز در اولویت است جز جان انسانها…! وضعیتی که متاسفانه در تعاریف خط و مشی کاری وزارت نفت، تلفات آن هم در نظر گرفته شده است. هرچند که تا کنون همه پرونده های اتفاقات این چنینی ضمن کار را با ترتیبات امنیتی و حفاظتی به ضرر کارگر و به سود کارفرما بصورت فرمال مختومه نموده و در بهترین حالت با حداقل خسارت به خانواده کارگر به انتها رسانیده اند!
بعلاوه اینکه مطابق با الزامات بوروکراسی نفت ورود و نظارت هر ارگان و نهاد بازرسی داخلی و خارجی به این حیطه از کار خط قرمز نظام امن تولید سرمایه، است!. یعنی نظارتی در کار نیست.
این آن شرایط دردناک کاری در جامعه سرمایه داری و مرتجع اسلامی جهان سومی است که تدوین کنندگان قوانین، مجریان آن و صاحبان قدرت و سرمایه همگی سر در یک آخور دارند و خون طبقه کارگر و مزد بگیر جامعه را در شیشه کرده اند. جان و مال کارگر را به بازی گرفته اند و در تضمین شرایط امن تولید و سرمایه با بهره گیری از همه تعاریف ضد انسانی، با امکانات قدرت و ماشین سرکوبی که در اختیار دارند چوب حراج به هستی انسانهای تحت ستم میزنند.
اورهال این چرخه درد و رنجی که هرساله بر طبقه کارگر در صنعت نفت تحمیل میشود، با وجود تاخیر همیشگی در پرداخت مزد، بیشتر از آن که مسبب معیشت و مزد کارگر باشد، عاملی است در تهدید جان او. تهدیدی ساخته و پرداخته قوانین بی رحم بوروکراسی سرمایه داری نفت که هیچ شأن و منزلتی بر کارگر قائل نیست و همواره کوچکترین اعتراض کارگران فصلی را با اخراج قطعی و آنی پاسخ داده و صدایش را فوراً در گلو خفه میکند.
هرچند در ادوار مختلف، بخصوص در سالهای اخیر که تابو شکنی رسم رایج جامعه معترض و مشخصاً طبقه کارگر بوده است، اعتصابات کارگران فصلی را شاهد بوده ایم، اما دست باز پیمانکاران از بابت جایگزینی فوری این کارگران موقت باعث گردیده تا این اعتصابات شکننده و مطالبات کارگران پاسخ نگیرد!
فرصتی طلایی و غیر انسانی برای پیمانکاران در استثمار هرچه بیشتر این بخش از کارگران!
چرخه درناک اورهال در این بخش با کار کارگران فصلی جاریست و کارگران فصلی هر ساله از سر نیاز به آن تن داده اند. نیرویی که قدرت دارد و با هر اعتراض و اعتصابی میتواند اخلالی جدی در بازگشت صنایع نفت به جریان تولید شود و ضرری جدی بر سودبری صاحبان سرمایه وارد کند. قدرتی که میتواند به راحتی با انسجام و اتحاد در تغییر شرایط مزدی، معیشتی و کل وضعیت کاری اورهال تاثیر گذار بوده و برای همیشه در تغییر شکل اجرای آن مؤثر واقع گردد. اما عدم انسجام و سازمانیافتگی کارگر و فشار روزانه زندگی مانع وارد میدان شدن این قدرت بالفعل به اعتراض و در نتیجه تداوم این شرایط تحمیلی بر کارگران شده است.
این چنین است که اورهال این چرخه بی پایان و متضمن حیات صنعت نفت، بقای خود را از قوانین استثماری سرمایه داری حاکم میگیرد و با خون کارگران ارکان ثالثی و کارگران فصلی به حیات خود ادامه میدهد. همانطور که اشاره شد طلایه هایی از اعتراض و به میدان آمدن کارگران برای نقد کردن حق و حقوقشان را در سالهای اخیر شاهد بوده ایم. انقلاب زن زندگی آزادی نیز جامعه را شخم زد و لرزه ای بر بدن حکومت سرمایه داری وحشی حاکم ایجاد کرد. بنابراین امروز در دل یک جامعه پر التهاب از مبارزه توازن قوا بیش از بیش برای اعتراض ما کارگران مهیا است. در این شرایط میشود متشکل شد. میشود بر سر خواستهای فوری خود متحد شد و میشود با اعتصابات قدرتمند خود و بستن گلوگاه سرمایه داران جلوی تعرضات و زورگویی هایشان را گرفت. از جمله میشود برای گرفتن حق و حقوق خود اولتیماتوم به اعتصاب داد . و در گام اول خواستار بهبودی فوری در شرایط کاری و معیشتی خود شد. باید محیط های کار فورا امن شوند. باید حقوق کارگر متناسب با رشد نجومی تورم افزایش یابد و کارگران تامین داشته باشند و از بیمه های اجتماعی چون درمان و نیز تحصیل رایگان برای فرزندان خود برخوردار باشند. و باید خوابگاههای کارگر و اماکن عمومی در حد قابل قبول و انسانی ای بهبود یابد. تحمیل هر کدام از این خواستها ضربه ای بر سودجویی سرمایه داران مفتخور است. تحمیل هر کدام از این خواستها نشانی از قدرت ما کارگران است. باید صف اعتراض خود را شکل دهیم. با ایجاد شوراهای سازماندهی اعتراضاتمان صف خود را متحد و همبسته کنیم. و بدینگونه بسوی اعتصابات سراسری خیز برداریم. باید به کل این بساط توحش و بردگی سرمایه داری خاتمه داد.
باشد که جنبش کارگری در شرایط اعتراضی جامعه به درجه ای از آگاهی و اتحاد و همبستگی دست یابد تا هرچه سریعتر بساط یک چنین پدیده های زاییده سیستم امن نظام سرمایه داری و بساط همیشگی استثمار و زورگویی و چپاول برچیده شود و طبقه کارگر با برافراشته کردن پرچم مبارزاتی خود در صفوف بهم پیوسته و قدرتمند، خود و کل جامعه ر ا از جهنم سرمایه داری حاکم رها سازد. برقرار باد جنبش کارگری ، برقرار باد نظامی مبتنی بر ارزش وجودی انسان ها.