کنگره حزبی، حرمت انسانی و القاب-یاشار سهندی
کنگره ۱۳ حزب کمونیست کارگری به طور مستقیم، از طریق اینترنت و شبکه های اجتماعی و تلویزیون کانال جدید در دسترس همگان قرار گرفت،به عنوان یک ناظر، چیزی که سخت به چشم می آمد این بود که در این کنگره، یک عده منتخب که برای خود و دیگری و دیگران احترام قایل بودند از بکار بردن “القاب” احتراز میکردند. صدا کردن به اسم کوچک ویا اسم و فامیل و حتی صمیمانه تر با پسوند “جان!” بر متن بحث های که در فضای رفیقانه مطرح میشد، ، این حس بیشتر القا میشد که آدمهای که در این جلسه حزبی جمع شدند در کار خود بسیار جدی هستند.
کنگره ۱۳ حزب کمونیست کارگری با توجه به همه مباحث و سیاستهای پیشین حزب کمونیست کارگری در رابطه با خود انقلاب و نقش آن در تحولات اجتماعی، و نیز پیگیری تحولات جامعه ایران که از سالها پیش نشانگر این بود که تحول انقلابی در پیش است برگزار گردید. رژیم اسلامی سرمایه در تمامی سالهای گذشته هجوم همه جانبه و وسیعی به ریزترین و ابتدای ترین مسائل زندگی توده مردم سازمان داده که شاید برای همیشه مردم را از شرکت در انقلاب پشیمان سازد. از سوی دیگر تمامی اپوزیسیون راست همه توان خود را علیه انقلاب ۵۷ بسیج کرده تا همه سو با جمهوری اسلامی مردم را خفت دهد؛ و در بستر ساز ناکوک بورژوازی جهانی علیه نفس انقلاب، این کنگره انعکاسی از انقلابی بود که زنده و پویا است. در بستر مبارزات انقلابی، هنگامی که مردم زندگی را در اراده خود می یابند، آنچه به سرعت رنگ می بازد القاب است. در کنگره حزبی که به پیشواز انقلاب رفته است چیزی که مهم نیست القاب است، بخصوص حزبی که حرمت و شخصیت فردی انسانها برایش مهم است و این مهم را در برنامه خود منعکس هم کرده است.
بر سردر این حزب نوشته شده “اساس سوسیالیسم انسان است.” این یک سخن قصار یا یک شعار خوش آهنگ نیست، از کمونیسم چهره انسانی نشان دادن وظیفه همیشگی این حزب است. به نفس وجودی این حزب تبدیل شده است، که در پراتیک روزمره این حزب میتوان آنرا سراغ کرد. بورژوازی در مبارزه ضد کمونیستی اش، با اتکا به کمونیسم سرد و خشن و عبوس قرن بیستمی “اردوگاه شرق” هر وقت زبان باز میکند که از کمونیسم و کمونیستها بگوید سعی فراوان بکار میبرد که انعکاس آن کمونیسم اردوگاهی باشد و مدام آنرا یادآوری میکند. در یک همچین زمینه ای این ویژگی حزب کمونیست کارگری برجستهتر میگردد.
حزب کمونیست کارگری یک تصمیم مهم سیاسی که گرفته است و عملا آنرا به اجرا گذاشته این بوده که ” منشا اثر” باشد حتی به وقتی که در اپوزیسیون رژیمی به مانند رژیم وحشی اسلامی سرمایه است. این حزب دست روی درست نگذاشته است که وقتی به قدرت دست یافت فرمان به لغو حکم اعدام دهد، یا حقوق کودک را برسمیت شناسد، یا برابر کامل زن و مرد را فرمان به اجرایش دهد. به عنوان حزب طبقه کارگر، سعی نکرده از طبقه کارگر چهره “مستضعف” بسازد، تا به ستایش آن نشسته باشد و خود را چون بنیاد خیرین نشان دهد که به فکر “اقشار محروم” است. این حزب چهره قدرتمند خود را در سیمای طبقه کارگر نیرومند فرض گرفته است که نه به حکم جبر تاریخ، بلکه به نیروی و توان اجتماعی طبقه کارگر میشود نظام طبقاتی سرمایه داری را سرنگون کرد. سازماندهی مبارزات طبقه کارگر برای این حزب لوح افتخار نیست، بلکه سازماندهی توان و نیروی اجتماعی حزبی که میخواهد بعنوان نماینده طبقه کارگر در قبال جامعه، با رهبری کل جامعه رژیم اسلامی را سرنگون کند و بر بطن آن به عنوان یک حزب رادیکال دست به ریشه ببرد؛ که مدام از قول مارکس تکرار کرده است ریشه برای خود انسان چیزی نیست جز خود انسان، در این حزب ” انسانیت عین سوسیالیسم است”. این حزب در سیاست و بخصوص در پراتیک روزمره اش سعی کرده نشان دهد هویت انسانی چیزی نیست که به فرمانی جاری شود، حزبی که مبنای سیاستش را هویت انسانی گذاشته، این موضوع در روابط بین اعضا و کادرهایش انعکاس یافته است. آن هم نه با یک قرار حزبی و صدور دستورالعمل حزبی، بلکه همه کسانی در این حزب حضور به هم میرسانند با هر خصلت و خصوصیات فردی، آن چیزی که مهم است حرمت انسانی رفقای دست اندرکار حزب است.
در نزد حزب کمونیست کارگری که رنگی دیگر بر کمونیسم زده است، یکی از سیاستهای اصلی اش این بوده که تصویر خشن و زمخت و ضد حرمت انسانی را از چهره کمونیسم بزداید که بورژوازی به اسم کمونیسم به کمونیسم تحمیل کرده بود، و هنوز هم دستگاههای تبلیغاتی طبقه ستمگر حاکم، از آن بهره میبرند.
“رفیق” خطاب کردن مبارز بغل دستی یک موضوع جا افتاده میان کمونیستها و تشکیلات آنهاست. یک پیش فرض است بر همبستگی صمیمانه مبارزاتی آنها. اما القاب، حتی واژه “رفیق” بسته به اینکه در چه سازمانی بکار برده میشود تفاوت معنای بسیاری می یابد. در کمونیسم خشن و عبوس اردوگاهی قرن بیستمی ابزاری برای تحکم است، و برتری دادن به شخصیت است تا حد “رفیق کبیر”؛ سالهاست که کنگره حزب به صورت علنی برگزار میشود، و درهمه این سالها کمتر مشاهده کردیم که شرکت کنندگان همدیگر را با لقب “رفیق” مورد خطاب قرار دهند، در صورتی که کنگره حزبی یک “محیط تخصصی” است و طبق یکی از بندهای برنامه یک دنیای بهتر، برنامه حزب کمونیست کارگری، بکار بردن “القاب” در همچین محیطی ممنوعیتی ندارد. صمیمت رفیقانه را با بخشنامه حزبی نمی توان برقرار ساخت. یک داده این حزب این است که آن چهره عبوس را باید از کمونیسم زدود که گویا در چنین جلساتی یک عده عصا قورت داده، با “نظم آهنین” که سرکوبگران از کمونیسم ساخته اند گرد هم می آیند که تا به “ستایش رهبری” بنشینند. در کنگره حزب کمونیست کارگری، نمایندگان شرکت کننده بازتاب تشکلی هستند که هویت کمونیستی شان انعکاسی از هویت انسانی آنهاست، انسانهای با تمام نقطه ضعف ها و قوت هایشان، رفقای هستند که برابری طلبی و آزادیخواهی دلیل اصلی گرد هم آمدن آنان است. در همچین تشکیلات کمونیستی، احترام مصنوعی جای ندارد برای همین حتی لزومی مدام به این حس نمی شود که همدیگر را رفیق خطاب کنند، به وقتی که با اسم کوچک صدا زدن همدیگر صمیمت و احترام و جدیت بیشتری را بیان میکند.
این کنگره بر متن یک انقلاب زیبای زن زندگی آزادی برگزار گردید و تصویری از آینده میداد، آینده ای که کمونیستهای کارگری در پی آنند، که در آن، آن چیزی که مهم است حرمت انسانهاست،کرامت انسانی؛ که هدف انقلاب جاری است. در همچین انقلابی، در فردای پیروزی این انقلاب، آدمها را نه بر اساس القاب بلکه صرفا بخاطر اینکه کجای روزگار ایستادند باید قضاوت شوند.