گدایی مشروعیت حکومت از جامعه ای که کمر به سرنگونی اش بسته است-مهران محبی
کمتر از دو ماه به نمایش رسوای انتخابات دوره دوازدهم مجلس دزدان و فاسدان اسلامی باقی مانده است و سران قاتل و بی اعتبار حکومت از خامنه ای گرفته تا بقیه سران ریز و درشت نظام و دستگاه های تبلیغاتی شان مشغول گدائی مشروعیت هستند و از همه بخشهای مردمی که هر روزه در میدان مبارزه برای به پائین کشیدنش هستند، می خواهند در انتخابات شرکت کنند ولو با نحوه ای که خلاف جمهوری اسلامی و ارزشها و قوانین آن باشند.
جدای از هارت و پورتها و تهدیدات از روی استیصال خامنه ای و نوچگانش شنیدن این تقاضاهای عاجزانه از دادخواه داغدار و زن بی حجاب گرفته تا بازنشسه و کارگر و تا معلم و پرستار و مالباخته و مردم خشمگین از مازوت سوزی و آلودگی محیط زیست، واقعیت بن بست اقتصادی، سیاسی، اجتماعی نظام و ناتوانی رژیم برای حفظ وبقای حاکمیتش را بر ذهن متبادر می کند.
خامنه ای از یک طرف می گوید: “کسی که در انتخابات شرکت نکند، با اسلام و جمهوری اسلامی مخالفت کرده و خصم است، یعنی تهدید به برخورد و مقابله و حمله می کند”. از طرف دیگر می گوید: “انتخابات پایه و راه حل مشکلات است. اگر مشارکت ضعیف باشد، مجلس ضعیف تشکیل می شود. نبود انتخابات دیکتاتوری یا هرج و مرج و نا امنی و اغتشاش می آورد” ، و بدینگونه به التماس کردن افتاده است.
هادی طحان نظیف سخنگوی شورای نگهبان هم می گوید: حق رأی در هیچ قانونی سلب نشده و حتی توسط دادگاه هم سلب شدنی نیست، نباید موضوع حجاب موجب دو قطبی شدن در انتخابات شود”.
گذشته از این صحبت های عاجزانه سران رده بالا، حرکات مسخره مأموران دون پایه پلیس در سطح شهرها از قبیل تقدیم شاخه های گل به زنان بی حجاب و یا بوسیدن دست کارگر پاکبان و رفتگر شهرداری را شاهدیم.
جمهوری اسلامی بی نهایت زبون و رسوا شده است. به همین خاطر به هر دری می زند تا عمرخود را هرچند کوتاه مدت افزایش دهد. از جمله شدت بخشیدن به بازداشت مخالفین و فعالین عرصه های مختلف اجتماعی و سرعت ماشین اعدامها نه از سر قدرت بلکه از سر استیصال حکومت است. اما کمپین وسیعی علیه اعدام براه افتاده که جهانی است و خانواده های دادخواهان در صف جلوی قرار دارند. در سطح منطقه ای هم حکومت ناتوان و دست و پا بسته از عملی نمودن تهدیدات اش علیه اسرائیل طی چهل و چهار سال گذشته است. حکومت حاضر است در روز انتخابات بی حجابی را رسما بپذیرد و قوانین، سنن و معیارهای مذهبی و اسلامی خدا، محمد و قرآن را دور بریزد تا بتواند هرچند هم کم، از دشمنانش و از زنانی که به لبه سقوط اش کشانده اند، رأی بگیرد. از طرف دیگر برای روتوش کردن ناتوانی منطقه ای و به اصطلاح ماست توی کیسه کردنش در برابر اسرائیل و در عین حال تقلا برای امنیتی کردن فضای کلی جامعه و مخصوصا مناطقی مانند کردستان و سیستان و بلوچستان دست به پرتاب موشک به مناطق مسکونی عراق و پاکستان زد. اما جمهوری اسلامی به هیچ یک از اهداف اش نرسیده و نخواهد رسید. همین جمعه گذشته، دو روز بعد از موشک پرانی به روستاهای پاکستان و یک روز بعد از موشک پرانی تلافی جویانه پاکستان به روستاهای ایران بود که، مردم سیستان و بلوچستان به خیابان آمدند و با شعارهای ” مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر سپاه و ….” به اعتراض پرداختند.
پاسخ مردم در حال سرنگون کردن جمهوری اسلامی به التماس ها و گدائی کردن های سرانش خیلی روشن و سرراست، سرنگونی حکومت است. شعار کارگران فولاد اهواز و بازنشستگان سراسر کشور در اعتراضات و تجمعات، خلع ید از دزدان و فاسدان است. شعارشان به طور مشخص شعار ” ما به دزدان رأی نمی دهیم” است. مردم وسیعا شعار “ما اشتباه کردیم، مملکتو دو دستی تقدیم دزدان کردیم” سر می دهند. معلمان با طنز اعلام می کنند “خدا بیاد التماس کنه، رئیسی پارتی کاندید بشه و جنتی هم تأییدش کند، رأی نمیدیم”.
اعتراضاتی از این دست در فضای سیاسی – اجتماعی کشورهای دیگر ممکن است صرفا صنفی و مطالباتی تلقی شود و بعد از چند روز یا چند هفته با موفقیتهای نسبی ای هم به نفع معترضین به پایان برسد و هر کسی سراغ کار و زندگی اش برود. از جمله در آن کشورها بارها اتفاق افتاده که دولت یا مؤسسات خصوصی را ناچار به تغییر مدیران فاسد و دزد مورد اعتراض توده ای کرده اند.
اما در ایران که مردم تحت حاکمیتی سرتا پا فاسد، دزد و غارتگر هستند، خواست برکناری مدیران فاسد در بخشهای دولتی و نیمه دولتی که اکٍثریت صنایع تولیدی را در قبضه دارند، تنها به برکناری چند مدیر محدود نمی ماند. کل حکومت هدف اعتراض و پائین کشیده شدن قرار می گیرد.
با فروکش کردن اعتراضات و تظاهراتهای خیابانی مردم امروز در خیلی از اعتراضاتشان با زبان مطالبه گری به میدان می آیند و در قالب شعارهای ظاهرا صنفی بطور واقعی خواهان برچیدن کل بساط فساد و دزدی و کلیت نظام اسلامی هستند. عجز و لابه های سران حکومت در فضای انقلابی حاضر برای کشاندن مردم به پای صندوق های رأی، مردم را بیشتر به قدرت انقلابیشان واقف می کند و التماس های خامنه ای و نوچه هایش سوژه طنز و سرگرمی بیشتر مردم و روحیه تازه گرفتن برای ادامه انقلاب می شوند.
هرشعار به ظاهر صنفی و مطالبه گرانه کارگران، بازنشستگان، معلمان، مالباختگان و غیره، در متن جامعه پر از تلاطم و بدنبال یکسال انقلاب زن زندگی آزادی مضمون عمیقا ضد حکومتی و سرنگونی طلبانه پیدا کرده است. کارگر، بازنشسته، معلم و پرستاری که می گوید دست دزدان از سفره ما کوتاه، معنایش این است که حکومت دزد و فاسد باید سرنگون شود. بخشهای مزدبگیر معترض جامعه خوب می دانند که تا جمهوری اسلامی در حاکمیت باشد، دست دزدان و فاسدان از سفره هایشان کوتاه نمی شود. وقتی معلمان در بیانیه هایشان خواهان حذف ساختار ایدئولوژیکی و مذهبی از آموزش و پرورش می شوند، یعنی می خواهند که دست مذهب از آموزش و پرورش کوتاه شود و کاملا واقف هستند که تا جمهوری اسلامی هست، دست مذهب از سر آموزش و پرورش کوتاه نمی شود. مالباخته و مردم آسیب دیده از آلودگی محیط زیست و غیره هم می دانند با وجود جمهوری اسلامی و باندهای مافیایی چپاولگر اموال مردم تحت عناوین پیش فروش خودرو، آپارتمان و غیره و نیز دزدان بودجه های بهبود محیط زیست، این معضلات بر سر جایش باقی خواهد ماند.
بدین ترتیب آنچه که امروزه با بیان صنفی در اعتراضات اجتماعی به حکومت اعلام می شود، عزم و اراده عموم مردم برای انقلاب و سرنگون کردن جمهوری اسلامی است.