گرانی نان؛ دزدی آشکار از سفره مزدبگیران کارگر کارگاهی- حمید دائمی
افزایش قیمت نان، در کنار گرانی های سرسام آور و افزایش قیمت تقریبا همه اقلام سبد کالاهای اساسی، دست درازی و غارت مستقیم از سفره معیشت زحمتکشان جامعه است و این تعرض تهوع آور رژیم را باید پاسخی شایسته داد.
با وجود اعلام پایین آمدن تورم و بالا رفتن نرخ رشد و توسعه اقتصادی و شامورتی بازی با آمار و ارقام، همچنین انکار حذف بیش از ۴۰ درصدی یارانه نان و شانه خالی کردن از مسئولیت گرانی آرد و نان توسط مسئولان، دست آخر بهانه این وقاحت را “جبران کسری بودجه” دولت اعلام کردند.
این سیاست کثیف و قدیمی دستگاه های دولتی که با انتشار آمار های “غلط و دلبخواهی” و یا چند نرخه کردن محصولات و در مورد اخیر-نان- ابتدا مردم را به جان هم انداخته (در این مورد خاص، علت را چند نرخه بودن نان و یا تخطی نانوایان و دیگر صنوف معرفی می کنند) و با شروع اعتراضات و سوگیری جامعه، با یک “عذر بدتر از گناه”، یعنی “تأمین کسری بودجه”، چپاول و غارت خود را صورت حقوقی و قانونی می بخشند. حال اینکه همه آنچه که بنام “یارانه نان” خوانده می شود؛ گوشه کوچکی از اموال و ثروت مردمی است که از قضا بدون دخالت و نقش این لاشخوران تولید و فرآوری شده است.
آرد و نان در ایران تماما توسط اقشار زحمتکش جامعه- اعم از کشاورزان گندم کار، کارگران سیلوها و زحمتکشان حمل نقل بخش آرد و نان- و در حلقه پایانی، نانوایان – که اکثر آنها خود در صف مزدبران هستند، تولید و تهیه می شود. اما سود آن را مشتی مفتخور بی مصرف به جیب می زنند و بدتر از همه اینکه نحوه، میزان و قیمت عرضه این پایه ای ترین غذای فرودستان را به انحصار خویش دارند.
نان، آنچنان که همگان واقفند؛ اصلی ترین غذای بخش کثیری از مردم ایران است و افزایش قیمت آن بر قیمت بسیاری از مواد غذایی، به ویژه آندسته که از آرد بعنوان مایه اصلی تولید خود استفاده می کنند- نظیر ماکارونی و انواع نان های فانتزی و شیرینی ها- اثر گذاشته است. این افزایش قیمت در همین جا متوقف نخواهد شد و دومینو وار بر همه مواد غذایی و لوازم و تجهیزات، حمل و نقل، هزینه خدمات و درمان و بسیاری از چیزها اثر خواهد گذاشت. در میان تنها یک چیز است که تغییر نخواهد کرد، و آن حقوق کارگران و مزدبگیران است که خالقان و مالکان اصلی همه فرآورده های جامعه اند.
به همین یک دلیل هم که شده؛ این نظم وارونه را باید ویران کرد!
افزایش قیمت نان یک سویه دیگر هم دارد. این افزایش در هزینه مساوی است با کاهش مصرف دیگر کالاهای اساسی. چرا که مزدبگیران برای مقابله با گرانی کالاهای اساسی، چاره یا راهی برای جبران ندارند؛ مگر با کم کردن یا حذف و از سبد خارج کردن دیگر مواد و کالاهای اساسی. این به معنای توازن و بالانس نیست، بلکه به معنی از دست دادن فرصت های برابر برای بقا است. برای کارگر و مزدبگیری که میزان مشخصی دریافتی دارد- که معمولا ۳ یا ۴ برابر زیر خط فقر است- و همین مقدار هم برای پاسخ به اجاره خانه و هزینه آب و برق و گاز و هزینه رفت و آمد و ناکافی است؛ قدرتی برای تأمین غذا و دیگر مایحتاج زندگی از قبیل لباس و هزینه درمان و دندانپزشکی و مهم تر از همه مایحتاج تحصیل کودکانش نمی ماند. در اکثر موارد که توان و امکان کار دوم و سوم وجود ندارد، حذف مواد غذایی ابتدایی ترین چاره ای است که به زندگی اش تحمیل می شود.
سوء تغذیه، فرسایش و استهلاک بیش از حد فیزیکی و محرومیت از مراودات و تعامل اجتماعی و فرهنگی و در یک کلام، مرگ ذلت بار و تدریجی بخش عمده مزدبگیران، نتیجه سیاست ها و برنامه هایی هستند که توسط یک اقلیت مفت خور- کمتر از یک درصد- به زندگی میلیون ها کارگر و معلمان و بازنشستگان و پرستاران و دیگر بخش های مزدبگیر تحمیل میشود.
اثرات افزایش قیمت نان و دیگر کالاهای اساسی، بر زندگی اقتصادی- اجتماعی بخش های مختلف جامعه یکسان نیست. مثلا این تأثیرات در شهرستان ها و نقاط دور بسیار شدیدتر است. بدلیل کندی و رکود جریان اقتصادی و همچنین محدودیت در شکل و گستره تولید و مبادله محلی عموما آسیب زا تر خواهد بود – بویژه برای اقشار کم درآمد. این مساله بر زندگی اقشار ضعیف و متوسط شهری و روستایی و شهرهای دور از مرکز هم تاثیر بدی میگذارد. تنها بخشی که از این گرانی نه تنها آسیب ندیده، بلکه لایه هایی از آن بهره هم می برند، قشر مرفه رو به بالای جامعه و صاحبان ثروت و قدرت در جامعه اند. آنان با بالا بردن قیمت خدمات و کالاهای خود- در هر لحظه- هزار برابر این افزایش قیمت ها را جبران می کنند.
نا گفته نماند که کارگران و مردم آگاه می دانند که “جبران کسری بودجه” اسم رمز غارت دارایی های مردم و جامعه و بعبارتی تخصیص آن به بخش های متعلق به قدرت که مهم ترین آن نیروهای سرکوب و امنیتی و اطلاعاتی و همچنین بخش تبلیغات و پروپاگاندا و دروغ پراکنی متصل به خودشان است. ضمنا یارانه و سوبسید اسم دیگر منابع و دسترنج کارگران و زحمتکشان است که در دستان کثیف این اراذل توقیف و به تاراج می رود.
چاره کار ما کارگران خلع ید از این دزدان و غارتگران و بدست گیری قدرت و اداره شورایی جامعه و توزیع رفاه و ثروت موجود در آن است.
این برنامه ما کارگران برای اداره جامعه ای است که غنا و ثروتش در اختیار مشتی انگل است و با جود انتشار گسترده فقر و فلاکت میلیونی، تنها به فکر حفظ خود و تملک بر ثروت جامعه اند. ما کارگران در پرچم اعتراضات خود- از هفت تپه و فولاد و نفت گرفته- و در منشورهای ۲۰ تشکل و منشورهای زنان و دیگر بخش های جامعه به صراحت فریاد زدیم که با اعتراضات و اعتصابات خود و پیشبرد انقلاب زن زندگی آزادی، حکومت این شیادان را سرنگون و قدرت را به دست شوراهای کارگری و مردمی بسپاریم و برنامه های انقلاب را که مملو از آزادی و برابری و رفاه همگانی است به پیش خواهیم برد.
ما کارگران و دیگر مزدبگیران، باید مطالبه معیشت انسانی و مقابله با گرانی نان و در یک کلام؛ جنگ بقا را به آمال و آرزوهای میلیون ها انسان فرودست که همانا رفاه و زندگی انسانی است پیوند بزنیم و همگان را به جنگ آخر با رژیم مافیایی حاکم فرابخوانیم.
پایان دادن به این تعرض آشکار به سفره ما کارگران در گسترده تر کردن اعتراضات و اعتصابات در جامعه؛ از جمله حمایت های گسترده از اعتراضات و اعتصابات کارگران نفت، واگن پارس، بازنشستگان، پرستاران، معلمان، کشاورزان و کامیونداران و دیگر بخش های ملتهب جامعه است.
رفقای کارگر و هم سرنوشتان مزدبگیر!
نظام حاکم، علی رغم همه های و هوی و تبلیغاتش و باوجود همه خدم و حشم و نیروی سرکوبش، در ضعیف ترین وضعیت و شرایط از ابتدای حیات ننگینش قرار دارد. با تأکید بر مطالبات روزمره که مبتنی بر بقا و معیشت انسانی است و با تمرکز روی شوراهای خود و سازماندهی آن در محل کار و زیست مان، این آرزوی دیرینه میلیون ها انسان را، یعنی انقلاب سوسیالیستی و انسانی و دنیایی عاری از تبعیض و نابرابری و مملو از رفاه و خوشبختی را ممکن بسازیم. وقت آن رسیده است با پیوستن به حزب انقلابی کارگران یعنی حزب کمونیست کارگری؛ این مهم را متحقق کنیم.
زنده باد انقلاب زن زندگی آزادی -زنده باد حزب کمونیست کارگری