گسترش اعتراضات، پاسخ به حکومت اعدام- مهران محبی
رژیم قاتل و جنایتکار جمهوری اسلامی برای منحرف کردن افکار عمومی از شکست امنیتی و اطلاعاتی ناشی از قتل اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی گروه تروریستی حماس در یکی از حیثیتی ترین روزهای عمر ننگین اش و در یکی از امنیتی ترین مکان های نظامی اش و عقب نشینی از هارت و پورت های خامنه ای برای خونخواهی خون اسماعیل هنیه از اسرائیل، کشتاری جبونانه و وسیع تری را که در دو دهه گذشته بی سابقه بوده براه انداخته است.
جنون زدگان اسلامی طی یک مدت کوتاه حداقل ۸۷ زندانی را در زندان های مختلف اعدام کرده اند. فقط طی دو روز ۱۶ و ۱۷ مرداد ده ها زندانی از جمله رضا رسائی زندانی سیاسی بازداشت شده در جریان اعتراضات انقلاب “زن، زندگی، آزادی” در زندان دیزل آباد کرمانشاه را اعدام کردند و با اعدام ۲۹ زندانی در روز ۱۷ مرداد در زندان های قزلحصار و کرج یک کشتار جمعی براه انداختند.
تردیدی نیست که دور جدید از جنون زدگی بی سابقه جمهوری اسلامی در اعدامهای اخیر به خاطر مرعوب کردن مردم انقلابی ای است که با گسترش هر روزه اعتراضات خود علیه همه جوانب جمهوری اسلامی، نفس حکومت برای بقاء را به شماره انداخته است.
جمهوری اسلامی از هر طرف و از هر نظر زیر فشار کشنده است. حکومت در عرصه داخلی شدیدا زیر فشار تجمعات اعتراضی کارگران، بازنشستگان و مبارزات هر روزه زنان و بقیه مردم معترض است و با تمام درنده خوئی و قتل و اعدامی که علیه جامعه براه انداخته، نتوانسته است خللی در ادامه اعتراضات در سطح جامعه ایجاد کند. اعتراضاتی که در چند ماه گذشته و در متن انقلاب جاری شرایط بایکوت های سراسری نمایشات رسوای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را فراهم نمود و فضا را آنچنان بر ضد حکومت تنگ کرد که ماجرای قتل رئیسی و امیر عبدالهیان به امکانی دیگر برای مردم برای ابراز خشم و نفرت پایان ناپذیرشان تبدیل شد.
حالا هم رژیم با کوهی از تبعات و گرفتاری های جدید متأثر از دو بایکوت انتخاباتی در مدت ۴ ماه که در نوع خود دو رفراندوم و “نه” سراسری و عمومی به کلیت جمهوری اسلامی بودند، دست به یقه شده است که چطور شکست های پی در پی انتخاباتی اش از مردم را روتوش کند و با بی اعتبارترین رئیس جمهوری اش نظام را از سرنگونی نجات دهد.
این اوضاع شکننده و حاکی از درماندگی جمهوری اسلامی در برابر پیشروی های مداوم مردم معترض و انقلابی در عرصه منطقه ای و بین المللی نیز بازتاب یافته و طی چند ماهه اخیر و مخصوصا از زمان ترور اسماعیل هنیه تا به حال خود را با وضوحی بی سابقه نمایان کرده است. از ابتدای سال جاری تا امروز هر چه زمان جلوتر آمده است، بیشتر ضعف و پوشالی بودن ادعاهای نظامی و امنیتی حکومت برای محو و نابودی اسرائیل آشکار شده است.
اسرائیل در مدت چند ماه گذشته شماری از سرداران سپاه پاسداران و سپاه قدس به همراه بسیاری از فرماندهان و سران باندهای تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی را پشت سر هم ترور و به قتل رسانده است و حکومت همواره از درگیری مستقیم با اسرائیل پرهیز کرده و فقط به رجزخوانی هائی مانند گرفتن انتقام سخت و دادن پاسخ سخت اکتفا کرده است. قاطع ترین پاسخ مستقیم حکومت به اسرائیل طی ۴۵ سال گذشته، شلیک نمایشی صدها فروند موشک و پهباد با اطلاع و با توافق از پیش حاصل شده با خود اسرائیل و حامیان آن بوده که هیچ آسیب جانی و اقتصادی و نظامی ای به دنبال نداشته است و این خود تکرار همان رویاروئی مستقیم رسوا کننده به پایگاه نظامی عین الاسد آمریکا در عراق و به اصطلاح انتقام سخت از آمریکا به خاطر کشتن قاسم سلیمانی بوده است.
رژیم جمهوری اسلامی در عرصه داخلی درمانده و وحشت زده از سرنگون شدن توسط انقلاب مردم است و هیچ راهی برای به عقب راندن مردم و کاهش دادن دامنه اعتراضات جاری و تعطیل ناپذیر مردم نمی یابد. فساد و چپاول سرتا پای اش را گرفته و توان برآورده نمودن کوچکترین و کمترین خواست های معیشتی و رفاهی مردم را ندارد. از نظر فلسفی و ایدئولوژیکی از سوی جامعه بیش از بیش بی اعتبار شده و در موقعیت یک دشمن غارتگر در طرف مقابل میدان جنگ با مردم قرار گرفته است و هر روز متحمل عقب نشینی ها و شکست های بیشتری می شود. جمهوری اسلامی به خاطر ناتوانی های نظامی برای وارد شدن در جنگ مستقیم با اسرائیل و پوشالی بودن ادعاهای مکتبی و ایدئولوژیکی نابود کردن صهیونیسم و آزادسازی قدس، هویت و حیثیت گذشته اش به عنوان رأس محور مقاومت را از دست داده و گروه های تروریستی وابسته را نمی تواند مانند گذشته تحت اتوریته خود نگه دارد.
گرفتار شدن در چنین اوضاع داخلی و منطقه ای است که حکومت به این درجه از جنون و شقاوت در اعدام و آدمکشی کشیده شده است. رژیمی که از بدو سرکار آمدن اش ادعای جهانی کردن اسلام به رهبری خودش را داشته، امروزه در عراق و سوریه و فلسطین و مهمتر از همه در تهران و در زیر دماغ رهبر رأس محور مقاومت ، سرداران سپاه و سران و فرماندهان رده بالای محور مقاومت اش را می کشند و ترور می کنند، اما جرأت درگیر شدن با دشمنی که با دادن وعده نابودی اش توانسته بود تروریسم اسلامی را با خود همراه کند، ندارد.
برای جمهوری اسلامی تشتت در میان باندهای تروریستی و فاصله گرفتن از خامنه ای و حکومت به عنوان رأس تروریسم اسلامی برابر با از دست دادن قدرت ماجراجوئی های منطقه ای تاکنونی اش است که در پشت آن هدف نمایش اقتدار و توان خود برای سرکوب مردم در داخل را دنبال می کرد. امروز به یمن گسترش مبارزات مردم در همه عرصه ها علیه جمهوری اسلامی، ضعف و ناتوانی رژیم در همه عرصه ها و همه ابعاد و جوانب داخلی و منطقه ای و بین المللی به اوج خود رسیده و با هیچ تلاش و تقلائی از سوی حکومت حتی با سرعت بخشیدن بر قتل و اعدام و براه انداختن کشتارجمعی در زندان ها پنهان نمی ماند.
این واقعیت را همه ما مردم بیش از بیش در مدت کمتر از دو هفته بعد از روی کار آمدن پزشکیان و ترور اسماعیل هنیه بر جمهوری اسلامی تحمیل کرده ایم. حکومت که برای پنهان نمودن شکست های اش از مردم و به عقب راندن جامعه با استفاده از فضای تهدیدات جنگی پیش آمده ده ها زندانی سیاسی و عادی را اعدام کرده و برای ده ها زندانی سیاسی حکوم اعدام صادر کرده و همین چند روز گذشته بود که دیوان عالی حکومت حکم اعدام شش زندانی سیاسی را تأیید کرد.
اما در همین مدت برخلاف انتظار سران جنایتکار حکومت، تجمعات و اعتراضات کارگران و بازنشستگان که ضمن اینکه خواستار تحقق مطالبات معیشتی خود بوده اند، با صدای رسا و شجاعانه به اعدام زندانیان اعتراض کرده اند و در همین مدت پرستاران با شروع و ادامه اعتراضات خود و گسترش دادن آن به شهرهای زیادی، یک جنبش اعتراضی و سراسری دیگر به جنبش های موجود افزودند و به این ترتیب توان و روحیه بیشتری به جنبش اعتراضی و انقلاب “زن، زندگی، آزادی” بخشیده اند.
این بخشی از مقابله جامعه با سرکوب و اعدام رو به گسترش رژیم برای مرعوب ساختن مردم بوده است. بخش های دیگر از اعتراضات که این روزها در جریان بوده و حکومت را علی رغم شدت دهی به جنایات اش به وحشت انداخته اند، جوانان با نصب و توزیع تراکت ها و پوسترها در حمایت از زندانیان سیاسی زیر حکم اعدام و ادامه اعتراضات کشاورزان و مالباختگان به طور مستقیم به حکومت و دستگاه های حکومتی ذیربط و اعتراضات عموم مردم به بی آبی و قطعی برق بوده اند.
به این ترتیب کل جامعه علیه حکومت به میدان آمده است و هر اقدام جنایتکارانه آن را با اعتراض پاسخ می دهند و نمی گذارند رژیم به اهداف خود برسد. اما نحوه مبارزات و اعتراضات جاری در جامعه هنوز برای به عقب راندن کامل حکومت و گرفتن طناب دار از دست اش کافی نیست.
در این شرایط و این روزها که کارگران اعتصابی پروژه ای و بازنشستگان در تجمعات خود قاطعانه در مقابل اعدام ایستاده و خواهان پایان یافتن کشتار و اعدام و سرکوب توسط رژیم هستند، لازم است که هر دادخواه و خانواده زندانیان سیاسی و زندانیان زیر حکم اعدام، هر زن ضد حجابی و هر انسان معترض و ناراضی از وضعیت موجود به تجمعات و اعتراضات کارگران و بازنشستگان که امروز خواست های سراسری مردم از جمله خواست گرفتن طناب دار از دست جمهوری اسلامی را فریاد می زنند، بپیوندد .
از این طریق است که می توانیم حکومت را بیشتر از پیش به عقب برانیم و طناب دار را از دست اش بگیریم. جمهوری اسلامی با از کار انداختن ماشین قتل و اعدام اش سرنگون خواهد شد.