۱۴۰۳: سال جنبشهای اجتماعی-کاظم نیکخواه
سال ۱۴۰۳ به پایان رسید و سال تازه ای را آغاز کردیم. سوال اینست که سالی که پشت سرگذاشتیم بارزترین خصوصیت آن برای ما کارگران و مردم چه بود؟ آیا دستاورد و پیشروی ای داشتیم و اگر آری این پیشروی ها چه بودند؟ آیا میتوانیم بر اساس آنچه در سال قبل بدست آوردیم، در سال جدید پیشروی های تازه ای را رقم بزنیم؟
من در جای دیگری به این سوال مختصرا جواب دادم که آری ما در سال گذشته دستاوردهای حیاتی و مهمی داشتیم و مهترین و شاخص ترین آن، گر گرفتن و فوران جنبش های اجتماعی بود که با انقلاب زن زندگی آزادی شروع شد و در سال گذشته عرصه های بسیار وسیعی را در برگرفت. اینجا کمی مشروحتر این مساله را توضیح میدهم.
یک نگاه به جنب و جوشهای اعتراضی در جامعه نشان میدهد که این جنب و جوش بسیار وسیع است و در عین حال خصوصیت بارز این اعتراضات، تداوم، سازمان یافتگی، تمرکز و پیگیر بودن آنهاست. به این دلیل اعتراضات کاملا خصوصیت “جنبشهای اجتماعی” را به خود گرفته اند که این بسیار مهم است و به پیشروی و پیروزی آنها بسیار کمک کرده و می کند. وقتی از جنبشهای اجتماعی سخن میگویم منظور اعتراضاتی است که اولا گسترده و وسیع است و بخشهای وسیعی از مردم در هرکدام از آنها دخیل و متشکل هستند. ثانیا این اعتراضات از نظر موضوع، متمرکز و فوکوس هستند. یعنی هدف مشخص و معینی را دنبال میکنند. و ثالثا این اعتراضات از حالت تک اعتراض و یا شورش و جوشش مقطعی خارج شده و ادامه کار و سنت دار و سروته دار هستند. چند نمونه را اینجا برای روشن تر شدن بحث اسم می برم: جنبش علیه اعدام، جنبش دادخواهی، جنبش معیشت و رفاه، جنبش ضد حجاب اسلامی، جنبش ضد آپارتاید جنسیتی و جنبش آزادی زندانیان سیاسی. البته به جنبشهای دیگری هم می توان اشاره کرد که در حال شکل گیری یا گسترش هستند. بهرحال این جنبشها که اسم بردم در سال گذشته بسیار جلو آمدند و می توان مشاهده کرد که از حالت اعتراضات گسترده جلوتر رفته و به صورت جنبشهای سروته دار و سنت دار و ادامه دار و ریشه دار درآمدند. برای نمونه جنبش علیه اعدام یک جنبش بسیار وسیع و گسترده است که یک سر آن در خارج کشور است و ابعاد بسیار وسیعی دارد که باعث شده است حتی دولتها و سازمان ملل و شورای حقوق بشر سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری و سازمانهای سیاسی ناچار به عکس العمل علیه جمهوری اسلامی شوند و اعدامها و جنایات جمهوری اسلامی را محکوم کنند. صدای این جنبش در سطح دنیا پیچیده است و مدام جمهوری اسلامی ناچار است از خود در برابر آن اعلام برائت کند. در داخل کشور هم جنبش علیه اعدام بسیار گسترده و دامنه دار است. صدای این جنبش از همه جا حتی از داخل زندانها و “سه شنبه های علیه اعدام” شنیده می شود. یک دستاورد فراموش نشدنی و شورانگیز این جنبش در سال گذشته آزادی توماج صالحی بود که موجی از شادی را در سراسر کشور و در دنیا برانگیخت. در دفاع از پخشان عزیزی و وریشه مرادی و عباس دریس و شریفه محمدی نیز طومارها و بیانیه ها و اکسیونها و اعتراضات سیاسی شکل گرفت و منتشر شده که همچنان ادامه دارد و فشار سنگینی را روی جمهوری اسلامی گذاشته است و امیدوارم بتوانیم آزادی این عزیزان را نیز جشن بگیریم.
یک نتیجه جنبش علیه اعدام به جریان انداختن گفتمان پیشرو ضد مجازات اعدام با هر جرمی است که همه جریانات را به موضعگیری علیه اعدام کشانده و جامعه را علیه اعدام به عنوان قتل عمد دولتی بسیج کرده است. این به خودی خود یک پیشروی مهم برای آینده جامعه است. اما میتوان امیدوار بود که بتوانیم با گسترش این جنبش زندانیان بیشتری را از اعدام نجات دهیم و هزینه جنایات جمهوری اسلامی را برایش بسیار بیشتر کنیم.
جنبش ضد حجاب نیز طبعا یک جنبش بسیار شاخص و شورانگیز و شناخته شده است و توانسته است حجاب که یک ستون و خاکریز مهم و حیاتی جمهوری اسلامی بود را فتح کند و کاری کند که این حکومت به شکست خود به انحاء مختلف اعتراف کند و پی در پی لوایح و قوانین حجابش را بایگانی کند و عقب بنشیند. فتح سنگر حجاب که بدنبال انقلاب زن زندگی آزادی صورت گرفت یک پیشروی تاریخی برای همه ما مردم است و هیچ کس نمیتواند اهمیت آنرا انکار کند.
یک جبنش بسیار مهم در جامعه جبنش بر سر معیشت است. بازنشستگان میتوان گفت سکان این جنبش را با اعتراضات هر روزه خود در سراسر کشور، در دست داشته اند و با شعارها و سخنرانی ها و راهیپیمایی های گسترده و خستگی ناپذیر خود، گلوی جمهوری اسلامی را گرفته اند و حقوق خود را طلب می کنند. بخشهای مختلف کارگران نفت یعنی کارگران ارکان ثالث، کارگران رسمی، کارگران پیمانی و کارگران پروژه ای نیز یک پای مهم این جنبش هستند. پرستاران و معلمان و معلولین نیز نیروهای پیگیر جنبش معیشت هستند. این جنبشی است علیه حقوقهای زیر خط فقر، علیه نپرداختن حقوقها، علیه فقر، علیه اختلاسها و دزدیها، و برای درمان رایگان، آموزش رایگان، افزایش چندین برایری دستمزدها و حقوقها و کلا برای دست یابی به رفاه و زندگی انسانی. جنبش معیشت و رفاه، صدای اعتراض کل جامعه علیه گرانی، فقر، تورم افسارگسیخته، دزدیها و اختلاسها، شکاف طبقاتی بسیار گسترده و عمیق و کلا علیه کل مافیای سرمایه داری است که فقر و محرومیت را به اکثریت مردم تحمیل کرده است.
جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی یک حکومت کاملا ورشکسته است که حتی امکان تهیه گاز و برق و آب مردم را هم ندارد. این حکومت در عین حال در فساد و اختلاس و رانت خواری عمیقی غرق است و مدام فقر و گرانی و محرومیت بیشتری را به اکثریت مردم تحمیل می کند. جنبش معیشت و ضد فقر و گرانی، جنبشی است برای دفاع از زندگی. کارگران و بازنشستگان و معلمان و پرستاران برای دفاع از زندگی خود ناچارند بجنگند و کاملا در جدال خود محقند و در عین حال گلوگاههای جمهوری اسلامی را در دستان خود دارند. به همین دلیل این جنبش حکومت را در محاصره کامل گرفته است که نه راه پس دارد و نه راه پیش.
جنبشهای اجتماعی و جنبش سرنگونی
وقتی به جنبشهای اجتماعی کمی با دقت نگاه کنیم یک خصوصیت مشترک و بارز در همه آنها بسیار روشن و برجسته است و آن اینست که این جنبشها شاخه ها و بخشهای جدایی ناپذیری از جنبش آزادیخواهی و جنبش سرنگونی هستند. مردمی که در جنبش علیه اعدام، جنبش دادخواهی، جنبش معیشت و جنبش آزادی زندانیان سیاسی و بقیه جنبشها دخیل هستند و در آنها فعالانه شرکت می کنند، می دانند که بدون خلاصی از جمهوری اسلامی نمی توان به اهداف اعلام شده این جنبشها دست یافت. هیچ تردیدی در این نیست. به همین دلیل جنبشهای اجتماعی جاری پایه های یک جنبش فراگیرتر به نام جنبش سرنگونی هستند که از سال ۱۴۰۱ خود را به صورت فوران انقلاب زن زندگی آزادی بروز داد و در اشکال متنوع و مختلفی همچنان ادامه دارد. انقلاب زن زندگی آزادی انقلابی برای دست یابی جامعه به آزادی و رفاه و امنیت و زندگی انسانی است و نقطه اتصال و پیوند تمام جنبشهای اجتماعی است. بویژه اکتیویستها و رهبران این جنبش ها به روشنی این واقعیت را میدانند و برای اتحاد صفوف انقلاب، آگاهانه تلاش میکنند. این انفلاب به همین دلیل زیرساختها و پایه های اجتماعی محکمی دارد که با هیچ سرکوب و فشار و دستگیری و تعرض حکومت قابل عقب راندن نیست و هر روز محکمتر و با صلابت بیشتری راه خود را به سوی پیروزی می گشاید و جلو میرود.
سال گذشته برای جمهوری اسلامی سال شکستها و سرشکستگی های پی در پی بود. سال هرس شدن نیروهای تروریست و نیابتی اش بود. سال هلاکت مهره های جنایتکار شاخص آن نظیر حسن نصرالله و اسماعیل هنیه و سنوار و شمار زیادی از سرداران جنایتکارش بود. سال سرنگونی بشار اسد و از دست رفتن سنگرهای این حکومت در گوشه و کنار دنیا بود. در داخل کشور نیز همانگونه که اشاره کردم سال گذشته سال محاصره این حکومت با جنبش علیه اعدام و علیه حجاب و علیه آپارتاید جنسیتی و علیه فقر و اختلاس و دهها جنبش دیگر بود.
با توجه به همه این اوضاع که اینجا در واقع مختصرا اشاره کردم، میتوان چنین نتیجه گرفت که سال ۱۴۰۳ سال فوران جنبش های اجتماعی بود و سال ۱۴۰۴ میتواند سال سرنگونی جمهوری اسلامی باشد. فضای جامعه و وضعیت نزار و در هم ریخته جمهوری اسلامی گویای اینست که سال جدید سال پایان دادن به حکومت متحجر و چپاولگر سرمایه داران، و سال پایه ریزی یک جامعه انسانی، برابر و مرفه و شاد، جامعه ای بدون اعدام و زندان و تبعیض و بدون فقر و محرومیت خواهد بود. با ادامه انقلابمان می توانیم چنین تحول تاریخی ای را تضمین نماییم