اول مه باید صدای جامعه را فریاد کند-یاشار سهندی
اول مه اساسا به خاطر یک مطالبه صنفی “۸ ساعت کار” شکل گرفت. اما اول مه در ایران بسیار فراتر از اینست و در قطعنامه ها و بیانیه های این روز کارگران بطور واقعی در قامت صاحب جامعه بر سر رهایی از تمامی مصائب جامعه سرمایه داری و پرچمدار خواستهای کل جامعه ظاهر میشود. امسال نیز طبقه کارگر با منشور خواستهای حداقلی ای که با امضای بیست تشکل منتشر شده و بطور واقعی پلاتفرم اتحاد مبارزاتی مردم در انقلاب زن زندگی آزادی است، به استقبال روز جهانی کارگر میرود. روز جهانی کارگر را معمولا در کشورهای جهان جشن میگیرند. اما در ایران فقط یک جشن کارگری نیست بلکه به خاطر حاکمیت یکی از وحشی ترین حکومتهای سرمایه داری جهانی بیشتر رنگ اعتراض دارد و برگزاری آن خود یک عرصه مهم نبرد کارگران با حکومت بوده است. بدینگونه اول مه روز قدرتنمایی طبقه کارگر در برابر سرمایه داری چپاولگر و جنایتکار حاکم است که در آن کارگرن صدای رسای اعتراض کل جامعه هستند. و این از خودآگاهی جنبش کارگری حکایت دارد که بازتاب آنرا در بیانیه ها و قطعنامه کارگری شاهد هستیم. از جمله در بیانیه ها و قعطنامه های کارگری در طول تمام این سالها بر خواستهایی چون آزادی بی قید و شرط ایجاد تشکلهای مستقل، اعتصاب، اعتراض، راهپیمائی، تجمع، اندیشه و بیان، احزاب و مطبوعات. و پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات سیاسی، صنفی و مدنی، لغو مجازات اعدام و شلاق، لغو کلیه احکام صادره علیه فعالان کارگری، معلمان و دیگر جنبشهای آزادیخواه و برابری طلب و آزادی بی قید و شرط همه کارگران، معلمان و فعالان سیاسی و اجتماعی در بند تاکید شده است. در آن ها همچنین بر برابری زن و مرد نه تنها در پرداخت دستمزدها بلکه در کلیه شئون اجتماعی تاکید شده است. بر هم سرنوشتی با کارگران افغانستانی و نیز بر بهبود زندگی همه مردم از جمله بر حق داشتن یک زندگی انسانی و برخورداری از بیمه های اجتماعی چون آموزش و درمان رایگان بعنوان حقوق مسلم همه مردم تاکید شده است.
روشن است که طبقه کارگر بعنوان یک شهروند جامعه و بعنوان طبقه ای که بیشترین نفع را در نابودی سیستم بردگی سرمایه داری دارد باید در قامت رها کننده کل جامعه ظاهر شود. بویژه در ایران که جنبش سرنگونی هر روز قدرتمند تر جلو آمده است و امروز انقلابی جریان دارد که دست به ریشه برده و شاهد تحولات اجتماعی و بنیان کنی هستیم و جنبش کارگری با گفتمانهایش سالهاست در پیشاپیش جامعه حرکت کرده و نقش مهمی در کشیده شدن اوضاع به شرایط امروز را داشته است، امروز انتظار میرود که طبقه کارگر بیش از بیش صدای اعتراض کل جامعه باشد.
به عبارت روشنتر مطالبات صنفی بخشی از نبرد طبقه کارگر با سرمایه داری چپاولگر حاکم است. اما جنبش کارگری در ایران در روند حرکت رو به جلوی خود بیش از بیش به جلوی صحنه سیاسی جامعه پرتاب شده و این جنبش نشان داده است که “صدای جامعه” را شنیده است و میخواهد نه تنها پژواک این صدا باشد بلکه بلندگوی آن باشد، چرا که رهایی خود را در رهایی کل جامعه می یابد.
در چند ماه گذشته با انتشار منشور بیست تشکل از زبان برخی تشکلهای کارگری خطاب به جامعه بیش جنبش کارگری بیش از هر زمانی حرفش را بیان کرده است. یکی از تشکلهایی که منشور فوق را تایید کرده است، این چنین از خود و منشور و موقعیت جنبش کارگری در ایران دفاع می کند: “صدای مستقل کارگران فولاد” عمیقا به شعار زن زندگی آزادی باور دارد… ما به آزادی زندانیان سیاسی، آزادی بیان، حق داشتن تشکل مستقل، به لغو اعدام، به برابری کامل زنان با مردان، به رفع تبعیض علیه رنگین کمانی ها، به عدم دخالت مذهب در شئون مردم، به افزایش دستمزد ، ایمنی کار و امنیت شغلی، به رفع تبعیض ها و ستم ملی و به هر آن چیزی که در آن منشور(منشور بیست تشکل) آمده باور و اعتقاد داریم .ما همواره کوشیده ایم به اندازه وسع مان نه فقط صدای کارگر فولاد بلکه صدای همه کارگران و بالاتر از آن صدای جامعه خود باشیم. بنابراین در این راه هر اقدام مشترکی که بتواند ما را با جنبش خودمان و جنبش های دیگر در پایان دادن به شرایط ضد انسانی موجود متحد تر کند از آن استقبال کرده و برای اقدام و کار مشترک و امضای مشترک به اجازه و نظر کسی نیاز نداریم.”.
نقل قول بالا بخشی از بیانیه “صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد” در دفاع از خود بعد از ایراد خرده گیران به امضای این جمع کارگری در پای منشور بیست تشکل است. و در آنجا تاکید میکنند: “ما منشوری را که با نام خودمان و نه هیچ نام دیگری و با تکیه بر همفکری و مشورت با جمع زیادی از همکاران امضا کرده ایم را خواست قلبی خود و تمام جامعه دیدیم.” این بیانیه در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ صادر شده است و به شدت بر این پای می فشارد که تمام جامعه را در نظر دارند و میخواهند صدای جامعه باشد. یادآوری آن بدین خاطر است که تاکید کنیم در روز جهانی کارگر صدای جامعه ای باید شنیده شود که برای رهایی بپاخواسته و در بطن انقلاب جاری، “زنده باد انقلاب زن زندگی آزادی” پیام شفاف و روشن اول مه به کل جامعه باشد.
با توجه به اینکه اول ماه مه امسال در هشتمین ماه انقلاب زن زندگی آزادی فرا میرسد، انقلابی که کل جامعه را متحول کرده است. انقلابی که با شعار زن زندگی آزادی سد محکمی در برابر ناسیونالیسم، مذهب و هویتهای قومی ساخته و بر هویت انسانی تاکید میکند، انقلابی که با همین شعار صفوف راست را به هم ریخته و همه خواب و خیالهای آنها را برای مال خود کردن اعتراضات مردم به بن بست کشانده است، انقلابی که با همین شعار توجه جهانی را به خود جلب کرده است؛ باید صدایش در روز اول مه رساتر به گوش جامعه و تمام جهان برسد.
سالهاست کارگران در کف خیابان با شعار ” معیشت، منزلت، حق مسلم ماست” به نوعی سوسیالیسم را فریاد می زنند و اکنون این شعار تبلور خود را در شعار زن زندگی آزادی پیدا کرده است. راست اگر این شعار را بر زبان جاری میسازد از فشار خیابان و انقلاب است. بهانه جویان منزه طلب از بیان آن اکراه دارند، و معتقدند که این شعار مانع شکل گیری اعتصابات، حتی اعتصابات مطالبه محور در پنج ماه اول شد! و بعد چنین نتیجه گیری میکنند: “کارگران از انقلاب زن زندگی آزادی استقبال نکردند(!)”
شعار زن زندگی آزادی که ایشان آنرا به حساب حقیر خود به مسئله حجاب به عنوان یک پوشش تقلیل میدهند و البته نه حجاب به عنوان پرچم آپارتاید جنسی که چماق سرکوب کل جامعه بوده، سمبل اعتراض مردم به کل بساط تبعیض و نابرابری، سرکوب و جنایت و چپاولگری حکومت سرمایه داری حاکم است. کارگران به دنبال آزادی نه برای داشتن “یک زندگی معمولی” ، بلکه همچنانکه سالهاست در بیانیه های و قعطنامه های و بنرهای خود تاکید کردند: ” زندگی نمی کنیم که کار کنیم، کار می کنیم که زندگی کنیم”، خواستار زندگی در خور شان انسان قرن بیست و یکمی هستند و برای داشتن این زندگی، کل آزادی و برابری را بدون هیچ اما و اگری خواستار بودند و هستند.
در بطن همچین سابقه مبارزاتی و در متن انقلاب جاری در اول ماه مه امسال شعار محوری کارگران باید “زنده باد انقلاب زن زندگی آزادی” باشد تا به کل جامعه ثابت کنند صدای آنها هستند، تا جامعه نیز رهایی خود را در رهایی کارگران بیابد.