گزارشی خواندنی از یک کارگر تعمیراتی ارکان ثالث از سیرک انتخاباتی حکومت

#کارگر_کمونیست #نشریه_کارگری_حزب

مندرج در کارگر کمونیست ۸۳۹

من کارگر ارکان ثالث در یکی از فازهای پالایشگاهی پارس جنوبی در گرمای بالای پنجاه درجه و در سخت ترین و آلوده ترین شرایط کاری اعلام میکنم در اعتراض به شرایط در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردم و نه گفتم.

هفته گذشته وقتی از دور صندوق رأی رو دیدم، میدونید عوامل انتخابات پای صندوق چه کسانی بودند؟

همون مامورهای لباس شخصی که در روز تجمع سوم دی ۱۴۰۱ میدان کاکتوس بهمون حمله کردند و جلوی اعتراضمون رو گرفتند.

همونهایی که چند تا از همکارامونو بازداشت کردند و بردند و تا چند روز خبری ازشون نبود بعد هم با وثیقه و تعهد اجازه دادند برگردند سرکار.

وقتی اینها رو پای صندوق رای دیدم یادم به اون روز افتاد. مگه ما چی میخواستیم؟

اون همه لشکر مامور و لباس شخصی تا دندون مسلح که اومده بودن از تجمع ما جلوگیری کنند؟

از تجمع یه عده کارگر که به محقق نشدن خواسته هاشون معترض بودند؟

به اون روز که فکر کردم و صندوق رأی رو دیدم متوجه شدم چرا هیچ کارگری اطراف صندوق نیست.  احتمالا بقیه هم دلایل منو داشتن و اون مأمورها رو دیدند.

البته یکی دو  نفر رسمی حراست و بسیج و مدیران داخلی پالایشگاه هم بودند و یکی دو تا هم از همکاران ما که توهم نمایندگی اتحادیه های دولت ساخته، اونها رو پای صندوق رأی کشیده بود.

با این حال توی همون گرمای دم صبح همین آدمها معطل همراهی دیگر همکاران بودند که این معطلی کار به جایی نبرد و تا عصر که ما از پالایشگاه بیرون میرفتیم اونها نشسته بودند و در حالت چرت مگس میپراندند.

از در حراست پالایشگاه که زدیم بیرون خنده های معنا دار همکاران نشون میداد که اونها هم به همون چیزی فکر میکنند که من فکر میکنم. که البته بعضی هامون مشخص ازش حرف می‌زدیم. تحقیر مأموران و جیره بگیران نظام سرکوبگر با دهن کجی ما… خودشون هم متوجه بودند کجا نشستند و چجوری با نگاه‌های از دور ما تحقیر میشوند.

از اون روز به بعد گفتگوی انتخابات دور دوم بین همکاران چنین مطرح بود که توی انتخابات شرکت نمیکنیم تا متوجه باشند ما پای خواسته هامون ایستاده ایم. حس درونم می‌گفت دمتون گرم. جمهوری اسلامی شاید بتونه با ریختن گارد انتظامی و لباس شخصی از خیابون جمعتون کنه، اما نمیتونه با هیچ طرفندی خواسته هاتون رو ازتون بگیره و به کاری بر خلاف میلتون مجبورتون کنه.

امروز با نگاه به اعتراضاتی که توی این مدت داشتیم و تحریم تحقیر آمیز جمهوری اسلامی که دیگه نتونستن انکارش کنند، بیشتر از پیش احساس کردم بعنوان کارگر نفت جایگاه مهمی داریم که برای بالایی ها قابل چشم پوشی نیست.

من کارگر مجتمع گاز از مجموعه تولید نفت هستم که عملکردم و اعتراضم می‌تونه از اساس همه شرایط رو یکجا تغییر بده.

مطمئنم بعد از این اعتراضات اخیر و این تحریم انتخابات و نه بزرگ به حکومت این حس اقتدار در بقیه همکاران هم شکل گرفته و ما الآن بمب منفجر نشده توی شکم ملاهای میلیاردر هستیم که کمی بیشتر نمونده منفجر بشه.

امروز که دور دوم انتخابات بود از همان آغاز صبح ذوق اینو داشتم که بازهم قیافه در هم رفته اون مامورها رو ببینم و جلوشون رژه افتخار برم و با صدای بی صدا بگم این مائیم که برنده این کشمکش هستیم. شما اون طرف خط خون ایستادید و تحقیر شده میدونید پایان این داستان سربلندی ما و زوال شماست. و الان میتوانم بگویم که این رژه افتخار را رفتم.

زنده باد انقلاب زن زندگی آزادی

 

#کارگر_کمونیست #نشریه_کارگری_حزب