آخوند پناهیان: آموزش و پرورش باید تعطیل بشود!- مهران محبی
جمهوری اسلامی بعد از ۴۴سال تلاش و تقلا و صرف هزینه های فراوان و پروار نمودن آخوندها با هدف اسلامی کردن مدارس و آموزش کودکان و نوجوانان با متحجرترین و خرافاتی ترین ایدئولوژیهای مذهبی، امروز به وضعیتی گرفتار شده است که ترجیح می دهد آموزش و پرورش را تعطیل کند.
آخوند پناهیان می گوید: “ما واقعا زندگیمان گره خورده به همه مظلومین دنیا. این مطلبی است که باید فهم کرد. باید آموزش داد. اگر آموزش و پرورش نتواند این را به کودکانمان بدهد که در این ۴۴ سال نتوانست آموزش دهد، باید این آموزش و پرورش را تعطیل کرد”.
حکومت فسیلها و از گوربرخاستگان انتظار داشت که با ترویج خرافات اسلامی، کودکان و نوجوانانی را تربیت کند که دربست سرسپرده و آماده کشتن یا کشته شدن در راه تحکیم پایه های رژیم در داخل و تقویت موقعیت و گسترش اسلام سیاسی در منطقه شوند.
از بدو به قدرت رسیدن مرتجعین متعفن، مدارس جزو اولین مکانهای اجتماعی بود که مورد یورش موریانه های اسلامی برای تخریب مغز و افکار انسانها قرار گرفت. هر سال از مطالب علمی کتابهای درسی حذف و به جایش مزخرفات اسلامی، نماز و دعا، و آیات قرآنی و روایات محمد، و امامان و آیت الله های اسلامی شیعه گذاشتند. آخوند و طلبه با عمامه و محجبه به مدارس گسیل کردند. نماز در مدارس را اجباری کردند و اردوهای بازدید دانش آموزان از مناطق جنگ ۸ ساله ایران و عراق تحت نام راهیان نور برای آشنائی با فرهنگ شهادت طلبی و اونس با شهدا به راه انداختند. مراسم فوق ارتجاعی و ضد زن تکلیف برای دختر بچه های ۹ ساله برگزار کردند. اما آن همه کثافت کاریها و تلاشها برای اسلامیزه کردن مدارس و بسیجی بار آوردن کودکان و دانش آموزان، در برابر روحیه شادی طلبی و ضد مرگ طلبی کودکان که متأثر از مدرنیزم فرهنگ زندگی غربی از طریق ارتباطات در مدیای اجتماعی است، دود شد و به هوا رفت.
جمهوری اسلامی نه تنها علی رغم جایگزین کردن دروس مذهبی و اسلامی با دروس علمی و جایگزین کردن معلمان مستقل و دارای توان علمی با آخوندها و مداح ها و بسیجیان و مزدوران اطلاعاتی تحت عنوان معلم نتوانست مدارس را اسلامی کند، بلکه امروز دانش آموزان بخش پر هیجان و پر انرژی معترض جامعه در برابر حکومت را تشکیل می دهند. همین وضعیت اعتراضی در مدارس است که سران حکومت را به وحشت انداخته و ترجیح می دهند که تعطیل شوند.
برای این حکومت همچنانکه زندگی مردم و حتی موجودیتشان به عنوان انسانهائی که باید زندگی کنند و از زندگیشان لذت ببرند، کمترین اهمیتی ندارد، کودکان به طریق اولی بی اهمیت است. کودکان برای جمهوری اسلامی تا آنجا اهمیت دارد که بتوانند آنها را تبدیل به سربازانی برای مقاصد سرکوبگرانه، تروریستی و ضد انسانی خود کنند.
همین گفته های آخوند جنایتکار پناهی در مورد دانش آموزان و آموزش پرورش به صراحت کل سیاست و برخورد حکومت با کودکان را توضیح می دهد. ضدیت با شادی و زندگی کودکان و ضدیت با موجودیت کودک به طور کلی بخشی از هویت جمهوری اسلامی است. برایش اهمیتی ندارد که سالانه صدها هزار کودک به خاطر فقر و نداری خانواده از تحصیل باز می مانند. برایش اهمیتی ندارد که کودکان زیادی در سیستان و بلوچستان آرزوی نشستن بر روی صندلی در زیر سقف کلاس درس دارند و آرزوی پوشیدن لباس و کفش نو دارند. آنچه برای این حکومت ضد کودک حائز اهمیت بوده، سرمایه گذاری بر روی کودکانی است که توانسته اند به مدرسه بروند و خانواده هایشان هزینه های تحصیلیشان را تأمین کنند، برای پیشبرد اهداف سیاسی ایدئولوژیک خودش است. در همین راستا هدفش اسلامی کردن مدارس و آموزش ایدئولوزی اسلامی برای تبدیل کردن کودکان به سرباز اسلام بوده است. از همین رو برای این حکومت اهمیتی نداشته و ندارد که صدها هزار کودک از تحصیل باز بمانند. از میلیونها کودک کار و بازمانده از تحصیل حتی سؤاستفاده های اقتصادی می کنند و از این نظر مطلوبش نیز هست. از جمله ارگانها و نهادهای حکومتی مانند شهرداریها مستقیم و غیر مستقیم کودکان کار و ذباله گرد را شبانه روز و با وحشیانه ترین شیوه همراه با ضرب و شتم و تحقیر بکار می گیرند.
جمهوری اسلامی حکومتی است کودک کش که هیچ ابائی از کشتن یا به کشتن دادن کودکان ندارد. اگر نتواند کودکان را شتسشوی مغزی دهد و به سرباز و مزدور خود تبدیلشان کند، ترجیح می دهد از هر امکان تحصیلی و آموزشی و بهره مندی ازامکانات زندگی محروم بمانند و اگر نتواند کنترلشان کند و در برابرش بایستند، از قتلشان نیز ابایی ندارد. جمهوری اسلامی از نظر جنایت علیه کودکان و کودک کشی کارنامه ننگینی دارد. از اعزام کودکان به قتلگاه های جبهه های جنگ ایران و عراق و کشتار کودکان در سوریه به خاطر بقاء دیکتاتوری بشار اسد گرفته تا به قتل رساندن ساریناها، نیکاها و کیان ها در جریان انقلاب جاری در پرونده پر از جنایت این حکومت را تشکیل میدهد.
یکی از کانون های داغ انقلاب زن زندگی آزادی در یکسالی که گذشت و امروز در تداوم آن دانش آموزان هستند. سران جنایتکار حکومت از دانش آموزان وحشت دارند. مدارسی که تلاش کردند تبدیل به مکان هائی برای آموزش اسلامی و پرورش سرکوبگر و تروریست کنند، اکنون تبدیل به کانونهای اعتراضی علیه حکومت شده اند. این جانیان حق دارند تا این حد از مدارس و دانش آموزان متنفر باشند که بگویند بهتر است تعطیل شوند. دیگر راه بازگشتی نیست. این خود جمهوری اسلامی است که باید تعطیل شود و به پایان برسد.