اهمیت و جایگاه اعتراضات بازنشستگان-گفتگو با شهلا دانشفر در برنامه خط رفاه در تلویزیون کانال جدید
حسن صالحی: برای ورود به بحث میخواهم ابتدا مروری بر آخرین اخبار و گزارشات مربوط به اعتراضات بازنشستگان داشته باشیم و در روزهای اخیر چه گذشت؟
شهلا دانشفر: همانطور که می دانید اعتراضات بازنشستگان از بهمن ماه سال ۱۴۰۱ دور قدرتمندتری به خود گرفت و در طول سال ۱۴۰۲ جریان داشت و در روزهای مختلف هفته بخش های مختلف بازنشستگان تجمع داشتند. درآخر سال ۱۴۰۲ در جاهایی شاهد تجمعات مشترک بخش هایی از بازنشستگان با هم بودیم و هم اکنون در شهرهایی چون کرمانشاه و اهواز این تجمعات مشترک شکل روتین تری بخود گرفته است. از جمله در بیست و ششم فروردین ماه ما شاهد تجمع ده هزار نفره بازنشستگان در تهران بودیم که علیرغم فضای امنیتی ای که جمهوری اسلامی با فرستادن موشک ها و پهبادهایش به اسرائیل ایجاد کرده بود، بودیم که هم پاسخ محکمی به حکومت بود و الگویی برای برپایی تجمعات بزرگ از سوی بخش های مختلف جامعه شد. مثال دیگرش برپایی تجمعات روز جهانی کارگر از سوی بازنشستگان در چندین شهر بود که از قبل در گرامیداشت اول ماه مه فراخوانش را داده بودند. و بالاخره اینکه در این هفته نیز بازنشستگان در ادامه تجمعات اعتراضی هفتگی خود در شهرهای مختلف جمع شدند. از جمله در روز سه شنبه هجدهم اردیبهشت ماه بازنشستگان کشوری و تامین اجتماعی مشترکا با هم در کرمانشاه تجمع کردند. و با شعارهای “معلم زندانی آزاد باید گردد”، “کارگر زندانی، آزاد باید گردد”، “زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، “تجمع اعتراض حق مسلم ماست” و فریاد دیگر شعارهای اعتراضی خود علیه فقر و بی تامینی و چپاولگری های حکومت و بویژه علیه جنگ حگومت علیه زنان و علیه اعدامها عاجلترین موضوعات اعتراضی کل جامعه را فریاد زدند. اینها همه شعارهای اعتراضی بازنشستگان در کف خیابان است که تاثیر بسیاری در فضای سیاسی جامعه داشته است. جالب اینست که در سخنرانی هایشان در این تجمع یکی از بازنشستگان گفت: “تاکید من اینست که خیابان را ترک نکنیم. اگر میخواهیم صدای انسانیت باشیم”. همچنین ما در دوشنبه این هفته تجمعات گسترده بازنشستگان مخابرات را در پانزده شهر داشتیم که با شعارهای اعتراضی علیه فقر و گرانی و بی تامینی و با فریاد سهامدار عمده حق ماها را خورده صدای اعتراضشان را علیه بساط دزدی و چپاول حاکم بلند کردند. نهاد موسوم به “ستاد اجرایی فرمان امام” که در دست خامنه ای است، سهامدار عمده شرکت مخابرات است. در روز یکشنبه نیزتجمعات بازنشستگان تامین اجتماعی در اهواز، اراک، شوش که از کرخه و هفت تپه هم به آنجا آمده بودند و در کرمانشاه برگزار شدند و بازنشستگان فولاد هم در همین روز در شهرهای تهران و اصفهان در مقابل صندوق بازنشستگی تجمع کرده بودند. محور اعتراضات آنها نیز بر روی همان موضوعاتی بود که دیگر بازنشستگان بر سر آنها در روزهای قبل تجمع کرده بودند و بازتاب اعتراض آنها را در بنرهایی که بر دست گرفته بودند می شود دید. که در میان آنها شعار “شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد”، “لشکری، کشوری، تامین اجتماعی، اتحاد اتحاد”، “درمان رایگان حق مسلم ماست”، “معیشت منزلت حق مسلم ماست” می درخشد. جالب اینجاست که در این تجمعات در شهرهایی مثل کرمانشاه و اهواز شاهد تجمعات بازنشستگان تامین اجتماعی و کشوری کنار همدیگر هستیم و این رونقی به تجمعات بازنشستگان داده است. و تجمعات بزرگی مثل تجمع هزاران نفره بازنشستگان در تهران در روز ۲۶ فروردین راه بازگشت جمعیت معترض مردمی به خیابان را نشان داد و الگویی شد برای اینکه فضای جامعه برود بسوی تجمعات بزرگ و سراسری. آنهم در شرایطی که در برابر سرکوبگری های حکومت مردم از بازگشت دوباره به خیابان میگویند. این تصویری است موجز از اتفاقاتی که ما در این روزها در ادامه اعتراضات بازنشستگان در کف خیابان شاهد بوده ایم.
حسن صالحی: بدنبال اعتراضات بازنشستگانفکر میکنم در همین روزها دولت گفته است که برای تامین بخشی از نیازهای بازنشستگان قرار است بودجه ای را اختصاص دهند. آیا در این زمینه ها قرار است اتفاقاتی بیفتد؟
شهلا دانشفر: هر وقت که اعتراضات وسعت می یابد و پر زورتر میشود، حکومت سعی میکند با دادن وعده هایی اوضاع را آرام کند و یک هدف آنها در واقع ایجاد شکاف در صف اعتراضات با این امید که بلکه بتوانند بخشی از معترضین را در انتظار تحقق وعده های داده شده نگه دارند. تا بدینگونه بتوانند شمار شرکت کنندگان در تجمعات را کاهش دهند. از جمله سالهاست که اجرای طرح همسان سازی حقوقها مصوب شده ولی اجرایی نشده است. و یا طرح رتبه بندی معلمان را بصورت سر و ته بریده تصویب کردند و بعد هم زیر فشار اعتراضات بخش کوچکی از آنرا را اجرا کردند. اما در عین حال از آن بعنوان ابزار سرکوب استفاده کردند و شمار بسیاری از معلمان معترض را از تعلق همان چندرغاز محروم کردند و این خود باعث اعتراضات گسترده تر معلمان شد. اما بد نیست اشاره ای هم به آنچه که به آن “افزایش حقوق” میگویند در رابطه با دریافتی های بازنشستگان داشته باشیم. بنا بر مصوبات حکومتی “افزایش” حداقل مستمری بگیران و کمتر از آن به میزان ۳۵ درصد و برای سایر سطوح بالاتر از حداقل، به میزان ۲۲ درصد مستمری پایان اسفند ماه سال گذشته به همراه مبلغ ثابت ۶۹۰ هزار و ۷۸ تومان است. نکته اینجاست که بخش بزرگ بازنشستگان در زمره همان سایر سطوح قرار میگیرند. ضمن اینکه حداقل میزان مستمری بازنشستگی، ازکارافتادگی کلی و مجموع مستمری بازماندگان ماهانه ۷.۱ میلیون تومان تعیین شده است. که با توجه به نرخ سبد هزینه که بالای سی و پنج میلیون است و هر روز بیشتر هم میشود ، چندین برابر زیر رقمی است که بشود با آن گذران معاش کرد. جالب اینجاست که در برابر اعتراض بازنشستگان وعده افزایش پلکانی حقوقها را می دهند. همانسان سازی را هم تکه و پاره کرده و انجامش را به ۵ سال حواله داده اند. و از سوی دیگر هر روز رقم جدیدی از دزدیهای کانون عالی و نهادهای حکومتی بر ملا میشود. این وضعیت بر خشم و اعتراض بازنشستگان بیش از بیش دامن زده است و اعتراض به فقر و بی تامینی و دزدی ها و چپاولگری ها به محور های اصلی شعارهای اعتراضی آنها در تجمعاتی که برپا میکنند تبدیل شده است.
بعلاوه خواستهای بازنشستگان فراتر از مطالبات صرفا معیشتی است. از جمله با شعارهای “حجاب حجاب شعارشون، دزدی و غارت کارشون”،”روسری را رها کن، فکری به حال ما کن”،”فلسطین رو رها کن فکری به حال ما کن”، “نه تهدید، نه زندان، نه اعدام، نیست جلودار ما”، “معیشت، منزلت حق مسلم ماست” علیه تعرضات حکومت به معیشت و زندگی و به دستاوردهای انقلاب ایستاده و به صدای اعتراض کل جامعه تبدیل شده اند. بنابراین خلاصه کلامم اینست که وعده و وعیدهای حکومت دیگر جایی در میان بازنشستگان ندارد و نمیتواند شبهه و شکافی در اعتراض آنها ایجاد کند. بازنشستگان میگویند نتیجه هر وعده و وعید را باید عملا در فیش های حقوقی خود ببینیم و با فریاد فقط کف خیابان بدست میاد حقمون پیگیر مطالباتشان هستند.
حسن صالحی: همانطور که اشاره کردید بازنشستگان فقط برای مطالبات معیشتی خود نمی جنگند. از جمله نسبت به حمله ای که حکومت به زنان میکند در اعتراضاتشان واکنش نشان داده اند. در رابطه با اعدامها و بخصوص صدور حکم اعدام برای توماج صالحی بازنشستگان در تجمعاتشان شعارهایی اعتراضی سر دادند. و به این لحاظ مبارزاتشان قابل توجه است. با توجه به همه اینها و وارد شدن به چنین عرصه هایی بازنشستگان در این اوضاع و احوال سیاسی چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟
شهلا دانشفر: بازنشستگان یک بخش رزمنده جنبش کارگری و در کل جامعه هستند. همانطور که اشاره کردم بازنشستگان صدای اعتراض همه مردم هستند. و وقتی میگویند “درد ما درد شماست، مردم به ما ملحق شوید”، دارند بر همین نکته تاکید میگذارند. شعار “اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد” اشاره اش بر همین نکته است. و امروز در شرایطی که حکومت با جنگ علیه زنان، بر سر حجاب، با هدف اینکه این سنگر فتح شده را بازپس بگیرد، که چنین خشونت بار نیروهایش را به خیابان ریخته است، ما شاهد این هستیم که بازنشستگان یک سنگر مقابله با حکومتند. و یا در شرایطی که جمهوری اسلامی با شدت دادن به اعدامها تلاش میکند، جامعه را عقب بزند و در واقع این اعدامها حمله حکومت به انقلاب زن زندگی آزادی است برای بازپس گرفتن دستاوردهای آن و عقب زدن مردم، می بینیم که بازنشسته با شعار “نه تهدید، نه زندان، نه اعدام، نیست جلودار ما ” مقابل آن ایستاده است و پیام مردم را دارد به حکومت میدهد. نمونه بارز این اتفاقات در روز جهانی کارگر روی داد. بازنشستگان فراخوان دادند. در چندین شهر تجمعاتشان را بر پا کردند و در شعارهای اعتراضی خود بر روی کلیدی ترین و پایه ای ترین مسایل سیاسی همین امروز جامعه دست گذاشتند و شعارهایی را که اشاره کردم را سر دادند. شعار های “توماج صالحی یک ملته، ملت را آزاد کنید”، “توماج صالحی آزاد باید گردد”، “گشت ارشاد را رها کن فکری به حال ما کن را سردادند. وقتی این اتفاقات را کنار هم میگذارید ، آنهم در دل جنگی که کل جامعه با حکومت برای پایان دادن به کل این بساط توحش و بربریت درگیر است و در دل شرایطی که گفتمان جامعه اینست که باید به خیابانها بازگشت، جایگاه مبارزاتی بازنشستگان روشنتر مقابل چشم ما قرار میگیرد. و ما می بینیم که بازنشستگان چگونه با شجاعت و هوشیاری صدای کل جامعه هستند. همانطور که جلوتر اشاره کردم، تجمع ده هزاران نفره بیست و ششم فروردین بازنشستگان درست وقتی که حکومت با پرتاب موشک و پهباد به اسرائیل حمله کرد، و فضای شهرها را هم امنیتی کرده بود، جواب کوبنده ای به حکومت بود. همه اینها نشانگر این است که بازنشستگان یک سنگر مهم جنبش انقلابی در سطح جامعه و یک سنگر مهم جنبش نوین کارگری هستند. بازنشستگان با مبارزات درخشان خود راه نشان میدهند به جامعه برای بازگشت به خیابان. راه نشان میدهند به جامعه که چگونه در مقابل تعرضات حکومت بایستد و به تداوم انقلاب سرعت بخشند. بویژه اینکه بازنشستگان دست گذاشته اند بر روی اتحاد طبقاتی کارگری و با شعار “شاغل و بازنشسته اتحاد اتحاد” ایفاگر نقش مهمی در متحد کردن صف مبارزاتی کارگران و کل جامعه هستند. اینها همه مکان مهم و سیاسی مبارزات بازنشستگان را نشان میدهد. و من به سهم خودم درود میگویم به بازنشستگان که دارند چنین حماسه می آفرینند در کف خیابان.
حسن صالحی: می توانیم بگوییم که بازنشستگان همیشه در خیابان بوده اند. بنابراین گفتن اینکه دوباره به خیابان برمیگردیم، برای بازنشستگان صادق نیست. چون آنها خیلی وقت است که در خیابانند و بطور سیستماتیک و منظم اعتراضاتشان را بر پا میکنند و امیدوارم این اعتراضات بردوام باشد. ممکن است بلافاصله نتیجه ندهد. ولی عامل فشار موثری است. و جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار میدهد که حتی بعضا ناگزیر به عقب نشینی میشود. ضمن اینکه وسیله ای میشود که مردم بیایند و دخالت کنند و حمایت کنند و آن توده عظیم مردمی به خیابان بیایند و موجب تغییرات جدی ای در شرایط کنونی بشوند. اما اجازه بدهید کمی هم در مورد اعدامها صحبت کنیم. از جمله همانطور که اشاره کردید بازنشستگان هم در این رابطه اعتراضات خوبی داشته اند و ما شاهدیم که جامعه هم ساکت نبوده است. جمهوری اسلامی با اعدامهایی که میکند میخواهد جامعه را مرعوب و منکوب کند. اما جامعه منکوب نشده و بیست و چهار ساعت در التهاب و اعتراضات گسترده است. با این حال جمهوری اسلامی اعدام میکند و اعدامهای زیادی هم کرده است. فقط در نیمه اول اردیبهشت ماه یعنی از یکم تا شانزدهم اردیبهشت هشتاد نفر اعدام شده اند که رشدی تصاعدی را نشان میدهد. و تقریبا بین شش تا هشت ساعت یکنفر اعدام شده است. شما خودتان هم در جلسه هفتگی کارزار جهانی نه به اعدام درایران شرکت داشتید. فعالینی از ایران در آن جلسه صحبت کردند و حرفشان این بود که این اعدام ها بی تاثیر نبوده است. ارزیابی شما چیست؟ البته همانطور که می دانید بیشتر اعدامها مربوط به کیس های مواد مخدر هستند. غیر از انور خضری که زندانی سیاسی عقیدتی بود. بعلاوه اینکه شماری دیگر از فعالین سیاسی زیر خطر اعدام قرار دارند. شما چه ارزیابی ای دارید و اوضاع را چگونه می بینید؟
شهلا دانشفر: به نظر من در این جامعه جنگی در جریان است. بین مردم و حکومت. مردم این را میدانند و باید همه از این منظر به موضوع نگاه کنیم. انقلاب ما راه برگشت ندارد. همانطور که خود جامعه فریاد میزند و میگوید “ایستاده ایم تا پایان”. به همین دلیل در این جنگ بالاخره ما هزینه میدهیم. ولی هزینه آن به مراتب کمتر از آنست که این صحنه بخوابد. خوابیدن این صحنه همانا و تعرض وسیع و گسترده حکومت برای محکم کردن موقعیت خود همان. میدانیم که حکومت مثل یک برگه، مثل یک آس با کسانیکه در زندان به گروگان گرفته است، بازی میکند. و حقیقتا دنبال گردن میگردد برای طنابهای دارش. بنابراین وقتی در این بستر به موضوع نگاه میکنید می بینید که بطور مثال همین بازنشستگان یک الگوی مقابله با سرکوب هستند. در همین شرایط وقتی بازنشسته می آید و فریاد میزند “نه تهدید، نه زندان، نه اعدام، نیست جلودار ما”، جواب مردم به حکومت را میدهد، ارزیابی ای از این شرایط بدست میدهد. به همین سه شنبه های اعتراض علیه اعدامها از سوی زندانیان سیاسی در زندانها نگاه کنید. در روز سه شنبه هجدهم اردیبهشت ماه در پانزدهمین هفته این اعتراضات، زندانیان سیاسی در زندانهای اوین، قزلحصار، خرمآباد، خوی، نقده و … دست به اعتصاب غذا زدند . این زندانیان در پیام این هفته خود ضمن اعتراض به اعدامها از جمله اعدام انور خضری زندانی عقیدتی – سیاسی که بعد از ۱۵ سال حبس در سکوت خبری به دار آویخته شد. زندانیان همچنین نسبت به خطر اعدام قریبالوقوع زندانی سیاسی- عقیدتی خسرو بشارت ابراز نگرانی کردند و خواهان همبستگی گسترده تر اعتراضی جهت توقف این حکم شدهاند. خسرو بشارت در زندان قزلحصار است و جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شدهاست. زندانیان سیاسی معترض به اعدامها در پیام خود همچنین صدور حکم اعدام برای زندانیان گمنام و زندانیان سیاسی مانند محمود مهرابی را نشان دهنده عزم حاکمیت برای سرکوب و ایجاد ارعاب در جامعه دانسته و مجددا بر اتحاد جمعی برای توقف ماشین اعدام تاکید کرده اند.
از سوی دیگر ما در شب هفدهم اردیبهشت شورش زندانیان دستگرد را داشتیم که در اعتراض به انتقال چهار زندانی به اسامی مسعود استکی، جعفر حسین زاده، مجید رضایی و مصطفی آقامحمدی به سلول انفرادی برای اجرای حکم اعدام آنها انجام گرفت. این اعتراض پیشگیرانه الگوی مهمی از اعتراض علیه اجرای احکام در تمام زندانهاست. همه اینها روحیه تعرضی جامعه در برابر اعدامها را نشان میدهد. به این ترتیب جامعه در مقابل حکومت ایستاده و در جستجوی راه رهایی هر روزه در جنگ است. یک مثال بار دیگر جنگ مردم با حکومت بر سر حجاب است. حکومت را می بینیم که برای بازپس گرفتن سنگر فتح شده حجاب چگونه به جان زنان و مردم افتاده است. اما خودشان آمدند گزارش دادند و با عجز و لابه گفتند که نیروهای گشت ارشاد توسط مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. در کف خیابان هم می بینیم که زنان همچنان حجاب نمی گذارند و شجاعانه ایستاده و در حلقه حمایت مردم قرار دارند. مردم میداند. کارگر بازنشسته که شعار علیه گشت ارشاد میدهد، میداند که حملات علیه زنان حمله به انقلاب و به دستاوردهای آن و برای عقب زدن جامعه است. و مردم با شعار “ایستاده ایم تا پایان” تداوم انقلاب را فریاد میزنند. طبعا بخشی از مردم در برابر این تعرضات از نظر روحی زیر فشار قرار میگیرند. خصوصا آنهایی که عزیزانشان در زندان هستند و در خطر اعدام و اذیت و آزار هر روزه قرار دارند. بعضا ممکن است این سوال پیش بیاید که حکومت دارد میزند و اعدام میکند و باید کاری کرد. اما وقتی به کل این تصویر نگاه میکنیم. و در کنار آن وقتی به پر جمعیت تر شدن تجمعات علیه اعدامها و حکم اعدام توماج صالحی این خواننده محبوب مردمی در همین خارج کشور نگاه میکنیم، حکمی که اعتراضات به آن بازتابی جهانی پیدا کرد، نیروی بزرگ خود را علیه اعدامها می بینیم. و یک پیشروی مهم جنبش علیه اعدام آنهم کارزار بزرگ بین المللی نه به اعدام در ایران است که هر هفته گزارشاتش را در جلسات علنی به جامعه میدهد و مردم اخبار آنرا با علاقه دنبال میکنند و از آن روحیه میگیرند. از جمله تماسهای متعددی داشتم از دوستانی از ایران که ابراز خوشحالی میکنند از اینکه چنین حرکتی به راه افتاده و در آن گزارشاتی در مورد اعتراضات علیه اعدامها از ایران داده میشود و بعضا میخواهند از جانب آنها پیامی به جلسات داده شود. نتیچه گیری من از همه این بحث ها اینست که وقتی به این تحرکات وسیع علیه اعدامها نگاه میکنیم. در مقابل ما راهکار میگذارد. یکی شورش زندانیان معترض در زندان دستگرد اصفهان و اعتراضات در زندان قزلحصار برای پیشگیری از اعدام ها ست. باید در تمام زندانها وقتی زندانیان متوجه میشوند که قرار است کسی اعدام شود، شورش شود. خانواده ها که با خبر میشوند، بیایند جمع بشوند و دست به اعتراض بزنند. تجمعات خانواده هایی که فرزندانشان در خطر اعدام هستند بسیار بسیار مهم است. ما این تجمعات را قبلا داشته ایم و باید وسعت یابند. تاکید من اینست که خانواده ها در نجات جان افرادی که در خطر اعدام هستند، نقش مهمی دارند. این هم دفاع از جان کسانی است که در خطر اعدام هستند و هم دفاع از کل جامعه در برابر تعرضات حکومت است. راهکار دیگر اعتراضاتی از نوع اعتراضات بازنشستگان در کف خیابان است که با پیگیری مطالباتشان و فریاد “نه تهدید، نه زندان، نه اعدام، نیست جلودار ما” پیامشان به حکومت اینست که نمیتواند با سرکوب و اعدام جامعه را عقب بزند. و نه تنها بازنشستگن بلکه مراکز مختلف کارگری، دانشگاهها و مقاومت جانانه زنان در کف خیابان علیه حجاب پیامش هممین است. از جمله در بیانیه های اول مه از سوی کارگران، بازنشستگان، دانشجویان و بخش های مختلف جامعه دیدیم که یک تاکیدش توقف اعدامها و لغو مجازات اعدام است. این بیانیه ها باید به پرچم اعتراض در کف خیابان تبدیل شود. همانطور که بازنشستگان معترض در اهواز و کرمانشاه علیه اعدامها شعار دادند. و یا کارگران ذوب آهن اصفهان با شعار “نه تهدید، نه گارد ویژه دیگر اثر ندارد” را دادند. این شعارها باید همه گیر شود و در همه جا باید به فریاد رسای جامعه علیه سرکوب و اعدام تبدیل شوند. در همین اول مه ما دیدیم که شعار توماج را آزاد کنید. به شعار کف خیابان تبدیل شد. همچنین ما می بنیم که چگونه شعارهای اعتراضی علیه اعدامها بر در و دیوار نقش بسته است. و می بینیم که چگونه اعتراض به اعدامها در مدیای اجتماعی موج میزند. اینها همه حکومت را به هراس می اندازد. این ها همه راهکارهایی هستند که به جنبش علیه اعدام قدرت میدهد. در سطح بین المللی هم شما خودتان سخنگوی کمیته بین المللی علیه اعدام و کارازر جهانی نه به اعدام در ایران هستید و نفس راه انداختن این کارزار یک قدم مهم است. گسترش این فعالیت ها با استقبال بسیاری روبرو خواهد شد.
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ – ۹ مه ۲۰۲۴