اول مه؛ درماندگی حکومت،جنبش معیشت و منزلت – یاشار سهندی
حسین نجات یکی از فرماندهان ارشد سپاه فرمودند: جمهوری اسلامی به نقطه اوجی در دنیا رسیده است! شاید ایشان راست گفته باشند. جمهوری اسلامی در ترور و سرکوب و ایجاد حس نفرت نه تنها در نزد مردم ایران بلکه در نزد مردم دنیا به نقطه اوج رسیده است؛ البته منهای دول غربی که هر روز ناز و کرشمه این حکومت را که نتیجه اش ویرانی و کشتار مردم در ایران و منطقه است با هزار منت میخرند. و باید یادآور شد که دولتهای چین و روسیه که شریک جرم جنایی این حکومت هستند.
اما بی تردید جمهوری اسلامی با همه توان سرکوبگری اش در مقابل جنبش کارگری در نقطه حضیض بسر میبرد که هر سال با نزدیک شدن به اول مه بیشتر از سالهای گذشته نیروهای امنیتی مجبور به اضافه کاری هستند و فعالین کارگری شناخته شده را رصد می کنند، سر در پی ایشان میگذارند و در پارک و کوچه وخیابان دستگیر می کنند. به خانه هایشان هجوم میبرند تا شاید ردی از وحشت در پشت سر از خود به جای بگذارند.
طبق خبرهای منتشر شده مرتضی صیدی، امیر عباسی، ناصر امیرلو، امیر امیرقلی، محمد ایراننژاد و سارا عسگری عصر روز جمعه ۲۶ فروردین ۱۴۰۱ در یکی از پارکهای کرج مورد حمله نیروهای امنیتی قرار میگیرند و بازداشت میشوند. سپس مأمورین مرتضی صیدی و امیر عباسی را دستبند به دست به منزل مرتضی برده و پس از تفتیش منزل و ضبط برخی لوازم شخصی دوباره آنها را با خود میبرند. امیر عباسی پس از ساعاتی بازجویی آزاد میشود و امیر امیر قلی و سارا عسگری در روز ۲۷ فروردین آزاد می گردند. این بخشی از نمایش نفرت انگیز حکومت اسلامی است که بیش از هر چیز بیانگر هراس حکومت است.
ماه اول سال به پایان نرسیده که بازنشستگان بخش های مختلف اعتراضات خود را ادامه داده اند. کشاورزان اصفهان به خیابان آمده اند. کارگران کیان تایر علیه بیکارسازی خود به اعتراض برخواسته اند. زنان علیه تحقیر روز افزون حکومت به مبارزه خود ادامه داده اند. معلمان برای روز اول اردیبهشت فراخوان به تجمع سراسری برای پیگیری خواسته هایشان داده اند.
جمهوری اسلامی به شیوه مرگبار همیشگی اش به مقابله جامعه معترض برخواسته و جان یکی از معترضان سال ۹۸، مهدی صالحی را به طرز ددمنشانه ای گرفت و جان علیرضا تقفی، نویسنده و فعال کارگری را در زندان با دریغ کردن از خدمات پزشکی به خطر انداخته است. رجز خوانیهای کارگزاران اسلامی سرمایه تداوم یافته و دروغ بافیهای قاتلان حاکم شدت گرفته است و بی محابا در پی غارت و از بین بردن بیشتر محیط زیست ایران هستند و با شدت دادن به گرانی چشم انداز فلاکت بیشتری را به جامعه نشان می دهند. اینها نشانه قدرقدرتی حکومت نیست. بلکه نشانه حکومتی است که به بن بست کامل رسیده است و برای هیچ خواسته ای جوابی ندارد و تنها راه شانه بالا انداختن و سرکوب خشن و بی رحمانه می داند.
یک بازوی سرکوبگری جمهوری اسلامی بر علیه جنبش کارگری تشکیلات سیاه ضد کارگری مانند خانه کارگر است که از بیشتر از یک ماه پیش در خفا و سکوت دارد خودش را آماده میکند که چگونه حکومت روز اول مه را به سلامت از سر بگذراند. بازوی دیگر سرکوبگری رژیم نیروهای امنیتی نیز به شدت در تکاپو هستند که مانع شکل گیری واقعه ای در روز اول مه گردند. نبردی بس سهمگین علیه سبعیت حکومت اسلامی در پیش است. این را بیش از هر کسی خود حکومت میداند که چنین افسارپاره کرده و به جان جامعه افتاده است.
حمله جمهوری اسلامی به فعالین کارگری تنها تکرار حوادث مشابه سالهای پیش نیست بلکه این یورشها و بازداشتها در بستر شرایطی رخ میدهد که روزی مانند اول مه در سال ۱۴۰۱ میتواند به روز همبستگی ۹۹درصدیها جامعه علیه حکومت تبدیل کند. این روز همیشه روز نمادین اتحاد و اعلام مبارزه بر علیه همه مصیبتهایی است که سرمایه داری بر سر جامعه آوار کرده بوده و امسال در بطن و ادامه مبارزات سالهای اخیر بیشتر از هر سالی میتواند به نماد همبستگی کل جامعه علیه شرایط ضد انسانی که در سرمایه داری مدام باز تولید میگردد، و در ایران بواسطه حکومت اسلامی سرمایه این شرایط صد چندان شده، تبدیل شود.
اگر چه هنوز مبارزات کارگران متحد و یکپارچه نشده است، اما پتانسیل عظیم خود را به جامعه نشان داده است. حتی کسانی که امیدشان به “طبقه متوسط” بوده اکنون به مناسبت اول مه اذعان می کنند: “رژیم ضدکارگری ایران با ۴۳ سال سرکوب و زندان، هرگز نتوانسته است جنبش عظیم و پرتوان کارگران و زحمتکشان را بخواباند. بلکه برعکس، هر روزی که می گذرد، صف کارگران منسجم تر و متحدتر می شود. ” و روز اول مه را به کارگران “شادباش” گفته اند.
بی شک رژیم اسلامی سرمایه هر چه در توان دارد بکار خواهد گرفت مراسمی در کف خیابانها به مناسبت این روز شکل نگیرد. یورشها و بازداشتهای اخیر و احتمالا در روزهای آینده، و نیز ارسال پیامهای تهدید آمیز و احضار و اولتیماتوم دادن به فعالین سرشناس کارگری برای جلوگیری از این اتفاق است. اما همبستگی سراسری جنبش های مختلف اعتراضی با بیانیه مشترک و سراسری میتواند پیام روشنی به حکومت و به جامعه باشد که تنها راه رهایی از شر حکومت مذهبی سرمایه متحد شدن زیر پرچم کارگران و گفتمان های کارگری است. پرچم جنبشی که معیشت و منزلت کل جامعه را هدف قرار داده است. اهدافی که تنها با اداره شورایی ممکن است که کارگران پیشتاز آن بوده اند. معیشت و منزلت را هیچ بخشی از بورژوازی نمی تواند حتی وعده توخالی آنرا به جامعه بدهد و تنها جنبش عظیم طبقه کارگر میتواند آنرا نه وعده که اجرا کند چون رهایی خود را در رهایی کل جامعه می جوید.
۲۸ فروردین ۱۴۰۱