ماهی که حتی یک روزش بدون اعتراضات خیابانی مردم سپری نشد-مهران محبی
در ادامه اعتراضات توده ای در خیلی از شهرها که از ابتدای سال جاری با قدرت گیری و گستردگی بیش از پیش شروع گردید، قابل انتظار بود که زمان زیادی طول نخواهد نکشید تا اعتصابات و اعتراضات در سطح کل جامعه به یک امر ضروری و غیر قابل تعطیل بدل گردد.
مردم معترض همچنانکه بدون نفس کشیدن و بدون خوردن و آشامیدن توان ادامه حیات را ندارند، به مرحله ای از مقابله با حکومت رسیده اند که دیگر بدون حضور اعتراضی در خیابان ها و دست زدن به اعتصابات و تحسنات نمی توانند به زنده ماندن فردای خود امیدوار باشند.
حکومت درمانده از نظر اقتصادی که توان تامین هیچ میزان از نیازمندیهای ضروری مردم را ندارد و حاکمیتش را بر جامعه تا به امروز به زور اسحله و زندان و درنده خوئی مزدورانش بر مردم تحمیل کرده است، اکنون خود را بیش از هر وقت در منگنه پر فشار اعتراضات سراسری و عمومی می بیند و سرنگونیش را حس می کند.
شعار”عزا، عزاست امروز، روز عزاست امروز، حقوق بازنشسته زیر عباست امروز” در تجمعات روتین و هر روزه بازنشستگان که در اعتراض به مصوبه افزایش ده درصدی حقوق سر داده می شود، علاوه بر اینکه خواست افزایش فوری حقوق را بیان می کند، حاکمیت سیاسی جموری اسلامی را هم مورد تعرض قرار می دهد. شعاری سیاسی علیه کل حکومت و و نماد ضد بشری اسلامی آن است که نه تنها معیشت مردم جامعه را چپاول کرده، بلکه آزادی، حق تفکر و اندیشیدن، مدنیت و مدرنیسم و کلیه شئونات انسانی مردم را لگدمال کرده است.
دامنه اعتصابات حتی به بازاریان و بخشهای دیگر جامعه که مستقیما مانند کارگران و معلمان مورد استثمار قرار ندارند نیز کشده شده و همه اینها در شعارهایشان کلیت حکومت را نشانه گرفته اند. از جمله شعارهای مرگ بر خامنه ای و مرگ بر رئیسی که از سوی کسبه بازار و بازاریان سرداده شد این را به روشنی بیان می کند که این حکومت باید برود.
جامعه هر آنچه را که طی چهل و سه سال از دست داده است، یکجا می خواهد و خواست و مطالبات و شعارهای اعتراضات جاری همین را در برابر حکومت قرار داده اند و حکومت هم این را می بیند و می خواهد در تقابل با آن کاری کند، اما درمانده است، سرانش پاچه همدیگر را می گیرند، ولی راه حل ندارند.
به عبارت روشنتر میتوان گفت که از همان ماه های اول و دوم سال جاری، جامعه وارد یک مرحله جدی تری برای تعیین تکلیف با حکومت شد و تظاهراتهای ضد حکومتی باعث به هم ریختگی بیشتر حکومت گردیده است تا حدی که خامنه ای به ناچار شلاق بشارت و بصیرت بخش پدرانه را بر پشت گماشتگان در قدرت کشید.
خامنه ای برای اولین بار از اعتراضات مردم به جای اختشاشات و فتنه ها حرف زد و به وجود گرانی و نارضایتی مردم گردن گذاشت و سران هر سه قوه را که از خودیهایشان هستند، مسؤل نارضایتهای مردم و ریشه نارضایتها دانست.
این یک عقب نشینی خامنه ای به عنوان مسؤل درجه اول حکومت در برابر عزم جامعه برای سرنگونی حکومتش است.
مردم این عقب نشینی ناشی از عجز و درماندگی حکومت تا دندان مسلح و دارای تمام ظرفیت انسان کشی و جنایت که در سرکوب و کشتار مردم معترض جامعه روی نازیسم هیتلری را سفید کرده است، در هیبت مضطرب خامنه ای دیدند و از زبانش شنیدند.
حکومتی که به طور روزمره توسط مردم تشنه سرنگونیش در خیابان و کارخانه و مدرسه به مصاف کشیده می شود، زمان زیادی دوام نمی آورد و شرایط حال جمهوری اسلامی همین است.
.خرداد ۱۴۰۱