نابودی جان و زندگی انسانها،هزینه های تروریسم اسلامی- مهران محبی
مردم ایران از بدو به قدرت رسیدن حکومت جمهوری اسلامی که با هویت آمریکا ستیزی و اسرائیل ستیزی پایگاه جهانی تروریسم اسلامی در ایران را بنا نهاد تا به امروز با جان و زندگی خود هزینه های گران و سنگینی را متحمل شده اند.
جهنمی که جمهوری اسلامی بعد از جهنم آریامهری بر ایران و بعدا در گوشه هائی از منطقه خاورمیانه، تا آنجا که توانسته است جای پائی و پایگاهی برای حضور جنایتکارانه اش بیابد، همچنان جامعه ایران و ده ها و صدها میلیون انسان را در خود فرو برده است.
جمهوری اسلامی، حکومت ترور و کشتار و خرابی است و جان و زندگی انسانها در هیچ نقطه ای از دنیا برایش کمترین اهمیتی ندارد. این حکومت که با تراشیدن هویت آمریکا ستیزی برای خود توانست از تنفر مردم نسبت به رژیم پهلوی وابسته به آمریکا توانست کنترل انقلاب را به دست بگیرد و به قدرت برسد، مجبور بود برای اثبات ادعای ضدیت اش با آمریکا به اقداماتی علیه منافع دولت آمریکا مانند تسخیر سفارتخانه اش در تهران دست بزند و این سرآغازی بود که برگشتن به عقب برایش حکم از دست دادن حیثیت و در نتیجه افتادن از قدرت بود.
نتیجه بلافاصله تسخیر سفارتخانه آمریکا و به گروگان گرفتن کارکنان آن، اعمال تحریمهای اقتصادی بر ایران و شروع روندی برای زیر فشار اقتصادی و معیشتی قرار گرفتن مردم بود که امروز در چهل و پنجمین سال استقرار جمهوری اسلامی، زندگی اکثریت مردم کارگر و زحمتکش را به جهنم تبدیل کرده است.
جمهوری اسلامی که می دانست مردمی که یک دیکتاتوری را به خاطر همه جوانب ضد انسانی اش سرنگون کرده اند، دست بردار متحقق ساختن آرزوهای خود که همانا آزادی و رفاه است، نیستند به دنبال بحران گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا، ناچار به خلق بحرانی دیگر بود و جنگ با عراق را براه انداخت تا جنایات و سرکوبگری هایش را به بهانه جنگ توجیه و عملی کند.
جنگی که هشت سال طول کشید و بیش از یک میلیون کشته و معلول روی دست مردم گذاشت و از نظر اقتصادی نیز یک دوره سخت و پر مشقت را بر جامعه تحمیل کرد. همراه با کمیاب شدن کالاهای اساسی و افزایش قیمت ها ده ها میلیون نفر در اثر حملات توپخانه ای، بمبارانها و موشک بارانهای ارتش عراق خانه ها و امکانات کسب و کار و تأمین معاش خود را از دست داده و آواره شهرهای دیگر شدند.
حکومت اسلامی با توجه به موقعیت همیشه بی ثبات سیاسی و حاکمیتی اش به خاطر زنده بودن جنبش آزادیخواهی و رفاه طلبی مردم علی رغم ایجاد فضای کشتار، اعدام، ترور و هر نوع جنایتی که با مظلوم نمائی و دفاع از مظلومان جهان در برابر به اصطلاح استکبار آمریکا توجیه می شد، می بایست هویت و حیثیت ایدئولوژیکی خود را که در داخل در حال تبدیل شدن به معضلی برایش بود، در فعالیتهای تروریستی و ایجاد و تقویت گروه های تروریستی در حوزه منطقه ای و حتی جهانی پی بگیرد و راهی برای برون رفتش بیاید.
از آنرو همزمان با ادامه جنگ با عراق، با حمایت های مالی و معنوی از افرادی از اسلامیست های فلسطینی و لبنانی به تشکیل گروه های تروریستی ای مانند جهاد اسلامی فلسطین و حزب الله لبنان کمک کرد تا با ایجاد و گسترش تنش ها و تقابل های منطقه ای، خود را مقتدر و دارای قدرت و پایگاه منطقه ای در برابر آمریکا و اسرائیل نشان دهند و از آن طریق به مردم در داخل ایران پیام ساکت باش بدهد.
برای این بلوک بندی باید هزینه های مالی گزاف صرف گروه سازیها و جذب مزدور تروریست و تجهیز و تأمین پایگاه و جنگ افزار می کرد و طبعا حکومتی که مانند جمهوری اسلامی قادر به اداره و مدیریت یک اقتصاد متعارف نباشد، برای تأمین چنین هزینه های سرسام آوری دست در جیب مردم می برد.
جمهوری اسلامی ۴۵سال است که هر روزه از حداقل های زندگی مردم می زند و خرج اهداف جنایتکارانه و تروریستی خود می کند تا در معادلات منطقه ای به عنوان رأس و پایگاه تروریسم اسلامی و قدرتی خواهان سهم توسط طرف های غربی به حساب آید. اما نتیجه آن شده است که پوشالی بودن ادعاها و زبونی و خواری اش به اثبات برسد و این مردم بوده اند که با هر رجزخوانی و جفتک پرانی حکومتی زندگی و معیشت و امنیتشان دستخوش بحران و نابسامانی شده است.
۴۵سال است که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، اقتصاد در ایران از ریل متعارف و متداول موجود در سیستم سرمایه داری خارج و بر ریل پر تلاطم مافیائی و چپاول در حرکت است. در نتیجه اقتصاد و منابع پولی ایران قبل از آنکه تابع قانومندیهای وقوع بحران در اقتصادهای متعارف باشد، تابع زد و بندهای پنهانی و پر مخاطره و هر تزلزلی در عهد به پیمان مشتریان کالاهائی مانند نفت در بازارهای قاچاق و گرو کشی های مالی و پولی باندها و رابطان خود حکومت است.
نمونه متأخر این رخدادهای خارج از قائده اقتصادی که مردم را با شدت بیشتری زیر فشار قرار داده، افزایش حدودا ۵ هزار تومانی قیمت دلار و افزایش چند ده درصدی کالاهای ضروری طی مدت ده روز از کشته شدن فرماندهان سپاه در ساختمان به اصطلاح کنسولگری حکومت در دمشق توسط ارتش اسرائیل و به دنبال آن هارت و پورتهای سران حکومت و شدیدتر از آن افزایش نزدیک به ۸ هزار تومانی قیمت دلار همزمان با حمله موشکی و پهبادی جمهوری اسلامی به اسرائیل است.
همین ویژگی مافیائی اقتصاد تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است که شرایط زندگی مردم را با هر رجزخوانی سران حکومت نابسامان تر و سخت تر می کند و این واقعیتی است که هیچ نقطه پنهانی ندارد.
جمهوری اسلامی سرانجام بعد از ۳۷سال تلاش برای پنهان کردن ضعف و ناتوانی نظامی و پرهیز از هر گونه رویاروئی مستقیم با هر دشمنی و زجزخوانی های فراوان و تهدید اسرائیل به نابودی، شب شنبه ۲۵فروردین ۱۴۰۳با شلیک صدها پهباد و موشک به اسرائیل حمله کرد تا چهره ای قادر به حمله و درگیری مستقیم نظامی با دولتی مانند اسرائیل از خود نشان دهد. اما این تقلای حکومت هم برایش نگرفت و به جای کسب اعتبار و خرید آبرو باعث بی آبروئی و آشکارتر شدن ضعف و ناتوانی بیشترش شد.
آنطور که شبکه های معتبر خبرگزاری بین المللی در مورد حمله جمهوری اسلامی اعلام کرده اند اکثریت مطلق پهبادها و موشک های پرتاب شده به اسرائیل قبل از اصابت به هر هدفی در آسمان منهدم شده اند و خود این حمله افتضاح اوضاع حکومت و هارت و پورت کردن هایش را نمایان تر ساخت.
حمله مفتضحانه به اسرائیل، جمهوری اسلامی را در موقعیت بسیار شکننده تری قرار داده است. اما می تواند همچنان در ایجاد خطرات جانی برای انسانها اقدام کند. جمهوری اسلامی می خواهد تا با ایجاد فضای جنگی و گستراندن سایه رعب و وحشت ناشی از جنگ شرایط اعتراضی و انقلابی در جامعه را ضعیف کند. نباید به جمهوری اسلامی امکان تازه کردن نفس در برابر تعرض عمومی برای سرنگونی اش تازه کند. هر نوع فضای جنگی احتمالی را باید به ضرر حکومت تبدیل کنیم و سرنگون اش کنیم.