در متروپل چه بر سر کارگران میگذشت؟- پیمان شجیراتی
ساختمان فروریخته متروپل در آبادان به همان اندازه که نماد و نمونه ای مشخص از فساد سیستماتیک و ساختاری در ایران است
در ابعاد دیگری نشان و نمادی است از ظلمی که به طبقه کارگر در ایران روا داشته می شود و استثمار و بهره کشی که از کارگر صورت می گیرد.
متاسفانه آن چه که تا به الان مغفول و نادیده گرفته شده، وضعیت کارگران پرشماری است که در این ساختمان و در لحظه ریزش آن در محل کار خود حضور داشته اند.
از ابتدای بروز این فاجعه به دستور وزیر کشور و استاندار خوزستان، موضوع اطلاع رسانی درباره تعداد کشته شدگان این فاجعه، موضوعی امنیتی تلقی شد.
به جز سه روز اول اکنون بیش از یک هفته است که اجازه ورود خبرنگاران و حتی خانواده ها به محوطه آواربرداری داده نمی شود و تنها تعدادی خبرنگار خودی و وابسته به نهادهای حکومتی مجوز تهیه خبر و گزارش از روند آواربرداری و انتشار اخبار آن هم با نظارت شدید مقامات مستقر در محل را دارند.
این رویکرد سبب شد تا این لحظه هیچگونه آمار صحیح و مستندی از تعداد افراد موجود در زیر آوار و جانباختگان در دست نباشد. با این حال بررسی های صورت گرفته توسط منابع مستقل و مطلع و ویدیوهای انتشار یافته از کارگرانی که بیرون از ساختمان بودند، نشان از این دارد که بین یکصد تا یکصد و پنجاه کارگر در روز فاجعه، در ساختمان مشغول به کار بوده اند.
هلدینگ ساختمانی عبدالباقی بیش از سیصد نفر در مشاغل مختلف را در استخدام خود داشته است. از این تعداد برخی افراد در مشاغلی همچون نقشه برداری، نقشه کشی، مهندسی ساختمان، ناظر و کادر اداری رابطه مستقیم کاری با این هلدینگ داشته اند که حدود پنجاه نفر را در بر میگیرد. با توجه به این که پروژه تقریبا در مراحل پایانی قرار داشته و سه طبقه از ده طبقه آن کامل و تنها از طبقه چهارم به بعد برخی کارهای ناتمام در حال تکمیل شدن بودند بنابراین طبیعی است که تعداد کارگران مشغول به کار در پروژه از سیصد نفر اولیه کمتر شده باشد.
این هلدینگ برای بکارگیری افراد در مشاغل ساختمانی و تاسیساتی اقدام به تاسیس ده ها شرکت پیمانکاری صوری کرده بود و از طریق این پیمانکاری ها کارگران ساختمانی را بکار گرفته است.
بر اساس تحقیقات میدانی صورت گرفته، با کارگران این هلدینگ هیچگونه قرارداد کاری تنظیم نمی شده و همگی به صورت روزمزدی مشغول بوده و دستمزد آنها هم توافقی تعیین شده است.
علاوه بر این هیچ کدام از کارگران تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی نبوده و کارفرما مجموعه کارگران را تنها زیر پوشش بیمه حوادث کارگاهی قرار داده بوده که البته اعتبار پوشش بیمه ای حوادث کارگاه مزبور از ابتدای سال ۱۴۰۱ تمدید و تجدید نشده بود.
موضوع ایمنی هم در خصوص این کارگران کاملا نادیده گرفته شده است. لباس کار مناسب و پوتین ایمنی، از سوی مالک و پیمانکار پروژه در اختیار کارگران گذاشته نشده و اغلب با لباس شخصی در کارگاه مشغول بوده اند.
به علاوه تمامی کارگرانی که مجبور به کار در ارتفاع بوده اند ( ارتفاع ساختمان سی متر است ) از هیچگونه تجهیزات فردی و تجهیزات ایمنی مناسب برخوردار نبوده اند.
عبدالباقی به دلیل نفوذی که در همه ادارات و سازمان های منطقه داشته از مصونیت کامل برخوردار بوده است. این موضوع تنها به مسئله تخلفات فنی در سازه متروپل خلاصه نمی شود بلکه کارگاهی به این وسعت و حجم از کار، هرگز مورد بازرسی اداره کار و سازمان تامین اجتماعی برای نظارت بر شرایط کاری کارگران و بیمه آنها قرار نگرفته است.
بررسی های انجام شده توسط تعدادی از دوستان و فعالین حاضر در محل، حاکی از آن است که روز دوم خرداد ماه آمار غذایی ارسال شده برای رستورانی که غذای کارگران از آنجا تامین می شده است ۱۶۰ بوده، بنابراین روشن است تعدادی از این نفرات (نه همه کارگران ) به هنگام فروریختن ساختمان در ساعت ۱۲ و ۳۷ دقیقه ظهر که ساعت ناهار کارگران بوده در طبقه G- از طبقات زیر زمین که در بخشی از آن کارگران از فرصت یک ساعته خوردن ناهار استفاده می کردند حضور داشته اند.
بر اساس این بررسی، هفت نفر از کارگران در طبقه سوم مشغول کار دکور بندی و اجرای ام دی اف در یکی از واحد ها بوده و تعداد دیگری از کارگران ساختمانی در طبقه چهارم حضور داشتند. مابقی برای صرف ناهار در زیر زمین ساختمان بوده اند.
گفته می شود در روز فاجعه، خانمی که از بستگان مالک ساختمان و از کارکنان هلدینگ بوده گفته است ۱۰۸ کارگر در زیر زمین بوده اند. این گفته با فایل صوتی که از یکی از کارگران که در زمان فروریختن ساختمان برای خرید از مجموعه بیرون آمده بود و می گوید ۱۱۰ نفر از همکارانش در زیر زمین بوده اند مطابقت دارد.
علاوه بر این شنیده هایی وجود دارد که هنوز نمی توان درستی یا نادرستی آن ها را تایید کرد. اما به این دلیل که نباید از کوچکترین اطلاعاتی بر فرض نادرستی آن گذر کرد به آن اشاره می کنم.
گفته می شود در بین کارگران شاغل در این پروژه دستکم پنج کارگر افغان وجود داشته اند که به دلیل ممنوعیت اسکان اتباع خارجی در آبادان این افراد به صورت مخفیانه در آن جا کار و زندگی می کرده اند.
شنیده دیگر این است که دو نگهبان این ساختمان همراه با خانوادهای خود در دو کانکس مجزا در طبقه پارکینگ کار و زندگی می کرده اند.
همینطور گفته شده که شماری از دیگر کارگران از شهر اندیمشک و همینطور از شهرهای استان لرستان در این مجتمع مشغول به کار بوده اند.
تلاش مقامات حکومتی بر این بوده که تعداد آسیب دیدگان اعم از زخمی ها و جانباختگان را به حدود ۸۰ نفر تقلیل دهد. سندی که از مکاتبه مدیرکل ستاد بحران استانداری خوزستان با مدیریت شرکت بیمه آسیا و رییس شورای هماهنگی شرکت های بیمه بازرگانی خوزستان صورت گرفته اما خلاف این ادعا را ثابت می کند.
در این سند که تصویر آن در اختیار ما قرار دارد و تاریخ آن مربوط به چهارم خرداد ماه یعنی دو روز پس از فاجعه ریزش متروپل است، صراحتا از این شرکت بیمه ای درخواست شده برای جبران خسارت های وارده در اسرع وقت برای ۲۰۰ نفر بیمه نامه حوادث گروهی بدون نام و همینطور بیمه مسئولیت ناشی از اجرا و آسیب ساختمانی و اشخاص ثالث صادر گردد!
این سند دلالت بر تعداد تقریبی و احتمالی جان باختگان و زخمی شدگان دارد که اگر سی و هفت نفر زخمی و نجات یافته را از آن کسر کنیم، نزدیک به ۱۶۳ نفر ( تقریبی ) باقی می مانند که این آمار با تحقیقات و بررسی های ما تطابق و همخوانی دارد.
جدای از جان باختگانی که اجساد آنها کشف شده، مسئله دیگری که سبب شده تا آماری از مفقودین در دست نباشد سکوت خانواده هاست که چند دلیل عمده می تواند داشته باشد.
دلیل اول این است که از لحظات اولیه حکومت فشار بسیار زیادی را بر خانواده های قربانیان فاجعه وارد کرده تا از اطلاع رسانی و صحبت در این باره خودداری کنند.
دوم آن که بسیاری از کارگران از مناطق خارج از شهر همچون فیه، خضر و جزیره مینو برای کار به این محل می آمده اند.
کارگرانی که از طبقات تحتانی و خانواد های بسیار فقیری هستند و خانوادهای آنها بعضا حتی قادر به صحبت کردن به زبان فارسی نیستند و نمی دانند باید به کجا مراجعه کنند و چگونه پیگیر وضع فرزند یا عضو خانواده خود باشند.
این موضوع در مورد احتمال حضور کارگرانی از استان لرستان هم صدق می کند و حتی این امکان وجود دارد که خانواده هایشان از بروز این فاجعه و محل کار عزیزان خود بی اطلاع باشند.
سوم آن که قطعا حکومت تلاش خواهد کرد تا از فقر و نیازمندی شدید بعضی خانواده ها سوء استفاده کرده و با وعده پرداخت خسارت آنها را به سکوت مجاب نماید.
در چنین شرایطی لازم است عموم مردم و نیز فعالین عرصه های مختلف در اعتراضات میدانی خود خواستار شفاف شدن این ابهامات و اطلاع رسانی دقیق و صحیح از تعداد قربانیان فاجعه شده و نیز با شناسایی خانواده های داغدیده این فاجعه از آنها خواسته شود تا سکوت خود را شکسته و در مورد فشارهای وارده به آنها و احیانا تلاش ها برای تطمیع آنها پرده بردارند.
پیمان شجیراتی، کارگر سابق فولاد اهواز
برگرفته از تلگرام اتحادیه آزاد کارگرن ایران